ترانس ژن (Trans gene)
ضمن تشکر از خوانندگان این وبگاه و توجه به نوشته های پراکنده آن و تشکر ویژه از آندسته که با بازخورد خود هر بار خط جدیدی پیشنهاد میکنند، اخیراً یکی از همین دوستان پرسشی در خصوص موضوع فوق مطرح و خواهان توضیح شده اند. با اینکه در این رشته صاحب نظر نیستم، معهذا با جستجوئی در فضای مجازی اطلاعات مختصری کسب کرده عرضه خواهم کرد. بعلاوه نظر شخصی و پیش بینی های خود را نیز بدان اضافه خواهم کرد. و اما موضوع چیست؟
مدتیست که بحث GMO در رسانه ها، اینجا و آنجا، بالا گرفته بطوریکه مردم را به دو دسته تقسیم کرده و عده ای موافق و عده ای مخالفند. حقیقت آنکه عده مخالفین بیشتر است و اینها توده عمومی مردم اند که به آسانی تحریک شده و به هر صدائی گوش میسپارند. موافقین نیز، علاوه بر دست اندر کاران این صنعت، عمدتاً قشر روشنفکر جامعه را تشکیل میدهند. GMO کوتاه شده (Genetically Modified Organism ) میباشد که در فارسی به "محصول تراریخته" ترجمه شده است. این محصول میتواند گیاه یا حیوان یا هر موجود بیولوژیک دیگر باشد. مقصود از GMO ارگانیسم هائی است که DNA آنها از راه مهندسی ژنتیک دستکاری شده و تغییر یافته است. عملاً این دستکاری توسط DNA یک ارگانیسم دیگر مثل باکتری، ویروس، گیاه، یا حیوان صورت پذیرفته و محصول تراریخته ( GMO) را تولید میکند. گاهی این ارگانیسم ها به ارگانیسم های "ترانس ژنیک" (Transgenic) موسوم است. لذا از اینجا به مفهوم ترانس ژن میرسیم.
اما "ترانس ژن" به آن ژن یا ماده ژنتیکی اطلاق میشود که از یک ارگانیسم به ارگانیسم دیگری منتقل شده باشد، خواه بصورت طبیعی خواه توسط هر یک از فنون مهندسی ژنتیک. در معنی دقیق خودش، ترانس ژن یعنی برداشتن بخشی از DNA یک ارگانیسم حاوی توالی ژنتیک خاص و انتقال و جایگزینی آن به ارگانیسم دیگر میباشد. این بخش تازه وارد در DNA میزبان حاوی خصوصیاتی است که موجب تغییر در رفتار عادی ارگانیسم میگردد. مثلاً ارگانیسم اگر گندم است به گندم مقاوم تری در برابر آفت ها بدل میگردد. یا اگر گاو است به گاو پر شیرده ای تبدیل میشود. نظر نگارنده این است که صورت طبیعی تغییرات ژنتیکی نه هزارها بلکه میلیونها سال است که خود بخود در پهنه طبیعت صورت گرفته و میگیرد. اما آنچه که موضوع روز است و مناقشه برانگیز اینکه اکنون انسان خود وارد این وادی شده و به نوعی با مادر طبیعت به رقابت برخاسته است. نظر نگارنده بر اینست که ما چیز جدیدی اختراع نکرده ایم بلکه همان کار طبیعت را که چه بسا در آینده ممکنست واقع شود اکنون به منصه ظهور ساخته ایم. بی جهت نیست به آن مهندسی ژنتیک گفته میشود بهمانگونه که در سایر مهندسی ها کماکان از عوامل موجود طبیعی استفاده میشود. امروزه این مهندسی بیشتر در صنعت داروسازی و نیز در کشاورزی استفاده میشود هرچند بالقوه درباره انسان و حیوان نیز قابل گسترش میباشد. تنها موجود از این دسته، گوسفندی بوده که در اواخر قرن بیستم تولید شد. مناقشه ای که امروز وجود دارد در خصوص محصولات کشاورزی تراریخته است که عده ای بشدت نسبت بدان بدبین هستند.
