فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شستشوی مغزی» ثبت شده است

۲۶
اسفند

معماها -6

    دیدیم بدعت بمعنای نوآوری است ولی با اینحال در امر دین ممنوع است. هر قاعده ای ممکن است استثنائاتی داشته باشد.  در یک حکومت دینی که همه امور به نظر یک فرد وابسته است، بدعت و نوآوری در ابزار سرکوب بنام دین مباح بلکه واجب عینی شمرده میشود.  اما فن آوری های نوین ارتباطی که موجب آسایش است مفسده آمیز و بقول یکی از حضرات در شمار فن آوری های بد محسوب و لذا حرام است!  اکنون به عامل دیگری که ابزار ماندگاری آموزه های غلط است می پردازیم.

  1. تکرار.  مهمترین ابزار آموزش همانا "تکرار" است.  و البته مانند خیلی چیزها کاربرد دوگانه دارد.  تکرار در آموزش و پرورش رسمی از ارکان آموزش خردسالان است تا سواد را در کودکان نهادینه سازد.  بویژه در ادبیات و علوم انسانی که حافظه اهمیتی بسیار دارد، تکرار اهمیت بیشتری دارد.  ولی از آنسو، تکرار در آموزش های ایدئولوژیکی وجه منفی خود را نشان میدهد.  یعنی بنظر میرسد فقط به صِرف تکرار، هر غلطی را بتوان بعنوان حقیقت ارائه داد.  حساسیت این ویژیگی بخصوص در میان عوام و خردسالان زیاد است بطوریکه یک نظام سلطه گرِ تبهکار، بعنوان خیرخواهی، با تکرار موهومات میتواند مغزها را شستشو دهد.  تکرار اگر مؤثر نیفتد، آنگاه سرکوب است که کار را تمام میکند.  در گذشته، حفظیات، از اهمیت بالا برخوردار بوده و مکتب خانه های ما با همین روش اداره میشد.  این مکتب ها معمولاً برونداد خاصی نداشته جز آن معدود جوانان مستعدی که فقط با رفتن به دانشگاه های داخل یا خارج حافظه خود را بجای هجویات در ادامه تحصیل در راه های مفید بکار میانداختند. 

تکرار شامل حال اعمال نیز میشود.  وقتی تکرار به حد کافی زیاد شود به یک رویه خودکار موسوم به "عادت" تبدیل میشود.  دیگر نیازی به عامل خارجی و یا نظارت آن برای تحمیل تکرار نیست.  ذهن فرد در این حالت خود بخود بسمت یک نتیجه گیری نظری و یا حرکت بسمت یک رفتار خاص سوق داده میشود.  عادت ممکن است چنان نهادینه شود که اگر فرد در اجرای آن قصور کند دچار عذاب وجدان شده احساس شرمندگی کند. 

آیا خصیصه عادت، خوب است یا بد؟  خوب یا بد آن بستگی به اصل آموزه یا رفتار دارد.  مثلاً شست و شوی صبحگاهی دست و صورت یک عادت خوب است و حاکی از نظم و ترتیب است.  برای عادات بد فهرست بلند بالائی بویژه برای کشور ما هست که نمونه هائی را مربوط به دوره قاجار از زبان حاجی سیاح از مطلب سابق (1399/4/24) نقل میکنیم: ".. مردم در اثر استمرار به ظلم عادت کرده در آن اشکالی نمیبینند...مردم به بندگی عادت کرده و با هزار زنجیر خرافات و نادانی در جهل بسر میبرند...تمامی بزرگان، مردم را عادت داده اند که پرده بر روی چشم گذاشته چیزی نبینند و نشنوند و تسلیم محض باشند.."  او نیز "تکرار" را مؤثر میداند و نکته قابل تأمل اینکه برخلاف آنروز، در روزگار ما نهاد دین و حکومت یکی شده و ابعاد بلا دوچندان شده است.  لذا در جامعه ما زیان عادت بسی فراتر از فواید آن است. 

لذا با این خصیصه باید با احتیاط رفتار کرده مراقب بود که عادت ما را ناخواسته بسمت "جبر" سوق ندهد.  بنابراین چه بهتر که عادات نیکو را هم بطور ارادی و آگاهانه انجام داده و اسیر عادت نشد.  هرچند، فایده اصلی عادت، کاستن از بار فعالیت مغزی است که در انرژی و زمان صرفه جوئی شود.

