فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بحران آب» ثبت شده است

۲۲
دی

پروژه هارپ و تغییر اقلیم

    میگویند اگر اوضاع بهمین منوال پیش رود بزودی با بحران مواجه میشویم.  باید گفت کاملاً در اشتباهید، هم اکنون در قلب بحران هستیم!   در حقیقت بحران محیط زیستی، همچون سایر بحرانها، از ابتدای نظام اسلامی آغاز شده و لزوماً ناشی از اقدامات چند ساله اخیر نیست.  منتها بمصداق الغریق یتشبث بکل حشیش، نظام ناکارآمد به هر سوژه ای که مناسب بیند دست انداخته و علت العلل ناکارآمدی خود را بگردن این و آن میاندازد.  یکی از این سوژه ها موضوع گرم شدن و تغییرات اقلیمی کره زمین است.  مثلاً خشک کردن عامدانه دریاچه ارومیه را ناشی از آن قلمداد میکنند تا تبعات کار خود را توجیه نمایند.  اما حقیقت اینست که در همسایگی دریاچه ارومیه، دو دریاچه مشابه دیگر وجود دارند یکی وان در ترکیه و دیگری سِوان در ارمنستان.  هردو دریاچه، برخلاف ارومیه، کماکان در بهترین حالت خود بوده و از شادابی و پرآبی در نشاط اند!  لذا این فقره از توجیهات نزد ارباب خِرد خریداری نداشته صرفاً برای فریب افکار عمومیست.

    اخیراً پروژه هارپ را مفید یافته و کارفرمای آن یعنی آمریکا را مسئول نابسامانی محیط زیستی معرفی میکنند.  این یکی طبیعی تر هم هست زیرا چهل و اندی سال است بر طبل دشمن دشمن کوبیده شده پس چه بهتر این را نیز همچون سایر ناکامی ها بگردن او انداخت که همراستا با تبلیغات قبلی باشد.  متأسفانه بخشی از جامعه آکادمیک نیز بر اثر عدم شناخت بر این آتش میدمد و در سوء برداشت ها شرکت میکند.  صرفاً شنیده اند که آن پروژه ای سری است و چون هر پروژه سرّی طبعاً ما را نشانه گرفته پس قطعاً کاسه ای زیر نیم کاسه پنهان است.  میگویند امواجی بسمت یونسفر پرتاب میکند پس لابد خشکسالی های ما ناشی از آن است.  پس چرا این امواج را مسئول زلزله های اتفاقی ندانیم؟  چه بهتر زمین لرزه را هم به پای آن نوشته و چیزی از دشمنی خصم کم نگذرایم.  حال که بدینجا رسید، بدنیست دزدیده شدن ابرهای اطراف فلات ایران را هم بگردن آن گذاریم زیرا از پروژه ای که سرّی باشد همه کاری ساخته است!

   اما واقعاً پروژه هارپ چیست؟  پاسخ ساده است: ارتباطات با زیر دریائی ها.  آنچه سرّی نیست و هر دانش آموخته فیزیک کم و بیش میداند، میزان جذب شدید امواج الکترومغناطیسی درون آب است که فقط در ناحیه امواج خیلی بلند، یا فرکانس های پائین، شدتش کمتر میشود.  فلسفه وجودی زیردریائی اختفا در اعماق آبهاست.  اما ارتباطات با آن نیز مهم و در شرایط حساس، حیاتی است.  چگونه؟  استفاده از آنتن های بسیار بلند ضروری است.  اما آرایه آنتن های بلند روی زمین بسیار چشم گیر و ابداً قابل پنهان کردن نبوده و در شرایط جنگی از اولین هدف های آسان برای دشمن است.  لذا اگر سازه آنتن از کار افتد، تماس با زیردریائی ها قطع شده و بود و نبود آنها که برای روز مبادا زیر آب مخفی بوده اند علی السویه میشود!  یعنی چه؟ یعنی یحتمل جنگ را باخته اید.  پس چه باید کرد؟  بهتر است تلاش شود آنتن بسیار بلند را در جای طبیعی آن در آسمان مقرر داشت.  با روشی که در این کوتاه نمیگنجد، استفاده از لایه یونسفر اطراف زمین گزینه ای طبیعی است.  اکنون، بهتر است دست از سر پروژه هارپ هم برداشته عقل را فرا راه خود قرار داد.

