فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سخن» ثبت شده است

۰۸
تیر

الفاظ و تأثیرات آن

    الفاظ اگر در خلاء یعنی در نبود هیچ مخاطبی صادر شود طبعاً کوچکترین تأثیری نخواهد داشت الا گوینده را خسته کند.  پس تأثیر الفاظ با بودن مخاطب است حال چه حضوری باشد یا چه غیابی بصورت مکتوب یا هر یک از انواع رایج الکترونیک آن.  این تأثیر میتواند خوب یا بد باشد، با عنایت باینکه خوب یا بد از چه منظری نگریسته شود.  برای رفع هرگونه سوء تعبیر، منظور از خوب را خیر عمومی و فایده ای که عقل متعارف بدان نظر دارد قرار میدهیم. 

   سخنرانی گاه برای مخاطبین خاص است مثلاً سخنرانی علمی در محضر دانشمندان درباره مسائل تخصصی و گاه سخنرانی برای مخاطب عمومی است با دانش و درک متوسط جامعه.  برخی از این سخنرانی ها را نامزدهای احراز پست های سیاسی اعم از وزارت و وکالت در ایام انتخابات برای مردم ارائه میدهند تا ضمن معرفی خود و برنامه های کاری خود، عموم را مطمئن سازند که خود اصلح و طبعاً دیگران ناکارآمد و ناصالح هستند. 

    نکته قابل ملاحظه در سخنرانی های عمومی این است که شاید فقط حدود 1% از شنوندگان همه جزئیات ارائه شده را درک و فهم کنند.  این نکته در مناظره های انتخاباتی نیز بهمین منوال است و شاید کمتر از 1% از مخاطبین قادر به تشخیص صحت و سقم گفتار سخنران بوده باشند و با قطعیت قادر به نقد مطالب وی باشند.  باقی 99% حضار معمولاً چنان ذهن ورزیده و مجربی ندارند که بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند.  لذا چنانچه بعد اتمام سخنرانی از ایشان پرسیده شود نظرتان چیست، اغلب نظر خاصی ندارند یعنی نمیتوانند له یا علیه اظهارت سخنران چیز خاصی بیان کنند.  این همان چیزی است که در اغلب کشورهای توسعه یافته رخ میدهد بطوریکه در انتخابات، شاید عده زیادی هم شرکت نکنند.  عدم شرکت آنان نه در مخالفت با نظام سیاسی حاکم بلکه به معنای خنثی بودن آنان در قبال نحله های متفاوت سیاسی است.  تصور عموم چنین است که نامزدها همه کم و بیش عرصه های خاصی از خیر عمومی را پوشش میدهند.  بنابراین چندان نگران آنچه بعد انتخابات رخ خواهد داد نیستند. 

     اما از آنسو، در کشورهای استبداد زده و تحت ستم، آن 99 درصدی که از پیچ و خم های الفاظ چیزی سر درنمیآورند اتفاقاً کاری هم به محتوای سخنرانی ها ندارند.  بخش کوچکی از این توده نگاهشان متوجه ظاهر شخصیت هاست و صرفنظر از اینکه نامزد مورد علاقه شان چه میگوید یا چه نمیگوید، راست میگوید یا دروغ، شیفته کیش شخصیت اند و در هر حال بی نیاز از الفاظ، رأی خود را پیشاپیش مشخص کرده اند.  اما بخش عمده از این 99% به این دلیل به محتوای سخنرانی ها توجهی ندارند که توجه شان به وضعیتی است که بر سرشان آمده است.  درک آنان نه از راه شنیدن و فهم الفاظ، بلکه درک مزبور از راه پوست و گوشت و بلاهای وارد آمده فهم میشود.  به همین دلیل علیرغم شنیدن سخنرانی ها، که اغلب توسط دستگاه های تبلیغاتی نظام تحمیل میشود، معهذا آنچه تصمیمات آنها را شکل میدهد عواملی از نوع قوی تر است. 