یک جنبه منفی "تکرار" سست شدن قدرت استدلال است زیرا فرد برای افعال خود دلایل اولیه را فراموش کرده مانند یک روبات رفتار میکند.  نمونه های آن در جامعه ما فراوان است.  کشوری هست که با ما کاری ندارد ولی تمام الفاظ بد نصیب او شده در اثر تکرار تبلیغات، دشمن پنداشته میشود.  اما دشمن واقعی که بارها تجاوز کرده بخش هائی را بتناوب از کشور منتزع کرده، یار غار و ناجی ما تلقی میشود!  لذا در این مواقع، تکرار معجزه کرده دروغ را به راست و راست را به دروغ تبدیل میکند.

خلاصه آنکه، تکرار با آنکه ابزار آموزشی قدرتمندی است منتها وقتی در دست اصحاب ایدئولوژی بیفتد در راستای تبلیغ سودای خویش بکار افتاده و بجای خیر سبب شر و محکم شدن زنجیرهای خرافات و استمرار تحجر میشود.

  • مرتضی قریب
۲۷
اسفند

مغزها را باید شست !

  فقط چشم ها نیست، بلکه مغزها را نیز باید شست.  اگر شستشو به نیت تطهیر است چه باک که مغزها را نیز شست و چه بهتر که از همین ابتدای سال جدید با خود اینگونه عهد و پیمان کنیم.  با اینکه "شستشوی مغزی" در محاورات روزمره بار منفی دارد، با این وجود ما کار خود را میکنیم و هم برای خود و هم برای دیگران خواهان شستن مغزها از زنگار خرافات و پیش داوری ها میشویم.  ضمن اینکه آنچه شستنی است و زدوده باید شود جز از خلال گفتگوی آزاد با دیگران هویدا نخواهد شد.  برای نسل جدید که از رفتن به کتابخانه ها و مطالعه سیستماتیک رویگردانند شاید این روش راحترین و سریعترین راهکار باشد.  کما اینکه چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم، نسل جدید در کار شبکه های مجازی اند و از این حقیقت گریزی نیست.  یکی از دلائلی که باعث شد نگارنده این سطور مطلب حاضر را قلمی کند همین مسأله شبکه های مجازی است که در بین کاربران ایرانی بسیار هواخواه دارد.  این اقبال شاید ناشی از بسته بودن سایر مجاری رسانه ای است که علیرغم تبعات منفی ای که برآن برمیشمارند، ایرانیان را چنین بدان متمایل ساخته است.  طبعاً رسانه های جمعی دولتی با این شبکه ها سخت در تضادند و کارشان را جز جاسوسی چیز دیگر نمیدانند.  اخیراً که به وبگاه یکی از دوستانی که به اینجانب نیز لطف دارد رفته بودم با مطلبی از جانب ایشان روبرو شدم که که مرا در این نوشتن مصمم تر ساخت.  ایشان نیز ملهم از رسانه های خودمان به شبکه های مجازی و بویژه به "تلگرام" تاخته اند که مراد اصلی آنان جاسوسی است.  و برای اثبات آن از نژاد و مذهب گردانندگان آن یاد کرده و نتیجه گرفته اند که چرا باید از تلگرام استفاده نکرد.  در این رابطه چند نکته وجود دارد:


1-  نژاد و مذهب دیگران محترم است و نمیتواند (و نباید) پایه ای برای رد و قبول چیزی باشد.  در غیر اینصورت باید از قبول بسیاری از ابداعات و اختراعات بشری صرفنظر کرد.

2-  هر وسیله ای (سخت افزار یا نرم افزار) در دنیا، حاوی هم جنبه های مثبت و هم منفی است.  ضمن اینکه آنچه برای تو مثبت تلقی میشود ممکنست برای من منفی باشد.  مثلاً مصرف آب که در حیاتی بودن آن شک نیست و تشنه ای را از مرگ نجات میبخشد، آشامیدن بیش از حدش در حالت عادی زیان آور و چه بسا مرگ آور باشد.  این جنبه نسبی بودن چه خوب توسط سعدی بیان شده:  حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف، از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است.-- اعراف ناحیه ای معتدل مثل زمین خودمان است که رتبه ای میان بهشت و دوزخ دارد.