    گاهی هم بارورسازی ابرها توسط همسایگان بعنوان دزدی ابرها عنوان میشود که آنهم بی ربط است چه اینکه این روش هم هزینه زیادی داشته و هم در گستره کوچکی مؤثر واقع شده نمیتواند تأثیرات در مقیاس وسیع داشته باشد.  افراد فاقد تفکر علمی و آلوده به ماوراءالطبیعه حاضرند هر آنومالی و ناهنجاری را بگردن غیر انداخته همه را مسبب و مقصر ببینند الا خود را.  اینگونه است که در رسانه ها دزدیده شدن ابرها پیش کشیده میشود چه با هارپ چه با هر روش غیبی دیگر.  

   حقیقت این مسائل در فهم قوانین بقاست.  بعنوان مثال همه شواهد نشان میدهد و آمارهای نظام نیز خود اذعان دارد که مردم این سرزمین در طی این چهار دهه و نیم بطور سیستماتیک فقیر و بقول معروف مستضعف شده اند. چگونه؟  یا ثروت آنها از هرقسم که باشد مورد تاراج قرار گرفته و یا درآمدهای ارزی کاهش یافته است.  چون درآمدهای ارزی کاهش نیافته و بلکه بیشتر هم شده، پس باید قائل به دزدی بود.  طبعاً این در شأن یک نظام مقدس نبوده و ما نیز باید چنین فرض کنیم.  پس تنها علت ممکن، افزایش جمعیت مصرف کننده است که اتفاقاً بلعیده شدن آبهای زیرزمینی و خشک شدن دریاچه ارومیه و سایر دریاچه ها و رودخانه ها و هدر رفتن خاکهای کشاورزی و نابودی جنگلها و مراتع و دست اندازی در محیط طبیعی و در یک کلمه تخریب و خشکی سرزمین همه و همه ناشی از فشار بیش از حدِ تحملِ جمعیتِ مصرف کننده بر اقلیم است. 

خلاصه اینکه همه اینها و خیلی بیش از همه این ها همگی دسته گلی است که سیاست کلی دشمنِ مردم به آب داده و مادام که این سیاست در کار باشد وخامت بیشتر در راه بوده، نیازی به دشمنِ خارجی نیست.  فریب تبلیغات را نباید خورد!

