فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیل» ثبت شده است

۰۶
فروردين

گوشه چشمی به موضوع سیل

     بارندگی های اخیر و سیلی که متعاقب آن کشور را فرا گرفت باعث شد تا موضوعی با عنوان "بلای جان آیندگان" که در صدد نشر بودیم به تأخیر افتد.   در روزهای ابتدای سال 1398 با وجود پیش بینی ها و هشدار های هواشناسی، سطح وسیعی از کشور دچار آبگرفتگی شده زیانهای جانی و مالی شدیدی را به بار آورد.  اما پرسش اینجاست صرفنظر از دخالت همیشگی دشمن، چقدر  از آن ناشی از بلای آسمانی و لذا گریز ناپذیر و چقدر از آن ناشی از امور زمینی و از تبعات کارهای خودمان است؟

     باید گفت که بارندگی، بویژه در بخش های شمالی، موضوع تازه ای نیست و پیشینه آن بسا به ادوار گذشته زمین شناسی میرسد.  ساکنین مناطق مختلف کشور نسل اندر نسل بطور طبیعی با این پدیده و البته سایر پدیده های طبیعی خو گرفته و با آن آشنا بوده اند.  مردم با فصول بارندگی آشنا بوده و تنها شدت و ضعف و روزهای بارانی را نمیدانسته و شاید غافلگیر میشده اند.  اما به یمن پیشرفتهای علم هواشناسی در ملل راقیه بهانه غافلگیری دیگر از دست عوامل حکومتی خارج شده و بسادگی نمیتوانند کوتاهی های خود را فرافکنی کنند.  ضمن اینکه سالهاست دست به آسمان برده طلب باران میکنند و اکنون که خواسته مزبور اجابت شده روا نیست آنرا بلای آسمانی خطاب کنند.  لذا فقط میماند که خطاهای زمینی را شماره کنیم:

1- پوشش گیاهی اولین سد مبارزه با سیل است.  همانطور که در مطالب سابق نیز اشاره شده، وجود درخت باعث میشود که سرعت ضربه قطرات باران توسط برگها گرفته شود و قطرات باران به آرامی روی زمین سقوط کند.  فروریزش آرام قطرات فرصت و مجال کافی را برای جذب آب در زمین فراهم میسازد.  بویژه اگر زمین عریان نباشد و با چمن یا انواع علف و بوته پوشیده شده باشد این قطرات باران که اکنون بر سطح زمین است در اطراف بوته و سبزه ها و ریشه آنها نگاه داشته شده مانع جاری شدن میگردد.  هر پر کاه یا علفی که از زمین سربرآورده باشد، خود و ریشه هایش، به منزله نقطه کانونی برای جذب و سکون آب است.  وجود این بستر گیاهی در بخش های کوهستانی و شیب دار بشدت مؤثر بوده و مانع سرعت گرفتن آب و ایجاد سیل میگردد.  در نبود سبزه زار و پوشش سبز در مناطق کوهستانی، آب نه تنها بسرعت سرازیر میشود بلکه خاک سطحی را نیز با خود شسته و سیلاب پائین دست را بشدت مخرب و ویرانگر میسازد.  حل شدن خاک در آب موجب افزایش چگالی آن شده قدرت تخریبی آنرا بشدت افزایش میدهد.  چیز با ارزش دیگری که از دست میرود همانا لایه سطحی و مقوی خاک است که با سیل شسته شده نیروی حیاتی آنرا از بین میبرد.  آب هائی که بدین صورت جاری شده و سیل را میسازد هیچ نقشی در احیاء منابع آب زیر زمینی ندارد و برخلاف تصور عامه که دل بدان خوش میکنند که چاه های آب پر بار شود چنین چیزی صحت ندارد.  ممنوعیت چرای دام در گذشته دور در این عرصه های کوهستانی بی حکمت نبوده است و چوب لغو آنرا اکنون مردم بی دفاع پائین دست میپردازند.

