معماها -3
قابل ذکر است که منظور از نقد، دشمن تراشی نیست بلکه صرفاً طرح یک پرسش ساده و انتظار برای یک پاسخ منطقی است، همین. هدف کلی از طرح این سلسله مطالب تلاش برای ارائه زاویه ای جدید برای دیدن جهان است بلکه ذهنیت ما و جامعه ما از آلودگی های هزار ساله برکنار باشد. بعلاوه، اگر روش را مفید یافتید تلاش در حد مقدور برای نشر آن است. نقد علمی حاضر، بی شباهت به نگاه معصومانه بچه ای خردسال نیست که والدین را مرتب سوأل پیچ کرده و اغلب هم بی پاسخ میماند. آنچه مورد سوأل است فراوان و ناچار فقط به آنها که موضوعات روز هستند بسنده میشود.
- مو. بله با کمال تعجب یکی از معضلات امروز کشوری کهنسال مانند ایران با سابقه ای درخشان در تمدن دنیا همین موضوع پیش پا افتاده مو است! بخاطر این مو چه اجحافاتی که بر زنان و دختران نرفته است. فقط در همین یکی دو سال اخیر چه تعداد جوانان که در بیان خواسته خود توسط عوامل نظام دینی در خیابانها کشته نشدند و چه تعداد بیشتر مجروح و کور و چه تعداد حبس و شکنجه نشدند. و بالاخره عددی که هرگز نشنیده اید و کسی توجه نکرده، مجموع همه آنها را در عددی مانند 100 و یا حتی بیشتر ضرب کنید تا تعداد شکنجه شدگان و آسیب دیدگان روحی چه از خانواده های آنان و چه از مردمی که از رسانه ها این تجاوزات را شنیده یا میبینند بدست آید. اگر بنا به معاینه باشد، ملتی اکنون دچار آسیب روانی است! آخرین صحنه آن در درمانگاهی در قم بدست فردی معمم اجرا شد. شایع است نظام برای جبران ناکامی در انتخابات اخیر انتقام میگیرد. از چه کسانی؟ در درجه اول، بطور سنتی از زنان و سپس بازنشستگان و دیگرانی که تصور میشود ناتوان از احقاق حقوق خود هستند.
در این نظام، مو که جنس آن در موجودات یکسان و از کراتین است، وقتی بر چهره مردان می روید "محاسن" تلقی میشود اما بر سر زنان رشد کند تلویحاً "معایب" فرض میشود. راه حل چیست؟ نظام میگوید "حجاب". از کجا میگوید؟ هیچ شناخته نیست فقط با قلدری میگوید چون من میگویم! برخی فقها در همین رسانه ها بشدت آنرا زیر سوأل برده و میگویند نه در سنت و نه در قوانین فقهی و نه در کتاب است. برفرض هم که دستور دینی باشد این پرسش مطرح است که چرا از میان 53 کشور مسلمان چرا فقط دامنگیر ما و افغانستان باید باشد؟ قرینه دیگری که نظام فکری هردو حکومت یکسان است. ضمن اینکه طالبان با همه قساوت، مرتکب قتل بخاطر حجاب نشده اند! در عربستان، مهد ظهور اسلام، جز در یکی دو شهر مذهبی حجاب اجباری نیست. در سوریه، عزیز دُردانه نظام، و مصر و سایر بلاد اسلامی حجاب حتی موضوعی برای مطرح شدن هم نیست. آیا در هیچیک از این 51 کشور با این همه تندروهای مسلمان درک درستی از دین وجود نداشته است؟ طبعاً اگر مطابق سنت حضرات هم قائل به اجماع باشیم معلوم است که کجا درک درستی وجود نداشته و همچنان لجوجانه پافشاری میکند.
اما از دیدگاه منطق اولاً چه تفاوتی در موی دو جنس وجود دارد که اهمیت آن چنان باشد که حکومت به چنین روش جنایت کارانه ای دست زده و به اوباش حق اجرای دلبخواه قانون داده باشد؟ موی زن اشعه ساطع میکند؟ در هیچ منطقی مطلقاً چنین چیزی مفهوم و پذیرفتنی نیست. دوم از لحاظ شکلی این سوأل وارد است که چرا در همه بلاد اسلامی، بویژه در مسقط الرأس آن، حجاب اجباری نیست و امریست اختیاری و فردی؟ با توجه باینکه اغلب سنت ها و مراسم دینی اسلام مقتبس از آئین یهود است، و با توجه باینکه سرچشمه حجاب از آنجاست، ببینیم زنان ارتودکس یهود چه راه حلی یافته اند. آنان از کلاه گیس استفاده کرده موی خود را زیر پوشش موی شخص دیگری پنهان میکنند. طبعاً پرتو نگاه نامحرم موی آنها را درک نمیکند و بر موی زن ناشناخته ای اصابت میکند. چه باک! ولی درهرحال آنجا نیز حجاب اختیاری است و کسی بخاطر مشتی مو کشته نمیشود.
خلاصه آنکه، علیرغم همه اینها چیزی که نظام را به این ورطه کشانده ملتی را سخت متأثر ساخته هنوز مورد سوأل است؟ شاید تنها پاسخ جهل و جنون باشد. راه حل کوتاه مدت، اتحاد و یکدلی قاطبه مردم است که قبلاً هم نشان داده اند. وقتی تنها هستید ضربه پذیرید ولی در جمع خیر، همانطور که گروه عظیم ماهی ها در مقابله با کوسه قاتل رفتاری هماهنگ نشان داده، شکارچی را گیج و مستأصل میکنند. اما حرکت اساسی تر همانا اتحاد جهانی مردم در قالب شورای متحدی در مقابله با کنفدراسیون اهریمنی تبهکاران و جنایتکاران از شرق تا غرب است. نه تنها حجاب بلکه سایر معضلات حل میشود.