  • مرتضی قریب
۰۲
بهمن

معجزه لوله کشی

    روزی از روزها که در آشپزخانه مشغول شستن ظروف بودم ناگاه جرقه ای در مخیله ام تیر کشید (چون برق جهان زابر آزار!).   شرایطی ایجاد شد که لگن ظرفشوئی و شیر آبی که در مقابلم قرار داشت چون معجزه ای آسمانی برایم تداعی گردید.   فکر نمیکنم که دیگران در شرایط مشابه، چه در آشپزخانه و چه در دستشوئی، هرگز به این نتیجه رسیده باشند.   آب لوله کشی که اکنون در همه خانه ها بسهولت در دسترس شماست موهبتی است الهی و شاید بالاتر از خیلی از مواهب دیگر.   از طلوع بشریت تا یکصد سال پیش، آب لوله کشی بدین صورت که در خانه های امروزی ما معمول است جایگاهی نداشت.   تصور اینکه آدمیانی که در پهنه طبیعت میزیستند چگونه از آب رودخانه ها و دریاچه ها احتیاجات خود را تأمین میکرده اند چندان مشکل نیست.   اما در شهرها وضع به گونه ای دیگر بود.   برای نسل حاضر شاید تصور اینکه تا قرن پیش و چه بسا تا نیم قرن گذشته وجود آب در خانه ها، در غیاب لوله کشی، چگونه تأمین میشده است تصور مشکلی باشد.   معدود خانه های اشراف و متمولین شاید از این مزیت برخوردار بودند که چشمه یا مظهر قناتی در اراضی آنان بوده و به تمیز ترین آب دسترسی داشتند.   معهذا چیزی بشکل لوله کشی در کار نبوده و شستن ظروف و دست و رو و البسه و تقریباً هر کار دیگری سر حوض انجام میگرفت.   این حوض محل ذخیره آبی بود که از قنات به آن وارد و سرریز آن بصورت نهر یا جوی آب بخارج از خانه برای استفاده سایر شهروندان جاری میگشت.   لذا سایر مردم آب مصرفی خود را از محل قنات هائی که در چند منطقه شهر قرار داشتند تأمین میکردند.  در سالهای نزدیکتر که  نیروی برق در شهرها جریان یافته بود، چاه های نیمه عمیقی در بخش های مختلف شهر حفر و آب آن در شبها داخل جوی های کثیف زیر نظر "میرآب" روانه منازل مردم میشد.   معمولاً علاوه بر حوض، خانه ها دارای آب انبار نیز بودند که این آب در آب انبار ذخیره میشد و تکافوی یک یا چند ماه خانه را میداده است.  هنگام نیاز، آب را یا با سطل و یا بصورت مدرن تری توسط یک تلمبه تنفسی از آب انبار برداشته و بداخل حوض میریختند.  از حوض نیز همانطوری که گفته شد سایر حوایج را برآورده میکردند.   بگذریم از اینکه آب از همان ابتدا غیر بهداشتی بوده و هر چه زمان میگذشت بر آلودگی و تعفن آب داخل آب انبار نیز اضافه شده و علاوه بر گرد و خاک گاه انواع حشرات نیز به داخل آن سقوط میکرد.   از اینرو بسیاری از مردم دچار انواع بیماری ها شده و بسا به مرگ میانجامید.   آنها که خوش شانس تر بودند دچار امراض سبکتری چون سالک میشدند که داغی آن تا پایان عمر بر چهره آنان میماند.   شاید هنوز اثر آنرا بتوانید یر چهره پدربزرگ ها یا مادر بزرگ های خود ببینید.    استحمام در حمام های عمومی شهر انجام میشد که آب آنها نیز از محل قنات تأمین شده و در خزینه هائی برای مدتها نگهداری میشد.    در طی این مدت، بدون آنکه آب تعویض شود، همگان در این آب که طبعاً  "کر" بشمار میرفت شستشو کرده و آنهائی هم که از آشامیدن آب منزل مبتلا نشده بودند به نوعی دیگر مبتلا به انواع بیماری های پوستی میشدند.   جهل بقدری رواج داشت که عده ای بر این اعتقاد بودند که خوردن قدری از آب خزینه شفا بخش است.  