2- مدتهاست که سال به سال سفره آبهای زیرزمینی فرونشست کرده و کشاورزان برای ادامه کار خود ناچار از هرچه بیشتر عمیقتر کردن چاه های آب بوده و هرساله مشکلات آن بیشتر و بیشتر میشود.  این بدان معناست که آب های زیرزمینی احیاء نمیشود. چرا؟  زیرا از یکطرف با قطع بیرحمانه درختان و خالی کردن پوشش سبز گیاهی، آبها جاری شده و فرصت و مجال فرو رفتن آن در زمین داده نمیشود.  حتی اگر زمین مسطح باشد و فرض کنیم که سیلاب روی زمین آرام گرفته باشد باز هم منظور کشاورز تأمین نمیشود.  چرا؟ چون بخش اعظم آب راکد در روزهای بعد تبخیر شده به هوا برمیگردد.  آن بخش هم که داخل زمین فرومیرود بسیار بطئی نفوذ میکند.  چه بسا سالهای سال طول بکشد تا یک قطره آب با نفوذ در زمین به محل سفره های آب زیرزمینی یا آبخوان رسیده و اثری داشته باشد.  سرعت نفوذ آب به داخل زمین به عوامل بسیاری وابسته است که یکی از آنها رطوبت زمین میباشد.  وجود درخت بر زمین زیر آن سایه گستر است و تبخیر سطحی را کاهش میدهد.  ضمناً وجود ریشه رطوبت را در حجم بسیار بزرگتری زیر زمین حفظ میکند.  لذا قطع هر یک درخت حجم بزرگی از زمین اطرافش را خشک کرده رطوبت آنرا کاهش داده و سرعت نفوذ آب را بشدت تقلیل میدهد.  لذا اگر طوفان نوح نیز بر کشور نازل شود، بعید است دل کشاورز را برای سال بعد خوش کند.  پس تکلیف چیست؟  توضیح آنرا برای مطلب آینده وامیگذاریم. 

3- از جمله عواملی که فرد فرد مردم دخالت دارند، دست اندازی به محل طبیعی عبور آبهای جاریست.  مجوزهای ساخت و ساز در بستر مسیل که اغلب با انواع رشوه صورت میگیرد از جمله تنگناهای عبور آب است.  آن بخش باریکی هم که نهایتاً مصون مانده است با ریختن زباله و این روزها با کیسه و بطری های نایلونی و ظروف یکبار مصرف تدریجاً پر شده و کمترین بارندگی باعث سرریز شدن آب به بیرون مسیل میگردد.  مردم تابع قانونند اما قوانین بازدارنده ای وجود ندارد که مانع دست اندازی های انسانی باشد.  ولی دستکم پاکسازی این محل های عبور آب میتوانست تا حدی از شدت خرابی بکاهد.  این موضوع بویژه از این منظر اهمیت دارد که علیرغم هشدارهای هواشناسی چندین روز قبل از حوادث اخیر میتوانست گوش شنوائی توسط دست اندرکاران اجرائی داشته و لایروبی آبراه ها را بدنبال داشته باشد.  طبیعت طی قرنها و بلکه هزاره ها محل عبور سیلاب ها را مشخص کرده است و بی اطلاعی از آن هیچ جای بهانه ای ندارد.

4- طایفه ای با تخریب جنگل ها امورات خود را گذران کرده و نه تنها مصوبات قانونی قدرت مقابله با آنان را ندارد بلکه هشدار دوستداران محیط زیست نیز بیفایده بوده اغلب به دستگیری خودشان منجر شده.  توگوئی اگر تبعات کار آنان به نابودی شهرها و روستاها بیانجامد چه باک!.  مشهور است که لوئی پانزدهم نیز در اینکه همه چیز باید به کام او باشد زمانی گفته بود " بعد از من دنیا را سیل ببرد، چه باک".  حقیقت تلخ اینجاست که سودی که از قِبَل جنگل تراشی بجیب آنها رفته است در مقابل زیان وارده ناشی از صدمات مستقیم و غیر مستقیم هیچ است.  با اینحال، با کمال تعجب طایفه دیگری اینبار تحت عنوان "سازندگی" موجبات تخریب را فراهم ساخته اند تا بلکه از رقیب عقب نمانند.  آخرین دستآورد آنان سد گتوند بوده است که به اعتراف کارشناسان یکی دیگر از عجایب مهندسی دنیا بشمار رفته و حیرت همگانی را موجب شده است.  تفصیل آنرا همه میدانند که ساخت این سد و بسیاری دیگر که آنها ساخته اند یا در دست احداث دارند فقط حاصل یک انگیزه است و آن کانالیزه کردن بخش بزرگی از منابع عمرانی تحت نام های فریبنده و پروژه های عظیم به ظاهر در خدمت عمران و آبادی.  از حق نگذریم گناه اختلاس گران نجومی بمراتب از این مافیای سازندگی کمتر است چه اینکه آنها پولهائی دزدیده اند بدون آنکه صدماتی ماندنی بر پهنه کشور وارد کرده باشند.  بهرحال تا آنجا که به بحث آب مربوط است، ساخت این سازه های بدون طرح های توجیهی نه تنها با نیت خیر نبوده بلکه در عمل، سیستم طبیعی گردش آب را در کل کشور مختل کرده بطوریکه زیان آن به اعتراف کارشناسان خارج از حساب است.  بعلاوه، معمول بر اینست که در فصول سیلابی، پیش از آنکه سیلاب وارد سدها شود، دریچه های تنظیم را باز میکنند تا ظرفیت کافی برای جا دادن سیل مهیا شود.  شنیده ها حاکی از آنست که این امر در برخی از سدها نادیده گرفته شده  و لاجرم موجب سرریز شدن سد شده بطوریکه بیم شکسته شدن آن میرود.