    عامل اصلی که بسیار قوی تر از هر تبلیغی کار میکند تجربه شخصی است.  چنانچه شخصی را با داغ و درفش سوزانده باشند، طبعاً هیچ تبلیغی و هیچگونه الفاظی ولو از دهان مقدس ترین موجودات نمیتواند بر تجربه شخصی او فائق آید.  لذا در مواردی که فساد و تباهی به مُد اصلی حاکمیت تبدیل شده و در مواردی که جامعه به سمت خط فقر سوق داده شده و بخش بزرگی به زیر خط فقر سقوط داده شده باشد، و در عین حال شاهد رشد تصاعدی غارت ثروت ملی توسط طبقه حاکمه بوده باشند، تجربه عینی این بخش بزرگ از جامعه با هیچ نوع الفاظ هرچند فریبنده و زیبا باشد تغییر نخواهد کرد. 

خلاصه آنکه، الفاظ بخودی خود باد هواست مگر آنکه مستمعینی داشته باشد که در آنها مؤثر افتد.  تأثیر مثبت الفاظ در شرایطی رخ خواهد داد که با تجربه عینی مخاطبین همسو و همراستا باشد.  والا مخاطبین کتک خوده از دست سخنران، بسیار بعید است درد جانکاه زخم های خود را با شنیدن الفاظ شیرین سخنران بسادگی فراموش کرده دل در گروی وعده های فریبنده او دهند. 

  • مرتضی قریب
۲۰
ارديبهشت

جملات زیبا

    این اندیشه را عامدانه در کشور ما ترویج داده و میدهند که دانش اروپا، علم غربی است و آنچه اینسوی دنیا از قدیم رایج بوده علم شرقی است.  حال آنکه اگر واقعاً منظور دانستن حقایق باشد علم، شرقی و غربی ندارد.  به احتمال زیاد مقصود این بوده که ملت دین مدار شرق بدانند و آگاه باشند که علوم جدیده مختص غرب است و بر آن فایدتی مترتب نیست.  اگر از آن بی نصیب هستیم چه باک که علمدار علوم الهی و اسرار نهان ما هستیم!  عاملین این گمراهی با چنین غلط اندازی ها و با در تنگنا قرار دادن تفکر آزاد، هزار و چند صد سال افکار جامعه را به گروگان گرفته اند.  تا به امروز به ترویج جهل و بیخبری مشغول بوده و با دست انداختن بر حاکمیت سیاسی با شدت مضاعف به این پیشه تا به امروز مشغولند.

    با اینکه بالاترین سطح آگاهی از دنیا را انتظار است در دربارها باشد، معهذا جهل و بیخبری در افکار رایج در دربار قاجارها بیداد میکرد.  بعنوان نمونه، در آن دوره اعتقاد شاه بر این بود که ینگی دنیا (آمریکا) در ته چاه است!  فتحعلی شاه از توضیح سفیر عثمانی مطمئن شده بود که برای رفتن به آمریکا باید از داخل چاه بآنجا رفت.  احتمالاً سفیر یا دیگران خواسته بودند چنین حالی کنند که آمریکا آنسوی کره زمین است که فرضاً با سوراخ کردن زمین میتوان به آنسو رسید.  حال تو خود حدیث مفصل بخوان از سطح دانش باقی جامعه آنروزگار.  روزگاری که دنیای غرب چند سده پیشتر با خلع ید از روحانیت و آزاد کردن فکر از قید مذهب در مسیر کشف حقایق گیتی افتاده بود.  اما ناشرین گمراهی، چه دیروز چه امروز دست از جهاد برای نگاهداشت جامعه در تاریکی برنداشته و برنمیدارند.  اگر با حرف نشد با زور.  امروز ابزارها و منابع همه در انحصار بیگانگانِ اشغالگرِ این سرزمین است تا بلکه اندیشه های شیطانی خود را هر چه عمیقتر به ثمر رسانند.