      غرض از بیان تاریخچه مختصر فوق این بود که ما اغلب موهبت آنچه را که کسب کرده ایم نمیدانیم و در عرصه هائی چه بسا آنرا با ندانم کاری از دست میدهیم.   نسل جدیدی که گذشته را نمیدانند از ارزش این آب تمیزی که با باز کردن یک شیر بسهولت بر دستان آنان میریزد بی خبرند و نمیدانند برای تحقق این امر چه زحماتی کشیده شده و از سد چه مخالفانی (عمدتاً ارباب عمایم) که نگذشته .   هر کس دیگری هم که در حال دست و رو شستن است اگر برای یک لحظه شرایط بهداشتی آن زمان را ( که خیلی هم دور نیست)، به نظر آورد او نیز معجزه آب را باور میکند.   اما راست آنست که معجزه از آب نیست بلکه از پیشرفت ذهن و دانش بشر است.   پیشرفت در دانش ها و درک بیشتر بشر و دوری از خرافات است که شرایط زندگی را بیش از پیش بهبود میبخشد.   ولی اکنون جامعه به شرایطی رسیده است، که گویا همینقدر که دستآوردهای گذشته خود را حفظ کند راضی و خشنود است.   یکی از همین دستآوردها تأمین آب تمیز و بهداشتی لوله کشی است که روز به روز کیفیت آن تنزل کرده بطوریکه خرید آب آشامیدنی بصورت بطری به امری رایج درآمده.   در سطحی بالاتر، آب، چه بهداشتی و چه غیر بهداشتی، خود بعنوان مسأله ای ملی نمایان شده و روز به روز ابعاد آن گسترده تر میشود.   سالهای سال است که متخصصین هشدار میدهند با این روند مصرف، بحران آب در پیش است.   اما اکنون دیگر به میان همین بحران رسیده ایم و با اینکه همگان میدانند که این کشور در منطقه خشکی هست معهذا هیچ اقدامی در رفع بحران صورت نمیگیرد، که هیچ، با اقداماتی نظیر برنامه های تشویقی افزایش جمعیت بر آتش آن نفت هم میریزند.   تو گوئی عقل سلیمی در کار نیست.   با پذیرش این واقعیت که این کشور در منطقه خشکی از سیاره زمین واقع شده، جمعیتی را که منابع کشور میتواند بصورت پایدار پشتیبانی کند از حدود 30 میلیون نفر بیشتر نیست.   با زیر پا گذاشتن این واقعیت جغرافیائی و افزایش بی رویه جمعیت و همزمان انتظار بجای مردم برای ارتقاء بهداشت که مستلزم سهم بیشتری از مصرف آب است، همه و همه موجب وخامت هر چه بیشتر اوضاع میگردد.   مگر برنامه بر این باشد که از قطر و کویت آب وارد کنیم!!   متأسفانه نبود فضای باز برای بیان آزاد مشکلات از سوی متخصصین مربوطه راه را برای هرچه شدیدتر شدن آثار مخرب زیست محیطی و تبعات اجتماعی آن باز و بازتر میکند.   پس بیائید قدر آبی را که فعلاً در لوله ها جاریست بدانیم و آنرا مسئولانه مصرف کنیم.   هرچند گفته میشود کل سهم آب مصرفی خانگی بیشتر از 4% نیست!

  • مرتضی قریب
۰۸
ارديبهشت

بحث شیرین آب

  مدتیست که در رسانه ها در خصوص موضوع آب و کمبود مزمن آن در شهر های بزرگ بحث های مفصلی در جریان است.  این بحث ها به ویژه در فصول گرم سال تشدید شده و به اصطلاح داغ میشود و از منظر های مختلف بدان نگریسته میشود.  مثلاً اخیراً در یکی از رسانه های غیر دولتی، از منظر پول های بی حساب و کتابی که تحت عنوان مبارزه با کمبود آب به جیب شرکت های بزرگ سدسازی جاری میشود بدان پرداخته شده است.  رسانه مزبور مدعی است که باید بیشتر به آبهای زیرزمینی پرداخته شود و به فکر استفاده از آن بود، اما چون پول های گزاف در پروژه های بزرگ و بی در و پیکر سدسازی صرف میشود لذا سرمایه ها در مسیر درست هدایت نمیشود.  بدون آنکه بخواهیم وارد صحت و سقم این ادعا شویم، میخواهیم موضوع را از منظر دیگری که هیچگاه بدان پرداخته نمیشود بررسی کنیم.   گو اینکه با انتشار اخبار سدسازی های بی رویه و مثلاً صرف میلیاردها میلیارد پول برای ساختن سدی روی گنبد های نمکی و نهایتاً تباه شدن پول، انرژی، فرصتها، و از همه مهمتر محیط زیست طبیعی چاره ای جز قبول سوء مدیریت شرکت هائی از این دست باقی نمیماند.   