نتیجه:

     موضوع علم فقط محدود به ساخت و سازهای مکانیکی و امثال آن نیست.  بلکه امروزه مقدار زیادی علم در پهنه آب و بطور کلی در محیط زیست وجود دارد که کتمان و نادیده انگاشتن آن گناهیست نابخشودنی.  کما اینکه در گذشته های بسیار دور، پیشینیان ما برای حفر قنات ها و جاری ساختن آب بر بستر زمین بر مقدار زیادی علم در روزگار خود متکی بوده اند.  نه فقط این، بلکه لایروبی قنوات و تقسیم عادلانه آب در اقلیم خشک این کشور نیز به مقدار زیادی علم نیازمند بوده است.  امروزه پارامترهای بسیار زیاد دیگری نیز افزوده شده است از قبیل اینکه سرعت نفوذ آب در شرایط مختلف خاک چقدر است یا کشت چه نوع گیاهانی در مناطق مختلف آب و هوائی برای تثبیت خاک مفید اند یا کجا مهار آب با ساخت سد مفید است و عواقب احتمالی آن چه میتواند باشد.  امروزه مقدار زیادی فیزیک در مسائل زیست محیطی که در ظاهر ربطی بهم ندارند دخالت داشته و مؤثر است.  در نظر گرفتن همه اینها نیازمند خرد و کار کارشناسی است.   پس از چهار دهه تعطیلی عقل و سعی و خطا در امور، دوباره عقل باید به مسند اداره امور بازگردانده شود.  امروزه بیش از هر زمان دیگری استخدام عقل، مهمترین و مبرم ترین نیاز کشور است چه در غیاب آن سیل مشکلات همچنان جاری خواهد بود.  چاره ای باید تا صاحبان عقل عهده دار امور شوند.

  • مرتضی قریب
۰۷
فروردين

مهندسی معکوس !

  این روزها در اوایل بهار، طبق معمول، کشور با بارندگی های فصلی روبروست.  البته برخی سالها کمتر و برخی سالها بیشتر.  اما بطور قطع و یقین همه میدانند که آغاز فصل بهار همراه است با باران و جاری شدن آب در سطح شهرها و آبگرفتگی همیشگی معابر و طبق معمول غافلگیر شدن شهرداری ها.  اما مهمتر اینکه همین آبگرفتگی ها  همواره بصورت سیل و طغیان رودخانه ها در سطح روستاها و مناطق بین شهری رخ داده و موجب خسارات هنگفت به زمینهای کشاورزی و سایر زیرساخت ها میگردد.  با اینکه روستائیان از بارندگی فصلی خوشحال میشوند اما نباید از نظر دور داشت که براه افتادن سیل، علاوه بر همه خسارات مشهود، باعث شسته شدن قشر سطحی خاک مرغوب کشاورزی شده و زمین برجا مانده را ضایع میسازد.  یکی از کارهای پیشگیرانه که مستمراً باید انجام شده و توسط دولت پشتیبانی شود تثبیت خاک با سرسبز و مرطوب نگهداشتن آن با گیاهان و تشویق به درختکاری و پیشگیری از جنگل زدائی و قطع درختان است (ر.ک. به نوشتارهای قبلی).  اما کار دیگر در سطح وسیعتر، کنترل سیلاب های فصلی و انباشت آن برای روزهای گرم تابستان است.  کاری که هنوز بطور جدی انجام نشده و هنوز در این اخبار نوروزی شاهد جاری شدن سیل در جنوب کشور میباشیم.

