فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رفراندوم» ثبت شده است

۰۱
خرداد

غنی سازی

    مدتهاست که موضوع فوق موضوع رسانه ها شده و اخیراً طوری شده که مردم عادی نیز کنجکاو شده میپرسند اصلاً مسأله چیست که اینطور باعث کشمکش شده و بنام حق ما در محافل بین المللی مطرح گردیده است.  از آنجا که در مورد مسائل فنی در جراید و رسانه ها اطلاعات نادرست زیاد است خود به سردرگمی بیشتر مردم کوچه و بازار دامن میزند.  لذا آنچه در زیر میآید سوأل و جواب بین آدمی عادی و فردی متخصص صورت میگیرد تا بلکه از نتایج آن افراد غیر متخصص نیز پاسخ سوألات خود را یافته باشند.  سوأل و جواب صرفاً علمی است و نه سیاسی.

س: غنی سازی یعنی چه؟

ج: درصد ایزوتوپ بدرد خور اورانیوم در اورانیوم طبیعی 0.7% است و برای استفاده در نیروگاه های اتمی باید تا سطح حدود 3.5% افزایش یابد.  برای استفاده های نظامی لازمست از 93% به بالا باشد.  این یعنی غنی سازی.

س: در این کشمکش سیاسی چرا ایران با تعطیلی غنی سازی مخالفت کرده استدلال اصلی او چیست؟

ج: دلیل میآورد که آنرا برای نیروگاه بوشهر و نیروگاه های آتی میخواهد.  این در حالیست که معمولاً سازندگان نیروگاه در دنیا تأمین سوخت آنرا در مدت عمر مفید تضمین کرده و سوخت مصرف شده را هم متعهد به دریافت هستند مگر قرار دیگری باشد.  برای رأکتورهای تحقیقاتی نیز قرار و مدار های مشابه وجود دارد که در حال حاضر در دنیا عمل میشود.

س: خوب چه اشکالی دارد کشور سوخت مورد نیاز خودش را خودش تأمین کند، چرا دیگران مخالفت میکنند؟

ج: هیچ اشکالی ندارد.  دیگران می پرسند آن نیروگاه های دیگر که برایش سوخت میخواهید کجاست؟

س: شاید در آینده بخواهیم بسازیم!  اصلاً ممکن است برای همین نیروگاه بوشهر بخواهیم بسازیم. چه اشکالی دارد؟

ج: اشکالش اینجاست که ساخت یک بسته سوخت نیروگاهی مقدماتی لازم دارد که آن مقدمات مفقود است.  اگر قراردادهای تازه برای نیروگاه های جدید میبندید باید کاربرد سوخت بومی خود را قید کرده باشید.  آیا اینطور است؟  حتی معلوم نیست نیروگاه در حال کار فعلی با بکار گیری سوخت جدیدی که شما ساخته اید موافقت کند. 

س: چرا؟ مگر چه مشکلاتی دارد؟ غیر از این است که در اتوموبیلی که از خارج وارد کرده ایم بنزین داخلی بریزیم؟

ج: برای ساخت چنین بسته سوختی که حدود 3 متر ارتفاع دارد ابتدا باید یکی از حدود 300 میله سوخت 3 متری آن ساخته شود.   تازه نزدیک 200 عدد از این بسته های سوخت برای شروع کار لازم دارد که جرمی نزدیک 90 تن سوخت با غنای حدود 3.5% را تشکیل میدهد.  برای کنترل کیفی باید حتماً در محیط واقعی یعنی داخل یک رأکتور تحقیقاتی تحت تابش قرار گرفته بعد مدتی در سلول های داغ حاوی دستگاه های سنجش تحت تست های غیر تخریبی و تخریبی قرار گیرد.  معمولاً بخش کوچکی از یک میله سوخت در دفعات متعدد تحت انواع آزمایشات قرار میگیرد تا سازنده سوخت مطمئن شود که در کارکرد عملی بسته های سوخت واقعاً دچار نشت رادیواکتیو و بروز حادثه ناگوار نمیشود.