  اما از سوی دیگر، نگاه کنیم که مخازن آبهای زیرزمینی این کشور چقدر است؟  مگر تا کجا میشود این آبها را استخراج کرد و صرف گسترش شهرها کرد؟  آیا مگر آب در زیر زمین تولید میشود و یا احیاناً جن و پری در اعماق زمین با جاد و جنبل برای ما آب میسازند تا بی آب نمانیم ؟!!  واقعیت اینست که آب از هیچ تولید نمیشود و آبهای زیرزمینی همان آبهائی است که زمانی بالای سر ما بوده و پس از بارش و فروروی در زمین، تدریجاً با رسیدن به لایه های نفوذ  ناپذیر زمین جمع شده و به حال خود مانده است.  در زمانهای پیشین، قبل از ظهور موتور پمپ های امروزی، مردم این سرزمین با حفر قنوات به یک شیوه پایدار برای استفاده از آبهای زیرمینی دست یافته بودند.  میزان آبهای زیرزمین هیچگاه کاهش نمی یافت و چشمه های آب همواره برقرار بود.  اما با رواج حفر چاه، بسادگی و با استقرار موتور پمپ های قوی وضع فرق کرد.  در ابتدا متعجب شدیم که چگونه از نعمات زیر پای خود غافل بوده ایم در حالیکه با انتقال آب از داخل چاه دیدیم به چه راحتی شکوفائی ایجاد شده و ثروت و نعمت به ما روی آورده است.  اما کم کم در طی زمان مشاهده شد که سطح آب در چاه مرتباً فروکش میکند و مرتباً باید چاه را عمیق تر کرد.  معهذا نه این و نه حتی تدابیر دولتی در محدود ساختن حفر بی رویه چاهها  نیز ثمر بخش نبود.  در طول مدتی که آب پاک چه از طریق احداث سدها و چه حفر چاهها جریان داشت گمان همگان بر این بود که در رحمت برای همیشه گشوده خواهد بود.  شاید فقط تعداد اندکی بر واقعیات اشراف داشته و میدانسته اند که اوضاع براین روال ادامه نخواهد داشت.  مقصود ما البته بازگشت به گذشته و کنار گذاشتن تکنولوژی نیست بلکه تعامل خردمندانه با آنست.

