فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هوا» ثبت شده است

۰۸
آذر

آلودگی هوا

    این روزها که با ایام سرما مصادف است، آلودگی هوا مهمان همیشگی شهرهای کشور است.  این آلودگی بلکه بمراتب شدیدتر در سایر فصول نیز در طبقات فوقانی جوّ وجود دارد منتها فقط در ایام سرد سال است که بر  اثر وارونگی هوا روی شهر فرو میافتد.  بعبارت دیگر اگر کشور برفرض در مناطق سردسیر کره زمین میبود، بحران آلودگی هوا در سرتاسر سال بر شهروندان سنگینی میکرد.  شهرهای پرجمعیت در دنیا کم نیست که آنها هم وسایل نقلیه درونسوز کم ندارند منتها این دارالخلافه نظام اسلامی است که آلوده ترین شهر دنیا شده و بازهم رکورد زده گوی سبقت از سایرین ربوده.  راستی چرا؟  دو عامل بیشترین نقش را دارند.  یکی تولید بنزین غیراستاندارد از محصولات جانبی پتروشیمی که بجای تولید یا واردات بنزین استاندارد، وارد چرخه مصرف میکنند بطوریکه گویا حتی خودروهای نوی خارجی نیز بخاطر این بنزین آلاینده هستند!  دیگری حجم عظیم خودروهای غیراستاندارد تولید داخل است که نه تنها آلودگی شدید ایجاد میکند بلکه مصرف سوخت آن نیز بسیار بیش از نمونه های مشابه خارجی است.  بطوریکه گفته اند اگر دولت این خودروها را جمع آوری کرده خودروی استاندارد خارجی مجانی به شهروندان دهد، از محل صرفه جوئی در بنزین مصرفی پس از چند سال پول آن به دولت برمیگردد!  در هرحال، در اثر تشریک مساعی آن بنزین کذایی و این خودروی داخلی، هوای مسموم تولید شده به مصرف انسان و حیوان و گیاه میرسد.  همین میشود که طبق آمار وزارت بهداشت سالی بین 20,000 تا 50,000 شهروند در اثر آلودگی هوا جان میسپارند.  آثار دیگرش بکنار.

   در اینجا ارباب دیانت خواهند گفت بالاخره انسان موجودیست فانی و دیر یا زود به دیار باقی خواهد شتافت حالا چند سال زودتر یا دیرتر چه تفاوت میکند؟  بعلاوه آنان اغلب مسن هستند و عمر مفیدشان را سپری کرده و چند سالی بیش و کم توفیری نخواهد داشت.  ضمن اینکه با فوت زود هنگام شاید باری هم از دوش نظام بهداشت ناکارآمد برداشته شود تا منابع آن صرف جوانترها شود.  بنظر بیانی عالمانه میآید ولی سخن اینجاست چرا این منطق درباره خود حضرات راست نمیآید!  مرض که بر خودشان عارض شود راهی بهترین بیمارستانها چه در داخل چه در خارج میشوند. و این در حالیست که عمر پر برکتشان اغلب از 80 فزون است.  از سویی، تبلیغ به شهادت و ترغیب و تشجیع دیگران به شهادت طلبی با این گفتارشان راست نمیآید.  وقتی خود را آماده شهادت دانسته ادعا میکنند شهادت برایشان فیض و شیرین تر از عسل است، مردم میپرسند پس چرا با نزدیک شدن شهادت از آن فرار کرده به تونل های زیرزمینی پناه میبرند؟ آیا این تضاد نیست؟  اگر نیست پس چیست؟  تنها توجیه آن شاید ریاکاری خالصانه و وجود دروغ مصلحت آمیز است که ذاتی چنین نظاماتی است. 

خلاصه آنکه، روزنامه ها و شبکه های اجتماعی که به این بحران و سایر بحران هایی که نظام بوجود آورده مینگرند، از واژه "سوء مدیریت" و یا "ناکارآمدی" استفاده میکنند که بسیار گمراه کننده است.  همانطور که پیشتر مکرر گفته شد، اینها را نمیتوان به پای ناکارآمدی یا سوء مدیریت گذاشت که این اصطلاحات درباره نظامات متعارف بکار میرود که هنجار اصلی خدمت به مردم است منتها کوتاهی و غفلتی صورت گرفته است.  در اینجا اتفاقاً هم مدیریت هست و هم کارآمدی، منتها در جهت ضد خدمت و در جهت نابودی مُلک و ملت!  آن زمان که برای دریاچه ارومیه نقشه کشیدند، از ابتدا معلوم بود که به نابودی آن می انجامد.  طوفانهای گردوخاک آغشته به ذرات نمک ممکنست شهرهای اطراف را خالی از سکنه سازد.  گاهی برخی مقامات تقصیر را بگردن دشمن انداخته که ابرهائی که از سوی غرب میخواهد وارد کشور شود را دزدیده به کشورهای همسایه میبرند!  هرچند طنز مینماید منتها حقیقتی غیر آنچه میگوید پشت آن پنهان است.  خشک شدن این دریاچه و بجا گذاشتن رسوب سفید رنگی از نمک باعث بازتاب شدید آفتاب و ایجاد یک اقلیم محلی گرمازا شده که منطقه پرفشاری ایجاد میکند مانع ورود همیشگی ابرهای باران زای غربی بداخل کشور و انحراف به خارج مرزهاست.  چه بسا خشک شدن سایر دریاچه ها و تالابها و رودخانه ها اثری مشابه ایجاد کرده باشد.  آیا بازهم باید فرافکنی کرده بحران آلودگی هوا و آب و خشکی سرزمین را بر گردن این و آن انداخت؟! بحران که خیر، باید گفت فاجعه!  احتمال اینکه همه اینها از سر غفلت و کوتاهی باشد چیزی نزدیک به صفر است (1401/7/13).  به همه اینها اضافه کنید حجم بالای جنگل زدائی و آتش زدن به آنچه از بقیه السیف زمین خواران و کوه خواران و جنگل خواران باقیمانده است.

  • مرتضی قریب