س: خوب از کجا معلوم که ما همه این تمهیدات را نیاندیشیده باشیم؟

ج: با اینکه تمهیدات چرخه سوخت در اصفهان اجرا شده است، لیکن در حدی که نیاز یاد شده را تأمین کند نیست.  تولید سوخت هسته ای فقط غنی سازی نیست.  اولاً نیازمند کارخانه تولید آلیاژ با خلوص هسته ای که خود ملحقات دیگری هم دارد ثانیاً کارخانه سوخت معظمی لازم دارد تا بتواند خوراک نیروگاه را فراهم کند.  نیروگاه بوشهر سالانه بتنهائی نیازمند 30 تن سوخت با غنای یاد شده است.  گویا قرار شده ده نیروگاه دیگر مشابه نیز در دستور کار قرار گیرد که طبعاً خروجی کارخانه مزبور را در ده ضرب کنید.  چنین تشکیلات مُعظمی وجود ندارد و برنامه ای هم برای آن در دست نیست!

س: خوب ما تا سوخت غنی شده بقدر کافی تهیه نکرده باشیم نمیتوانیم دنبال کارخانه ساخت بسته سوخت باشیم. میشود؟

ج: این تصور کاملاً اشتباه است چه اینکه پیش نیاز ساخت میله و بسته سوخت، غنی سازی نیست.  رویه اینست که کارابتدا با سوخت با غنای طبیعی آغاز شود.  ضمن اینکه اجزای یک برنامه خودکفائی انرژی هسته ای همه باید با هم پیش روند.  تولید چند صد کیلو اورانیوم 60% به تصور تأمین سوخت نیروگاه هیچ متخصصی را مجاب نمیکند.

س: یعنی با این سوخت های غنی شده فعلی نمیتوان سوخت نیروگاه فعلی و آتی را تأمین کرد؟

ج: مصرف فقط یکسال بوشهر 30 تن 3.5% است که اگر در قدرت اسمی کار کرده باشد معادل یک میلیون مگاوات-روز انرژی است.  اگر فرض کنیم 100 کیلو سوخت با غنای 100% داشته باشیم، انرژی محتوی آن حداکثر صدهزار مگاوات-روز خواهد بود که خوراک فقط یکماه بوشهر است.  برآوردی که زمین شناسان از ذخیره اورانیوم معادن ما کرده اند نشان از این دارد که کلاً جوابگوی حتی یکسال بوشهر نخواهد بود چه رسد نیروگاه های آتی.  سوخت باید از خارج وارد شود.

س: پس اگر اینطور است این غنی سازی برای چه کاریست؟

ج: این همان سوألی است که آژانس بین المللی انرژی اتمی میپرسد و پاسخ درخوری نمی یابد.  این برنامه هسته ای و غنی سازی منُضم به آن نزدیک یک تریلیون دلار خرج برداشته که به اعتقاد آگاهان با هزینه های جانبی و عدم النفع ها بیش از 2 تریلیون دلار آب خورده است.  جامعه جهانی معتقد است این همه هزینه فقط به هدف ساخت سلاح اتمی است!

س: میگوئیم اینطور نیست کشور تصمیم گرفته هزینه بالائی برای تأمین سوخت و خودکفائی برنامه هسته ای خود بپردازد.

ج: فرض کنید عربستان بجای اینکه شکر را از منبع متعارف آن یعنی مثلاً کوبا خریداری کند تصمیم گرفته باشد در صحاری خشک خود زیر گلخانه های وسیع نیشکر کاشته و با آبی که از دریا شیرین کرده و دستگاه های عظیم تنظیم رطوبت و غیره و غیره شکری با قیمت 1000 برابر کوبا تولید کند و به خودکفایی افتخار کند.  چنین برنامه ای البته به تولید سلاح اتمی منجر نمیشود و کسی هم جلوگیر نمیشود فقط به هدر رفت منابع پوزخند میزنند.  کشورهای جهان که سازنده نیروگاه های معظم هستند خود سوخت لازم را از بازار جهانی به قیمت اقتصادی تأمین میکنند. زیرا برنامه های از اکتشاف تا معدن، تا فراوری ماده اولیه، تا غنی سازی، تا تهیه آلیاژهای خلوص هسته ای، تا کارخانه های عظیم ساخت و کنترل کیفی سوخت مستلزم هزینه ای بسیار بیش از آن است تا که از چند مرکز تخصصی ساخت سوخت خریداری کنند.  هیچ عقل متعارفی برای خوردن یک لیوان شیر، دامداری احداث نمیکند!

