آنتروپی و نظم
آنتروپی و نظم
شگفت انگیز است که چگونه شرارت و فتنه بسادگی نشر یافته میتواند همه گیر شود اما در عوض، نظم و عدالت بسختی قادر است در مقابل جبهه شرّ دوام آورد. چه شد که آن تمدن درخشان کوشانی رفت و این طالبان آمد؟! چگونه است که رواج شرّ چنین ساده و ارزان ولی پاگیری نظم و عدالت چنان سخت و پرهزینه است؟ راز این معما در یک مثل همگانی نهفته است که خراب کردن یک عمارت بمراتب سهل تر از ساخت همان بناست. ایجاد نظم همواره سخت تر و پرهزینه تر از ایجاد بی نظمی و آشوب است. بیان علمی این پدیده و حل این معما در پدیده آنتروپی و رابطه آن با نظم و بینظمی است.
شاید از همین روست که مشاهده میشود شرارت هدفمند در سطح جهانی موفق تر از نظم باشد. گویا همراهی کردن با بینظمی ذاتی که در سرشت طبیعت است عامل موفقیت آتش افروزان باشد. بیان علمی این بی نظمی ذاتی، "آنتروپی"، حاکی از تمایل طبیعی جهان بسمت بینظمی است. ایجاد نظم در بخشی، به بهای تولید بینظمی بمراتب بیشتر در بخشی دیگر است! لذا موفقیت ظاهری شرارت پیشگان را نباید بحساب هنر آنان گذاشت بلکه در هارمونی با این سرشت طبیعی جهان دانست. چنانکه شنا کردن در جهت آب بمراتب ساده تر از شنا در خلاف جهت آب است.
قبلاً در توصیف این بینظمی و شرارت در حوزه سیاست عمومی به مثالی در فوتبال متوسل شده بودیم که چگونه تیمی وحشی با وجودیکه از لحاظ فنی عددی نیست معهذا با زیرپا نهادن قواعد، تیم های مطرح را مغلوب میکند (1403/6/27). این بخاطر آن است که با غمص عین به عملیات او نگریسته چه بسا داور هم منافعی داشته باشد! چه اگر قرار بر بلبشوی همگانی باشد بازنده این تیم است. لوازم اصلی شرارت اول پول و دوم، ایدئولوژی چون سپر است. تصورش مشکل نیست.
فرض کنید در مِلک شیخی در وسط بیابان چاه او به نفت برسد. یکشبه صاحب پول یامفتی میشود که همه کار با آن میتوان کرد. احتمالاً آنقدر عقل دارد که آنرا صرف رفاه خود و زیرمجموعه خود کند. اما اگر فشار بُخارات ذهنی او شدید و دچار اوهام باشد، با این ثروت بادآورده ممکنست مبادرت به گزینش افراد شرور و بیکار که کم هم نیستند کرده آنها را با حقوق و مزایای خوب استخدام و لشکری برای ترور و وحشت در دنیا ایجاد کند. بهمین سادگی! بدون کمترین بهره ای از دانش، میتواند راه های متعارف را دور زده بهترین تسلیحات روز دنیا را خریده در اختیار آتش افروزان گذارد. جاذبه اصلی را پول دارد که نه تنها اشرار که افراد عادی و بیکار را هم جذب میکند. معهذا بمیان آوردن ایدئولوژی جاذبه را بیشتر میکند. اگر این شیخ جفا میکند، باری، مال خودش را تلف میسازد اما آن شیخی که بر ثروت ملتی خیمه زده و اینگونه آنرا به هبا و هدر میدهد چه؟ جفای او دوچندان است که هم ملت خود را به فقر میکشاند و هم ملل دیگر را بدبخت و سیه روز میسازد. چون در مقابله با دشمن خارجی ناکام میماند، انتقام سخت را از مردمی میگیرد که آنان را دشمن خطاب میکند!
میپرسند تدبیر چیست؟ سعدی در گلستان میگوید: بنیادِ ظلم در جهان اوّل اندکی بوده است هرکه آمد بر او مَزیدی کرده تا بدین غایت رسیده. ادامه ارتکاب چنین فرد غدّاری که مداوماً ثروت ملت را هزینه جاه طلبی های خود کرده ناشی از بی تفاوتی مردم نیز هست که از حقوق طبیعی خود غافل شده آنرا به شیخی بی مسئولیت واگذار کرده اند. و این نیست مگر در اثر ضعف روحیه پرسشگری ناشی از کم اطلاعی و نبود آموزش عمومی. باز به ریشه اصلی بر میخوریم که تأکید بر آموزش درست است که هم هزینه بر و هم زمان بر است و اجرای آن نیازمند وجود نظامی آزاد و مردمی است.
آموزش نیز مانند ایجاد نظم هزینه بر است ولی ارزش آنرا دارد هر هزینه ای صرف آن شود زیرا که خطر استقرار استبداد های مالیخولیائی را کاهش میدهد. عالیترین بیمه یک جامعه در برابر خودکامگی و خرافات همانا تخصیص سهم عمده تولید ناخالص ملی آن جامعه برای آموزش است بطوریکه حقوق معلمان ابتدائی، بویژه معلمان کلاس اول، حتی بیش از وزیر و وکیل باشد! نظم چنین ملتی پایدار خواهد بود و هر شیخ لجام گسیخته ای قادر نخواهد بود بر مقدرات او حاکم و با ادعای آزاد سازی دنیا، بخواهد آنرا با خاک یکسان کرده که اگر لازم باشد نیمی از مردم جهان را فدای اوهام خود کرده باشد!!
خلاصه آنکه، اشرار بر توسن بینظمی سوار و در میدان بی اطلاعی و کم سوادی عامّه میتازند. پول بیحساب و ایدئولوژی سوخت اصلی این تاخت و تاز است. آموزش عمومی و مطالبه گری بهترین علاج این شرّ است که البته نظامی متعارف و معقول پیشنیاز انجام آن است. یکی از پرورشگاه های شرّ همین خاور نزدیک است که قرون متمادی مردم دچار آن هستند.
امروز در خبرها آمده بود که در مکزیک چهارصد وپنجاه هزارنفر در اثر جنگ بین قاچاقچیان مواد مخدر کشته شده اند ویا دربرزیل دولت دربعضی از محله های سائو پولو تسلی ندارد