چگونه میتوان یک شبه ثروتمند شد
همه ما از کوچک و بزرگ و از ضعیف و قوی همگی علاقمندیم در کمترین زمان ممکن به بیشترین ثروت دست یابیم. البته این آرزویی است که برای خیلی امریست ناممکن در حد تخیلات که در حد یک آرزو باقی میماند. اما از تخیل گذشته، شاید شرایطی وجود داشته باشد که بتوان امیدوار بود که به این آرزو نزدیک شد.
تصور کنید از 90 میلیون جمعیت فعلی کشور، هر نفر سرانه 1000 تومان ناقابل برای شما بفرستد. اعانه مزبور آنقدر ناچیز است که اساساً اسکناس 1000 تومانی در بازار نایاب است و کمترین وجه عملاً از 10000 تومان به بالا محسوب میشود. بنابراین هر کس از فقیر و غنی از کوچک و بزرگ قادر است هریک 1000 تومان ناقابل (یک سکه 1 سنتی!) بعنوان اعانه کمک کرده برای شما بفرستد. کم و زیاد شدن 1000 تومان هیچ تأثیری در اقتصاد فرد ندارد، اما مجموع این اعانات که 90 میلیارد تومان باشد شما را یک شبه میلیاردر میسازد بدون آنکه به کسی هم زیانی وارد شده باشد.
حال تصور کنید بجای 1000 تومان، نفری یک میلیون تومان برای شما بفرستند. جمع مبلغ مزبور این بار سر به 90 تریلیون تومان میزند که با احتساب دلار 100,000 تومان معادل 900 میلیون دلار میشود که شما را به عرش اعلی پرتاب میکند. این در خواب و خیال هم نمیگنجد ولی تنها اشکال در تحقق آن، عدم رغبت مردم به دادن چنین رقمی بطور بلاعوض به آدمی که او را نمیشناسند است، حتی اگر اعانه دهنده ثروتمند باشد. پس راهش چیست؟
ساده ترین راه اقدام به تأسیس بانک زیر نظر بانک مرکزی است. شما همان مقصود بالا را میتوانید حتی در گستره بزرگتر زیر پوشش بانک انجام دهید. با دادن وعده سود خوب، با جلب اعتماد سپرده گذاران میتوان آنها را تشویق کرد که نه یک میلیون بلکه هزاران میلیون تومان نزد شما سپرده گذاری کنند و در عوض هرماهه مبلغی سود دریافت کنند. بدین ترتیب، یک شبه ثروتمند شدن دیگر خواب و خیال نیست ضمن اینکه اعانه بگیر شرمگین هم نیستید بلکه حالا بانک داری موفق و اسم و رسم دار هستید که خود به دیگران اعانه میدهید. گام بعدی چیست؟ باید یکی دو سال اول سپرده گذاران را از بهره عالی اشباع کنید تا سایر مرددین هم بیایند بجای تماشا، هست و نیست شان را نزد شما سرمایه گذاری کنند. خوب که تعداد آنها بحد کفایت رسید و خزانه شما سر به صدها تریلیون تومان زد کافیست گام نهائی برداشته شود.
در گام آخر، موجودی بانک را به کشورهای خارج منتقل کرده در آنجا اقدام به خرید مستغلات و سرمایه گذاری های مطمئن کرده ناگهان بانک را ورشکسته اعلام کنید. پولی در بساط نیست و حالا نوبت بانک مرکزی است که تعهد پرداخت سپرده گذاران را اجرا کند. از کجا؟ از کیسه ملت! یعنی با چاپ کاغذهائی که پول بدون پشتوانه محسوب شده تورم کمر شکن ایجاد میکند. بعبارتی، پرداخت مال باختگان از جیب آحاد ملت داده میشود. این درست مانند همان نقشه ایست که قبلاً با زبان خوش تقاضا کردید نفری یک میلیون تومان بحساب شما بریزند و نریختند ولی حالا بانک مرکزی شرعاً و قانوناً و به وجهی بمراتب بهتر آنرا انجام داده و کسی هم بنظر ناراضی نمیرسد چون کارها همه از مجرای قانونی بوده است. همه راضیند و بانکدار خوشبخت که شما باشید در جزایر بهشتی با پول ملت زندگانی را به خوشی و لذت سر میکنید.
منتها این اتفاق میمون شرط و شروطی دارد و نه هرکسی قادر به ورود است و نه هرکجای کره زمین قابل وصول باشد. این امور فقط در فاسد ترین نظامات دنیا که فساد نهادینه باشد قابل حصول است. طبعاً کسانی مجاز و قادر باین کارند که نظر مثبت بانک مرکزی و مقامات بالا را داشته و احتمالاً شیرینی لازم را هم داده باشند! بعبارتی، ذوب در نظام باشند.
اما تصور نشود در چنین نظاماتی فقط همین یک راه برای یک شبه پولدار شدن وجود دارد. وقتی فساد نهادینه باشد به تعداد ستارگان آسمان راه های بیشمار هست. رایج ترین آن ایجاد بحران های جهانی است که منجر به تحریم هایی شود که در سایه رفع آنها یک الیگارشی کامل برای حل آنها شکل گیرد. در اینصورت شما وارد سازوکاری برای دور زدن تحریم ها شده و با در دست گرفتن نقل و انتقالات مالی به بهانه کمک به گردیدن چرخ اقتصاد از ثروتی که کم از بانکداری نیست برخوردار خواهید شد. حتی میتوانید مدعی قهرمان ملی بودن باشید چه اینکه تلاش کرده اید کشور را از گرفتاری اقتصادی نجات دهید! لازمه این کار ید واحده بودن است که اگر در نزدیکی با مرکز قدرت و حلقه اطراف آن قرار گیرید به ثروتی نجومی دست خواهید یافت. اما شرط لازم، در هماهنگی کامل بودن با دیگر چرخ دنده های نظام است.
خلاصه آنکه، ثروتمند شدن در ممالکی که آزادی سیاسی و اقتصادی در آن زیر سایه حاکمیت قانون است، برای همه میسر است. منتها همه کس به یکسان موفق نیستند و تنها افراد سخت کوش و دارای ایده به موفقیت بالا میرسند که نمونه های آنرا اغلب میشناسیم. متأسفانه امثال افراد صاحب قریحه فرصت رشد و پیشرفت در نظامات فاسده نداشته مجبور به ترک وطن هستند و صحنه را برای خودنمائی مفسدین و ثروتمند شدن از طرقی که ذکر آن رفت باز میگذارند. برخلاف ملل راقیه که کسب ثروت از راه تلاش در تولید است، در نظامات فاسده انباشت ثروت از راه سلب مالکیت است. تأسیس بانک و نهادهای بزرگ مالی از ابتدا به نیت جمع اموال ملت و نهایتاً سلب مالکیت اوست. تورم و گرانی افسار گسیخته ای که نتیجه محتوم این رویه است را نیز بسادگی بر گردن بیگانه انداخته خود را از هرگونه مسئولیت مبرا میدانند. توجیه وضعیت بویژه برای نظامات دینی ساده تر است که در پاسخ به منتقدین در اعتراض به فساد خواهند گفت اینها هیچ جای نگرانی نیست، آنچه مهم است حفظ حجاب است حال چه بر سر بانوان باشد و چه بر سر حقایق و پوشاندن آن.