س: پس آیا غیرقابل توجیه بودن غنی سازی مشابه مثال تهیه شکر در بیابان است که بگوئیم پولشان را دور میریزند؟  خوب بریزند، میخواهند برای نمونه تعداد محدودی سوخت با غنای بالا تولید کنند. چه اشکالی دارد؟ چرا مانع میشوند؟

ج: تفاوت این دو مسأله همانا در خروجی کار است که به ساخت سلاح اتمی منجر میشود و کشوری که NPT را امضاء کرده تعهد داده به این سمت نرود.  عقل متعارف نمیپذیرد که این هزینه گزاف فقط برای تولید چند بسته سوخت نیروگاه باشد که تازه نیازی به غنای بالای 3.5% هم ندارد و ضمناً شواهدی هم در عزم تولید سوخت نیروگاه وجود ندارد.

س: شاید غنای بالا برای تولید سوخت رأکتور تحقیقاتی است که بما نمیدهند و در تهیه رادیوداروهای پزشکی درمانده ایم؟

ج: تأمین سوخت رأکتور مزبور از خارج تاکنون ممانعتی نداشته ضمن اینکه رادیو داروها با اینکه میتواند تولید داخل باشد بخاطر صرفه اقتصادی از خارج وارد شده و میشود و هیچگاه ممانعتی هم وجود نداشته است.

س: پس اینهمه هزینه فقط برای آن یک کار خاص است چرا آن کار را تمام نمیکنند؟

ج: درست است، برای آن کار باید از تعهدات خارج شده و سریعاً کار را تمام کنند والا اینهمه هزینه تحمیل شده توجیه ندارد!

س: شاید مقاومت در برابر جامعه جهانی در برچیدن تأسیسات غنی سازی هزینه هنگفتی است که صرفنظر کردنی نیست؟

ج: نه لزوماً.  مقادیر هنگفت دیگری پول صرف مقابر در خارج کشور میشود و مقادیر هنگفت دیگری صرف هزینه های بیهوده دیگری میشود که ابداً توجیه ندارد.  ارزهای حاصل از صادرات نفت نیز معلوم نیست کجا رفته و میرود.  ضمن اینکه اگر هزینه زیادی در طرح کشتن یکنفر صرف کرده باشید و مچ شما را گرفته باشند استدلال میکنید هزینه داده ام!

س: پس این گیر کردن در میانه راه که نه راه برگشت پذیرفته میشود و نه آنرا تا آخر طی میکنند چه معنا و مفهومی دارد؟

ج: با توجه به همه آنچه گفته شد در وضعیت حاضر یک معنا بیشتر نمیتواند داشته باشد و آن بازدارندگی است.  یعنی مستمسکی است برای چانه زنی سیاسی برای بقا که در چارچوب علمی حاضر مفهوم نیست و اطلاعی از آن در دست نیست.  پذرش اشتباهات شجاعت لازم دارد.  لذا دولت های مسئول در اینگونه مواقع، تصمیم گیری را از روی دوش خود برداشته آنرا برعهده نظر خواهی عمومی میگذارند.  این ساده ترین راه حل است.

 

  • مرتضی قریب
۰۱
فروردين

معماها -9

    در دوران عجیبی بسر میبریم و با معماهای پیچیده و گاه مضحک روبرو میشویم.  در دورانی که خوردن روزه جرم است اما بالا کشیدن هکتارها زمین مرغوب ثروت ملی از مصادیق شکیّات بوده بدان اعتناء نمیشود.  اخیراً گفتگوئی در زمینه مشابه پیش آمد که در زیر نقل میشود.  آن نیز از معماهاست.

  1. همه پُرسی.  چند روز پیش، گزارش کمیته حقیقت یاب سازمان ملل در امور حقوق بشر جمهوری اسلامی  با نتیجه ای قابل انتظار منتشر شد که همه باخبرند.  یکی از شاگردان قدیمی که پس از فراغت از تحصیل، همچنان رشته های الفت را با نگارنده حفظ کرده بود به بهانه خبر،وارد گفتگو شد.  او که رگه هائی از ایمان صادقانه همچنان در دلش زنده و به حفظ نظام دینی علاقمند است، بشدت اظهار بی تابی کرد.  میگفت چگونه شد که دنیا ما را بعنوان تروریست میشناسد؟  هرکجا بخواهیم برویم باید خجل و سرافکنده باشیم و نخواهیم با دیگران حشر و نشر داشته باشیم مبادا مجبور به توضیحاتی باشیم که از حوصله خارج است.  آخر چگونه به دیگران حالی کنیم آنچه میشنوند نه آنگونه است که نشان میدهند؟  چگونه ثابت کنیم که این گزارشات آلوده به اغراض  سیاسی است؟

