فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درستی افکار» ثبت شده است

۱۸
دی

معیار درستی افکار ما چیست؟

    بعد از اینهمه گفتگو درباره چیستی جهان، از مبحث وجود و ماهیت ارسطو گرفته تا کوانتوم فیزیک و شگفتی های دنیای پیرامون و تا بحث های مرتبط با فلسفه اخلاق و نظایر آن، اکنون این پرسش به ذهن متبادر میشود که معیار درستی افکاری که درباره این موضوعات داریم چیست؟  آیا هر تصوری که به ذهن ما میرسد درست است؟  چگونه میتوانیم به داشته های ذهنی خود اعتماد داشته باشیم؟  در این دنیائی که هرروزه ذهن ما در معرض بمباران حجم عظیمی از اطلاعات است چگونه بر درگاه های ورودی و خروجی ذهن خود کنترل داشته باشیم؟ و آیا اصولاً چنین اختیاری داریم یا نه؟  اینها نمونه ای از تردیدهائی است که کم و بیش به ذهن افراد خطور میکند.  بویژه دانشجویان علوم و آنهائی که دغدغه های فلسفی داشته و بنوعی به لاادریه گرایش یافته اند.

     درباره علوم دقیقه یا (Hard Science) داوری کمی آسانتر است.  روش علمی که در مباحث پیشین شرح داده شد تکلیف را مشخص میکند.  یا شما خود شخصاً در موضوعی تحقیق میکنید و با نتایج دست اول روبرو هستید و یا از خرمن دستآوردهای دیگران بهره برداری میکنید.  امروزه عملاً شق دوم در جریان است و زندگی امروز ما و رفاه ما مدیون و مرهون تلاش دسته جمعی خدمتگزاران علم و صنعت است.  به مصداق "دیگران کاشتند و ما خوردیم"، برای ابراز کمترین قدرشناسی از گذشتگان، تلاش دانش پژوهان ما باید در این راستا باشد که آنها نیز سهم خود را ولو ناچیز به جامعه بشری عرضه کرده و فقط مصرف کننده نباشند.  

    اما چرا آنچه در کتابهای فیزیک تدریس میشود را ما بطور دربست قبول داریم؟  شاید هم هیچگاه نه خودمان به صرافت افتاده ایم و نه کس دیگری این سؤال را مطرح کرده است.  گویا بطور طبیعی باور داریم آنچه از این کتب تدریس میشود عین حقیقت است و پرسش از آن بیهوده است.  باید گفت که این طرز فکر تا حدود زیادی درست است.  دلیل آن چند چیز است.  یکی اینکه علم درباره حقایق است و کوشندگان در عرصه علم قرار نیست دروغ بگویند.  اصولاً پژوهندگان علم، چون پیشه آنها آشکار ساختن حقایق است نوعاً مردمان درستکار و صدیقی هستند.  این خود معیاریست که دروغگو نمیتواند کوشنده راه علم باشد و نهایت امر یک دانشمند نماست.  دلیل دیگر اینست که علم عینی و Objective است و بستگی به این یا آن شخص ندارد.  از اینرو اگر موضوعی را باور ندارید، راه باز است که خود صحت و سقم آنرا تحقیق کنید.  کسی جلوی شما را نگرفته و نمیگیرد.  اگر کسی مانع شما شد قطعاً بدانید که با دکان حقه بازان یا فرقه شیادان روبروئید که آگاهی شما با منافع ایشان در تضاد است.  دیگر اینکه، کوشندگان علم همواره کارهای یکدیگر را واررسی کرده و اجازه نمیدهند که دانسته یا نادانسته خبط و خطائی به عرصه علم وارد شود.  از همین روست که مجلات متعدد مخصوص انتشار مقالات علمی وجود دارد که محققین نتایج خود را در آنها درج کرده به معرض داوری جهانی میگذارند.  البته مجلات نامعتبری هم هستند که با دریافت پول، مقالات بی ارزش یا کم ارزشی را که مجال انتشار نمی یابند منتشر ساخته و برای نویسنده رزومه خوبی فراهم کنند.  نمونه ای از این دست مقالات، ساخت ماشین جاودانی است که روز و شب پیوسته کار میکند یا مقاله کذائی آن دانشجوی دکتری که نظریه زمین مرکزی را  در قرن 21 زنده کرد و پاداشش را هم گرفت.  در نهایت، قوی ترین دلیل آنست که نتایج مزبور در عمل کار میکند و از مزایای آن چه آنها که اعتقاد داشته باشند و چه آنها اعتقادی نداشته باشند به یکسان برخوردار میشوند.  اینجاست که پته ریاکارانی که مخالف علم مدرن هستند و کتاب ها میسوزانند روی آب ریخته میشود چه اینکه اگر صادق باشند باید همان رویه ای را در پیش گیرند که دیوژن حکیم صادقانه در پیش گرفت و زندگی را در خمره سر کرد.  