  امروزه واقعیات، حضور خود را تحمیل کرده است چه خوشمان آید چه بدمان.  واقعیت از روز اول هم معلوم بود منتها پرده پوشی اجازه خودنمائی واقعیات را نمیداد.   فهم مسأله بسیار آسان است و امروز چنین میتوان مثال زد که اگر در بانک یک حساب قرض الحسنه داشته باشید و مرتباً برای مخارج خود از آن برداشت کنید بزودی ته کشیده و به شما چیزی نخواهد رسید.  البته این افلاس دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد!   حتی اگر این حساب هر ماهه سودی هم بشما بدهد حق ندارید بیش از آن مبلغ خرج کنید چه در غیر اینصورت دیر یا زود حسابتان بسته خواهد شد.  فرض کنید منزل ما در بیابان است و تنها منبع استفاده از آب، آب باران است.   فرض کنید روی پشت بام مخزن روبازی داریم که آب باران را در خود ذخیره میکند.  زیر آن نیز شیری برای استفاده وجود دارد.  هر بچه دبستانی میداند که میزان استفاده شما از این منبع نباید بیش از نرخ متوسط بارندگی باشد چه در غیر اینصورت با بحران مواجه خواهید شد.  امروزه با اطلاعات دقیقی که موجود است میزان متوسط نزولات آسمانی برای این سرزمین معلوم است.  با جمعیت فعلی، در حال حاضر در آستانه سر- به- سر شدن میزان بارش با میزان مصرف هستیم.  با افزایش جمعیت (مصرف) و ثابت بودن میزان بارش بزودی بالانس ما منفی خواهد شد.  برخی مخالف این نظر بوده ادعا میکنند کشش مصرف تا جمعیت 100 میلیون نیز فراهم است و لذا برای افزایش جمعیت و طبعاً افزایش مصرف نگرانی وجود ندارد.  به این دسته که فقط زمان حال را مینگرند و دغدغه ای برای فردا و فردا ها ندارند باید گفت که برفرض حرف شما درست،  اما چندی بعد که جمعیت به 100 میلیون رسید آیا ترمزی برای توقف وجود دارد یا خیر؟!  یا اینکه میخواهید در آن موقع قانونی برای تک فرزندی وضع نمائید؟  البته در آن زمان چه کسی مرده و چه کسی زنده و لابد اشکالات را به نام شما نخواهند نوشت و نام شما در زمره نیکان روزگار باقی خواهد ماند.  این روش گذران زندگی و احاله کردن مشکلات به آینده و آیندگان مدتیست باب شده و اثرات مخرب خود را در تمام مسائل زندگی، ازجمله بحران آب بجا گذاشته است.  عده ای چنین توجیه میکنند که عمده مصرف آب در کشاورزی است و با صرفه جوئی میتوان بر بحران غلبه کرد.  توگوئی تولیدات کشاورزی برای دکوراسیون است و نه برای مصرف آدمها و مربوط به جمعیت آنها!!  سوء برداشت دیگری که آگاهانه یا ندانسته ترویج میشود در خصوص رشد جمعیت است (ر.ک. مقاله رشد).  شبهه انداخته اند که منفی است و بشتابید بسمت زاد و ولد بیکران.  در حالیکه اصلاً اینگونه نیست و جمعیت این کشور، مانند اکثر کشورهای در حال توسعه، دایم التزاید در حال افزایش است.  آنچه منفی است نرخ رشد جمعیت است و نه خود رشد.  مطلب، دقیقاً مشابه تورم در این سالهاست که با اینکه تورم خود همچنان وجود دارد، اما سرعت افزایش آن کمی کاسته شده است.  مثلاً تورم سال گذشته 15% بوده در حالیکه تورم سال جاری 10% پیش بینی شده است (براساس اطلاعات دولت).  این به این معنی نیست که امسال قیمتها افزایش نمی یابد بلکه به این معنی است که همچنان گرانی هست اما با شتاب کمتری.  و لذا در بیان اقتصاد دانان گفته میشود که نرخ رشد قیمتها منفی است.  در قبول برخی اطلاعات باید محتاط بود و لذا انتظار میرود کارشناسانی که به رسانه ها دعوت میشوند واقعیات را آنگونه که هست برای مردم مطرح کرده و برای این شبهات روشنگری کنند.  

  برخی خسارات قابل جبران است.  پول های بر باد رفته بالاخره قابل جبران بوده و بهر روی میتوان جلوی ضرر های آتی را بنحوی گرفت.  اما برخی خسارات مطلقاً قابل جبران نیست.  مثلاً اگر جمعیت از 100 به 120 میلیون و بیشتر برسد، اضافه را نمیتوان معدوم ساخت.  در هر فرایندی همواره باید یک حاشیه ایمن اندیشیده شود چه در غیر اینصورت نگاهداری یک پدیده در شرایط لبالب امریست به غایت خطرناک و بحران آفرین.   خانواده ای با دریافتی ماهی 10 میلیون تومان در شرایط حاضر باید دارای زندگی مرفهی باشد.  اما همین خانواده اگر دارای 20 نفر نانخور باشد زندگیش در مرز فقر سپری  خواهد شد.  لذا با داشتن منابع محدود، جمعیت کمتر به معنای آموزش بهتر، خدمات اجتماعی بهتر، سرانه ثروت بیشتر و کیفیت بهتر زندگی خواهد بود.  در گذشته ها کشاورزان با تعداد فرزندان بیشتر، درآمد بیشتری کسب میکردند اما امروزه ماشین آلات جایگزین کارهای یدی شده و تمایل به تعدد فرزندان کمرنگ تر شده است.  ایضاً در امور نظامی نیز تکنولوژی دست برتر را دارد تا تعدد سربازان.  تجربه نشان داده است که نتایج مفید فقط در شرایطی حاصل میشود که برنامه ریزی توسط مردم دانا انجام شود.

  • مرتضی قریب