در ادامه گفت، ما که از متعهدهای قدیمی هستیم خیلی بیش از آنچه مخالفین نظام تظاهر میکنند به "رفراندوم" اعتقاد داریم چرا که میتواند یکبار برای همیشه حساب همه را روشن گرداند.  برخلاف آنچه ناراضیان جلوه میدهند که گویا بیش از 95% مردم از نظام رویگردان هستند، اتفاقاً درست به عکس است و تعجب میکنیم که چرا دستگاه حاکمه کوششی برای بیان حقیقت بخرج نمیدهد؟  این تعلل و از زیر بار وظیفه شانه خالی کردن برای چیست؟ که ناخواسته حق را بجانب مخالفان نشان میدهد.  مگر گذاشتن یک صندوق رأی چه زحمتی دارد؟  چه بار اضافی بر دوش دولت میگذارد؟  آیا تشریفات و خرج یک همه پُرسی بیش از انتخابات عادی ریاست جمهوری یا مجلس است؟  اینجا دیگر نه تبلیغات است و نه بنر و کاغذ است که حرام شود!  ما و یاران همفکر تعهد میکنیم داوطلبانه نگهبان آرا شده نتیجه را هرچه هست پاس داریم.  یگانه راه باطل کردن تبلیغات ناحق سازمان ملل و دشمنان همین صندوق رفراندوم میتواند باشد.  هر صحبت دیگری شود جز شائبه دروغ و تقلب نمیتواند باشد.

اکثریت ملت، همین قشر ساکت و مظلوم هستند که با تمام کمبودها و بی عدالتی ها ساخته اند.  روزی نیست خبر یک اختلاس تازه، یک فساد سازمان داده شده عیان نگردد.  بازتاب این فساد گسترده جز سرشکستی برای ما ندارد.  مگر بازتاب همین اخبار در محافل بین المللی برای نظام و سران آن ایجاد وهن نمیکند؟  آیا روی مسئولین از سنگ پای قزوین هم سخت تر است؟  چه چیز دیگری باید اتفاق افتد تا این اوضاع عوض شود؟  پرسیدم اگر نتیجه رفراندوم باب میل شما در نیآمد چه؟  گفت طبعاً دولت موظف به استعفاست تا در یک شرایط سالم، آنها که معتمد مردم اند جایگزین دولت ضعیف شده افراد سالم بر مسند قرار گیرند.  مگر میزان رأی ملت نبود؟ چه شد؟ 

خوب اگر نظام طفره رفته بگوید این کار قبلاً 45 سال پیش انجام شده مردم نظر خود را یکبار داده اند، آنگاه چه؟! آیا نخواهد گفت کاریست حشو؟ گفت، حقیقت اینست که نظام حاضر یکبار با بیان عبارتی روی کار آمد بخود رسمیت داد که آن عبارت همچنان قابل کاربست است و همان استدلال کماکان صادق است.  " گذشتگان ما چه حقی داشتند برای ما تعیین تکلیف کنند؟"  نسل های تازه که جایگزین نسل قدیمی شده اند کماکان محق هستند این وظیفه را بر دوش حاکمیت گذاشته اجازه ندهند با تعلل بیش از حد خود موجب سرافکندگی بیش از این شود. همین قشر خاموش را که هنوز به آرمانهای دینی خود مهر میورزند چه بسا با بی تدبیری بسمت مخالفین نظام سوق دهند؟ 

  1. دوراهی.  آنچه در بالا رفت درد دل این دوست گرامی و همفکران او بود که این روزها دلش از دست سیستم حاکم خون است.   نظری بود که در این وبگاه سابقه بازتاب نداشت.  آنچه از فحوای سخنان او درک میشود آینده ای تاریک برای کل کشور است که با این خط سیر بنظر میرسد حاکمیت قصد خودکشی دارد.  راه حل این معما، گوش سپردن حاکمیت به دلسوزان نظام است که با برگزاری همه پرسی ثابت کند دروغ نمیگوید و تشنه قدرت نیست! 

خلاصه آنکه، آیا نظام جنایتکار گوش شنوائی دارد یا نه با خودش است، بقول شکسپیر، بودن یا نبودن، مسأله این است.

  • مرتضی قریب