     اما داوری درباره حیطه های غیر دقیقتر علوم و بویژه حوزه فلسفه کار مشکلتر میباشد.  در این حوزه های عمومی، بنظر میرسد همه تقریباً ادعای تخصص داشته و گاهی به ضرس قاطع عقاید دیگران را باطل میشمارند.  در تحمیل نظر خود نیز کاری به منطق و استدلال ندارند و خود را از حاملین علم حضوری میپندارند.  امروزه که رسانه های مجازی و وبگاه های شخصی رواج یافته، علیرغم همه مزایای آن، با گرفتاری هائی نیز همراه شده است.  برخی فرصت طلبان برای اظهار وجود و نه برای پرس وجو از ناشناخته ها اغلب مزاحمت ایجاد کرده و با ادبیاتی غیر بهداشتی دیگران را تخطئه میکنند.  با استفاده از کلمات پر طمطراق میخواهند نشان دهند که همه چیز دانند و شما هستید که برخطا اید و دانسته ها فقط نزد ایشان است. بهرحال دنیای سیگنال همواره در معرض پارازیت است.   ضمن اینکه باید همواره راه برای اظهار نظر در این سایت ها  گشوده باشد تا از برخورد عقاید در محیطی آرام و با شیوه ای مستدل حقایق خود بخود نمایان شود هرچند که هزینه هائی نیز بر آن مترتب باشد.

    اما اگر میبینید که راه برای طعنه زنندگان نیز گشوده است و مطالبشان سانسور نمیشود، بدانید که یک نفع عمده پشت آن نهفته است.  دو امکان وجود دارد.  یا نقد هائی که او بر افکار شما وارد میکند صحیح است و بطریق منطقی ضعف های افکار شما را نمایان ساخته که در اینصورت باید استقبال کرده و با روی خوش پذیرفت.  چنین ایراد گیری هائی بنفع شماست زیرا باعث اصلاح رویکرد شما نسبت به دنیای پیرامون شده است.  اما اغلب با نوع دوم روبرو میشویم که بجای اینکه با استدلال و منطق به مناظره بپردازند، شخصیت شما را هدف قرار داده به انواع سخنان وهن انگیز میپردازند.  این نیز بنفع شماست چون مخاطب چیزی در چنته ندارد و شما پی میبرید که به احتمال زیاد افکارتان درست بوده است زیرا او دلایلی در دست ندارد. ما را یاد نصیحت لقمان میاندازد که از بی ادبان هم میتوان آموخت.  اما میگوئیم "احتمال" دارد که نظریات درستی داشته باشید زیرا معلوم نیست لزوماً درست باشند. همچنان باید مراقب بود و دریچه افکار را بر سایر نقدها گشوده نگاه داشت چه اینکه هنوز لازمست با سایر نقدهای دیگران نیز روبرو شد. 

   نتیجه آنکه: در پاسخ به این پرسش که "چه اعتباری به صحت افکار ما هست"، هرکس باید خود را در معرض قضاوت قرار دهد.  برخورد عقاید در محیطی آزاد معمولاً سرراست ترین راه است.  گاهی هم داوری میتواند در ذهن فرد صورت گیرد و بصورت نقد از خود انجام شود.  با این حال ممکنست موضوعاتی باشد که  نتیجه قطعی نداشته باشد.  داشتن درجاتی از شک علمی میتواند کارساز باشد.  باید پذیرفت در دنیائی زندگی میکنیم که همواره به مقادیری از بی یقینی آلوده است و از آن گریزی نیست.  پذیرش دو اصل "علم زمانه" و اصل "تغییر" راهنمای مفیدی در این ارتباط است.

  • مرتضی قریب