   شاید همه به یاد داشته باشند که در دو یا سه دهه پیش، یکی از شعار های دولت وقت اهتمام به سد سازی به جهت جلوگیری از طغیان رودخانه های فصلی و انباشت آن برای روزهای گرم تابستان بوده است.  البته برای این کار شاید احتیاجی هم به بر پا کردن سدهای عظیم نبوده است بلکه با ساخت کانالهای انحرافی و هدایت سیلآب بطرف حوضچه های طبیعی، این مهم با هزینه هائی صدچندان کمتر از ساخت سدهای عظیم اجرا میگردید.  اما در عوض در طی این سالهای گذشته شاهد جنون سد سازی آنهم در جاهائی که هیچگونه توجیهی نداشته و مورد تأیید کارشناسان خبره نبوده بوده ایم.  نمونه اخیر آن ساخت سد عظیم گتوند روی رودخانه کارون در محل یک گنبد نمکی شناخته شده بود!  البته طی شاهکارهای قبلی شاهد خشک شدن دریاچه ارومیه (بزرگترین دریاچه دائمی ایران) و سایر دریاچه ها و تالابهای دیگر و هزاران هزار مشکل دیگر بوده ایم.  مشکل جدید و بسیار بزرگ فعلی عبارتست از شور شدن رودخانه کارون و ضایع شدن دشت های کشاورزی پائین دست آن و در یک کلمه بیابانی شدن تدریجی خوزستان که زمانی انبار غله ایران بود.  اخیراً، گویا، مدیر بهره برداری مربوطه مژده داده که با ساخت خط لوله ای بطول حدود 250 کیلومتر آب شور پشت سد را قرار است به خلیج فارس هدایت کنند.  اکنون روشن میشود که اینهمه تبلیغات بابت مهندسی معکوس که گوش فلک را کر کرده چیست.  شاید یکی از دستآورد های آن همین باشد.  یعنی در دنیا آب شور دریاها را شیرین و به داخل کشور میفرستند اما مهندسی معکوس و یگانه ما، آب شیرین رودخانه را شور کرده و با صرف هزینه های میلیاردی وارد دریا میکند!  البته این هزینه غیر از هزینه های سرسام آور آشکار و پنهان در ساخت خود سد است.  

   شهروند معمولی و بیخبر از همه جا انگشت به دهان میماند که چطور با اینکه با صرف هزینه های بسیار کمتر میشد از بروز این سیلاب های همیشگی خلاص شده و کمکی برای ساکنین منطقه باشد، ولی در عوض آنچه ملاحظه میشود اجرای پروژه های عظیم (اصطلاحاً ملی) که نه تنها موجب آبادانی نمیشود بلکه تخریب غیر قابل بازگشت سرزمین را بدنبال دارد میباشد.  باید پذیرفت که در این میان پروژه های کوچکتر و با صرفه تری نیز انجام شده که متأسفانه در میان پروژه های بزرگ گم است.  نکته دقیقاً در همین کلمه کلیدی "عظیم" نهفته است.  چه آنها که عقل معاش داشته و از رانت های خاصی پشت گرمند هیچگاه وقت عزیز خود را بیهوده صرف پروژه های کوچک و حقیر نمیکنند.  اینگونه کارهای کوچک که نان و آب حسابی ندارد به درد مهندسین و شرکت های نوپائی میخورد که خود را با شعار "خدمت به مردم" سرگرم کرده و دل را خوش دارند که مشکلی را حل میکنند.  این مهم نیست که حاصل پروژه بزرگ چه باشد و آیا مشگل گشا باشد یا نه (که البته گاهی هم مشگل گشاست) ولی اصل مطلب در پر خیر و برکت بودن آن برای مجریان است و باقی دیگر حرف است.  شهروندان کم کم با این رویه آشنا شده و مصادیق آن را روز به روز در سایر زمینه ها به روشنی می بینند.  اما آنچه که در پرده ابهام است و برای بسیاری هنوز مجهول است این است که آیا در سایر مهمات کشور هم همین "مهندسی معکوس" بکار رفته؟!

  • مرتضی قریب