3-  اینکه در دنیا چیزی وجود ندارد که همه وجودش خاصیت مثبت باشد، ما را بدین فکر وامیدارد که برای هر پدیده، جنبه های خوب را ماکزیمم و جنبه های بد را مینیمم سازیم و بعبارت دیگر بهینه سازی کنیم.  در حالی که سالی 20000 کشته ناشی از تصادفات رانندگی در کشور رخ میدهد آیا ماشین سواری را ممنوع کنیم؟  یا اینکه نحوه رانندگی خودمان و وضع راهها را اصلاح کنیم!  تلگرام هم از این قاعده مستثنی نیست.  برای اینکه از شبکه های مجازی کمتر استفاده شود بیائیم امکان استفاده آزاد از رسانه ای دیگر (رادیو، تلویزیون، روزنامه، کتاب،..) را فراهم سازیم.

4-  بیائید فرض کنیم که تلگرام حقیقتاً برای شنود گفتار و نظارت بر رفتار ما اختراع شده باشد!!  اما مگر شما چه دارید که میخواهید پنهان شود؟  مگر گپ و گفت شهروندان حاوی چه نکاتی است که اینچنین برنامه ای برای آن تدارک دیده باشند؟  میگوئید پی میبرند ما چه سلایقی داریم و چگونه فکر میکنیم و لذا روی آن برنامه ریزی میکنند!  خوب پی ببرند.  مگر چه اشکالی دارد که نظرات شهروندان ایرانی دانسته شود؟  میگوئید لو میرود!  خوب این چه معنی میدهد؟ یعنی دوگانگی.  یعنی در فکر چیز دیگری  باشیم و در عمل چیزی دیگر جلوه کنیم.  این طبق تعریف ریاکاری نام دارد که ما بشدت خود را از آن بری میدانیم.  در نهایت امر، مگر نمیگوئیم خداوند در نهان و در آشکار همواره ناظر بر افکار و اعمال ماست؟  پس این پنهان کاری از برای چیست؟  البته آن دسته از فعالیت هائی که باید از دید دیگران پنهان باشد طبعاً از مسیر خاص خود و نه از طریق امثال تلگرام اجرا میشود.  پس در نهایت معلوم میشود، برخلاف روال طبیعی، ما خودمان نمیخواهیم خودمان باشیم.  میخواهیم، و باید بخواهیم، چیز دیگری را نمایندگی کنیم که گفته اند باید باشیم.  پس مشکل، تلگرام و این حرفها نیست.  بلکه مشکل در جای دیگری و بسی نهادینه تر از این حرفهاست.   کما اینکه به کودکانمان میسپاریم آنچه در خانه میرود در مدرسه بازگو نشود.  ایضاً در محل کار، در دانشگاه، در انتخابات، در...  . 

5-  در پایان، هرگونه نظری داریم باید سعی شود واقعاً از درون خود بوده (درونزا) و تحت تبلیغات محیطی نباشد.  این البته قدری سخت است چه اینکه ما ناخودآگاه در این تبلیغات غوطه وریم و به مرور زمان زنگارها لایه بر لایه ضخیم تر و ضخیم تر میشود.  لذا باید مغز ها را مرتباً شست.  چه عیب دارد، هر سال بمناسبت فرا رسیدن بهار و شستشوی در و دیوار خانه، مغز ها را نیز شست.  برای شما جوان تر ها و با در اختیار داشتن اینهمه امکانات ارتباطات جمعی این کار بسی ساده تر است.  برای آنان که از این دوره فراتر رفته اند، زدودن قشر ضخیم زنگار بسی مشکلتر است.  پیش داوری را کنار گذارده و نظرات خود را بدون تحکم ارائه کنیم.  نظرات صحیح دیگران را نیز بدون اما و اگر پذیرا شویم.  در رفع دوگانگی کردار و پندار کوشا باشیم.  خودمان باشیم و از دیده شدن توسط دیگران نگران نباشیم.  از همه امکانات بهره برداری کرده ولی در هیچیک از آنها غرق نشویم.  

6-  نگارنده با اینکه خود تا مدتها از قبول شرایط جدید در دنیای مجازی طفره میرفته است ولی نمیتواند آنرا برای دیگران حرام اعلام کند.  از آنجا که باید در زمان خود زندگی کنیم باید آگاهانه از امکانات موجود در شرایط جدید برخوردار شویم.  لذا توصیه میشود از همه این امکانات در حد مقدور استفاده کنید و به تئوری توطئه اعتنا نکنید.  در عین حال مطالعه هدفمند فراموش نشود.  مبادا غرق شدن در حجم عظیم اطلاعات ما را از اهداف اصلی غافل سازد.

  • مرتضی قریب