افق جدید
یکی از سوألات بنیادین که همواره پیش روی بشر قرار داشته است مسأله دنیای پس از مرگ بوده است. از آنجا که بشر خود را در مرکز توجه عالم میپنداشته است، پاسخ به این پرسش در طول تاریخ در مرکز توجهات او قرار داشته است. بی سبب نیست که اغلب ادیان جهان نیز به نحوی در جهت ارضای این حس کنجکاوی بشر به این مطلب پرداخته اند. چه در پاپیروس های کهن مصریان باستان و چه در حفاری های باستانشناسی در سراسر زمین همواره آثار و علائم این شوق و اشتیاق برای جاودانگی به چشم میخورد.
در دوران جدید، پزشکی نوین، به موازات انجام حرفه اصلی خود، در تلاش است تا بدون هیچگونه ادعائی عمر بشر را طولانی تر سازد. مراجعه به آمار و ارقام در چند صد سال گذشته، تا حد زیادی حکایت از نتیجه بخش بودن این تلاش دارد. با این وجود، این قدم ها هرچند مثمر ثمر بوده است اما تا جاودانگی هنوز فاصله ای بس طولانی دارد. اما از سوی دیگر، پیشرفت هائی که در حوزه الکترونیک و هوش مصنوعی صورت گرفته، افق های جدیدی را برای تحقق آرزوهای انسانی گشوده است. یکی از این پیشرفت ها مربوط به حوزه ارتباط سیگنال های الکتریکی به اعصاب موجود زنده، بویژه انسان است. اینکه انسان صرفاً با ذهنیت خود قادر به حرکت دست مصنوعی خود باشد و امواج عصبی بتواند همان کاری را که قبلاً با ارگان طبیعی انجام میداده است با ارگان مصنوعی انجام دهد خود نشان دهنده آغاز راهی جدید است. و این راه جدید راهی نیست جز تحقق آرزوی جاودانگی! شاید با کمی تخیل بتوان سر نخ هائی برای این خواسته بشر جستجو کرد.
علم جدید دایر بر اینست که اصولاً هرگونه لذت یا الم نهایتاً در مغز انسان مورد تعبیر و تفسیر قرار میگیرد. وقتی صدمه ای بر بدن عارض شود، تازه در مغز است که احساس درد روی میدهد. متشابهاً هرگونه لذت و سرخوشی فقط در درون مغز است که احساس میگردد. آنان که دچار مرگ مغزی شده اند از هرگونه احساسات انسانی خالی شده اند بطوریکه عملاً جز یک حیات نباتی شباهت دیگری با انسان ندارند. علاوه بر همه اینها، همه آنچه که به عنوان دوران زندگی یک فرد تلقی میشود، همه و همه جایگاهی جز در درون مغز ندارد. لذا شاید به زبان دیگر بتوان گفت که انسانیت ما و همه مظاهر آن جملگی در مغز میگذرد. اگر از مشاهده یک فیلم خوب لذت میبریم، این احساس لذت فقط در مغز انجام میشود. این روز ها عینک هائی به بازار آمده که شما را وارد یک دنیای مجازی بکلی متفاوت میکند. گام بعدی، و گام منطقی، اینست که سیستم دیدگانی نیز از سر راه برداشته شده و امواج الکتریکی را مستقیماً وارد مغز ساخت! در چنین حالتی شما میتوانید بدون آنکه قدم از خانه بیرون گذاشته باشید و حتی بدون آنکه یک گام از محل نشستن خود دور شده باشید، قادر به سفر به دور دنیا باشید. نه تنها مناظر بدیع و جالب توجه را به رأی العین ببینید بلکه بوی خوش گلهای تازه شکفته را نیز احساس کنید. بعلاوه، صدای چهچه مرغان نیز گوش شما را نوازش داده و ریزش آبشار را از دوردست شنوا باشید. همه این دریافت ها را خواهید داشت بدون آنکه از راه معمول خود یعنی از راه چشم و گوش و بینی گذشته باشد. در چنین صورتی شما ممکن است هیچگونه احساسی از مجازی بودن نداشته باشید چه اینکه آنچه در درون مغز شما میگذرد عیناً همانی است که در زندگی عادی میگذشته است. با این تفاوت که اکنون ممکن است با یک بدن مجازی قادر به سیر و سلوکی باشید بسیار متفاوت تر و بسیار هیجان انگیز تر از آنچه در زندگی عادی قادر به انجام آن بوده اید. اگر به چنیین جایگاهی رسیده باشیم افق جدید تری گشوده خواهد شد.
فرض کنید پس از مرگ بیولوژیک، قادر به حفظ مغز در شرایط مناسبی باشیم. در این صورت با تغذیه مغز از طریق رگ های اصلی که خون را به مغز میبرد میتوان همچنان حیات بیولوژیک آن را ادامه داد. اکنون اگر ورودی اعصابی که احساسات پنجگانه را به مغز منتهی میساخت توسط یک شبیه ساز یا سیمولاتور تحریک کنیم بالقوه قادر خواهیم بود حیات احساسی را همچنان در مغز ادامه دهیم. در چنین حالتی نه تنها هویت فرد همچنان ادامه خواهد یافت بلکه بعلاوه، مرحله دیگری از زندگی آغاز خواهد شد که با اینکه فاقد توده بدنی میباشد اما از لحاظ ادراکی تفاوتی با دنیای پیش از مرگ دنیوی خود ندارد. چه بسا امکانات جدیدی در این زندگی جدید مهیا شود که قبلاً ممکن نبود. و مافوق همه اینها اینکه مادام که تغذیه مغز ادامه داشته باشد و مادام که ماشین شبیه ساز کار کند، این زندگی جدید همچنان ادامه خواهد یافت. در پرده آخر، سناریوئی را میتوان متصور شد که در ساختمانی بزرگ دارای قفسه بندی های متعدد، مغز های بیشماری در درون محیط های محافظ خود قرار گرفته و همه این ها توسط یک شبکه محلی بهم متصل باشند. در این صورت دوستان و خویشان و بستگان، همچنان در دوره جدید نیز بهم متصلند و مانند گذشته از گفتگو و مراوده با یکدیگر لذت میبرند درست همانگونه که در دوره پیشین داشته اند. و نه تنها این، بلکه این زیستگاه های الکترونیک محلی خود توسط یک شبکه جهانی در حال تعامل با یکدیگر خواهند بود. آیا این شروعی برای جاودانگی نیست؟