    در آموزه های رایج، دو حوزه متمایز قابل تشخیص است.  یکی حوزه علوم دقیقه و دیگری حوزه معارف ذهنی و بیان عواطف.  در اولی گزاره ها دقیق و غیر قابل انعطافند، اما در دومی سیال و قابل انعطاف هستند.  نظر خواننده را به داوری درباره جملات قصار زیر جلب کرده، از او میخواهیم از 4 جمله زیر، آن را که بیشتر به دل نشسته مفید میداند انتخاب کند:

  1. امام علی (ع): آنچه هستید شما را بهتر معرفی میکند تا آنچه میگوئید.
  2. ناپلئون: آدم ها تهی از توانائی نیستند، تهی از اراده اند.
  3. ویکتور هوگو: شجاعت مانند عشق از امید تغذیه میکند.
  4. بزرگمهر: دانشمند، زنده ای است میان مردگان.

از گفته های این 4 فرد مشهور، متدینین سنتی احتمالاً شماره 1 را مقبول و مفید تر از باقی می یابند.  اما آیا روی آن 3 تای دیگر هم تأمل کرده اند؟  اگر هم بگویند آری باز معتقدند که گزاره شماره 1 سرآمد سایرین است.  چرا؟ خودشان هم نمیدانند.  شاید بدین دلیل که افراد نادانسته به گوینده سخن نگاه میکنند و با اصلِ سخن کار ندارند.  چه بسا افراد مشهوری را میشناسیم، که مرتکب سهو و خطائی در گفتار شده اند ولی چون به او علاقه داریم سخن وی را وحی مُنزَل میگیریم.  بگذریم از اینکه حتی در وحی آسمانی نیز خطا و سهو روی داده!  نکته مهم اینجاست که خلقت، بنا بر تعریف، کامل ترین و بی نقص ترین ساحت در کون و مکان است.  در مطلب پیشین دیدیم که چگونه بروز دوجنسیتی نتیجه بروز خطا در این ساحت است.  سرطانی ها، ناقص الخلقه ها و امثال آنان نیز شاهدی بر این حقیقت اند.  اگر چنین است، پس دیگر چه انتظاری هست که در فرامین آسمانی با درجه اهمیت بعدی سهو و خطائی روی نداده باشد؟!  متأسفانه در عالم واقع چیزی کامل به معنای واقعی کلمه وجود ندارد.  اگر این گفتار صحیح باشد آنگاه با این تعصبات جاهلانه چه باید کرد؟  امروز ببینید در کشور ما امری که حتی برخی فقها نیز به وجوب آن اعتقادی ندارند (حجاب اجباری) باعث چه تعداد قتل و کور کردن و حبس و شکنجه و از دست دادن شغل و زندگی شده است.  امری که اکثر کشورهای مسلمان (99%) هم بدان اعتقادی نداشته و ظن قریب به یقین میرود که تمسک بدان چیزی جز تلاش برای جبران اقتدار پوشالی از دست رفته نظام نباشد. 

خلاصه آنکه، جز در حوزه علوم دقیقه، در بسیاری از جملات، آموزه ها و سخن بزرگان، میتوان کلمات را چنان جابجا کرد که کماکان بچشم خواننده زیبا نماید.  بدرستی ایراد میگیرند که سعدی در "بنی آدم اعضای یکدیگرند" بجای واژه آخر بهتر میبود "یک پیکرند" می آورد.  ولی نیآورده و خون از بینی کسی هم نیآمده!  قشریون را باید حذر داد که تعصبات نه برای حفظ دین و نه حتی اخلاق، بلکه برای محکم کردن پایه های استبداد و حاکمیت جهل و جور است. ختم کلام آنکه گویندگانِ جملات قصار چهارگانه بالا را عمداً جابجا آورده ایم تا مگر درسی باشد که اهمیت نه به گوینده بلکه به سخن است!

  • مرتضی قریب