حقیقت آنست که هر اختراع و نوآوری محصول احتیاج است و احتیاج است که انسان را وادار به کشف راه حل های نو و ابتکارات جدید میکند. اختراع گاری و درشکه حاصل نیاز انسان به حمل و نقل مؤثرتر و اختراع اتوموبیل و قطار و هواپیما نیز ادامه منطقی همین نیاز بوده است. با بودن این امکانات بعید است کسی یک مسافرت دور و دراز را با قاطر آغاز نماید، مگر اینکه قصد تفنن داشته باشد. یکی از مسائل بسیار بسیار مهمی که مرتباً به عناوین مختلف در این وبگاه بدان توجه شده است مسأله انفجار جمعیت و تحلیل رفتن منابع حیاتی سیاره و تبعات بسیار وحشتناک آن چه برای نسل حاضر و چه بسیار بدتر برای نسل های آتی است. گاهی از ترس پیر شدن بافت جمعیت، رشد جمعیت تشویق میگردد. اما اگر درصد سالمندان بیشتر شود چه باک؟ مگر خلبان میتواند به بهانه سالم رساندن هواپیمای معیوب مسافران را یکی یکی از آن به بیرون پرتاب تا بتواند هواپیمای خالی را بر باند نشاند؟ مگر هدف صحت و سلامت سرنشینان نیست؟ دو آموزه غلط در میان اکثریت آدمیان رواج دارد و بر قشر روشنفکر است که آنرا اصلاح کند. یکی آنکه ما نسل خود را غایت خلقت پنداشته و شاید ناآگاهانه توجهی به نسل های آتی نمیکنیم. حقیقت اینکه نه صدها بلکه هزارها و شاید میلیونها سال دیگر قرار است بشر بر این سیاره زندگی کند و منابع و موجودی آن همین است که هست. طرفه اینکه این تفکر در برخی دولتها نیز هست که به بهای برجای گذاشتن ویرانه ای برای آیندگان، سعی میکنند گلیم دولت خود را به ساحل نجات برسانند. آموزه غلط دوم این تصورکه کره زمین فقط مختص ما آدمیان است و سایر چیزها از جاندار و جماد گرفته تا هرچه در عالم امکان هست فقط برای ما تعبیه شده است. اگر گفته اند انسان زمین را مسخر کند، باری منظور این نبوده که آنرا غارت کند. کره زمین فقط مختص ما آدمیان نیست بلکه ما فقط بخشی از ساکنان آنیم و باید با احترام به این حقیقت در تعادل و تعامل با سایر بخش ها باشیم.
چون این اصول رعایت نمیشود بنابراین از یک طرف افزایش بی رویه جمعیت و از سوی دیگر فشار مضاعف بر منابع به جهت افزایش سطح رفاه زندگی، همگی دست در دست هم موجب عدم تعادل در منابع آب، هوا، خاک، زمینهای کشاورزی، و کوچکتر شدن فضای حیاتی میگردد. اینجاست که مهندسین و محققین باید بفکر چاره افتاده و فشارها را حتی الامکان کاهش دهند. یکی از این ابتکارات آبیاری قطره ای است که بنوبه خود مؤثر بوده است. راه دیگر، استفاده از کودهای شیمیائی و انواع آفت کش هاست. این نیز مؤثر بوده اما با عوارض جانبی چندی همراه است. ابتکار بسیار مؤثر دیگر استفاده از ماشین آلات کشاورزی بویژه در زمین های بزرگ و همراه ساختن با کشت و صنعت است. همه اینها بسیار مؤثر بوده و به نوبه خود ترفند هائی برای به تعویق انداختن پیش بینی های مأیوسانه مالتوس بوده است. اما فقط تعویق؛ مشابه ترفند بانک های پوشالی با وعده سود های کلان برای جذب بیشتر سرمایه بجهت تأمین تعهدات قبلی!! اخیراً، یکی از این ابتکارات بهره گیری از مهندسی ژنتیک است. اینجا، بجای استفاده از روش سنتی اصلاح نباتات که وقت گیر است، با تغییر ژنتیک در DNA گیاه میتوان بلافاصله محصولی تولید نمود که به آفت کش ها نیازی نداشته و ضمناً پر بارتر و مغذی تر بوده و کارآئی کشاورزی را بیش از پیش افزایش دهد. این کار نیز، طبعاً، مانند سایر روشها ممکنست عوارض خاص خود را داشته باشد. اصولاً هیچ چیز در طبیعت خیر مطلق نیست. برای هر چیزی باید بهائی پرداخته شود. برخی ادعا میکنند تولید محصولات تراریخته بنفع شرکتهای خاصی در این صنعت بوده و در یک کلام یک خیانت معرفی میشود. اگر چنین است پس باید به کشاورزی سنتی اکتفا کرد که راندمان پائین تری دارد. این یعنی محصول کمتر برای تکافوی جمعیت کمتر. بعبارت دیگر رشد جمعیتی باید صفر یا نزدیک صفر باشد. این بهائی است که آنها که دم از جلوگیری از این صنعت میزنند باید پرداخت نمایند. اما در عوض اینها اغلب همانها هستند که دم از هرکه دندان دهد نان دهد میزنند. خلاصه کلام آنکه در هر پدیده ای نتایج مثبت و منفی هردو باهم باید دیده شود. با وضع موجود رشد جمعیت، صنعت تراریخته خدمت بزرگی برای بشر است. البته گفته میشود ریسک هائی نیز ممکنست بر آن مترتب باشد که باید آنرا پذیرفت. از قبیل اینکه اثرات بلند مدت آن و اینکه ژن های دستکاری شده بعدها جهش های ناخوش آیندی از خود بروز دهند فعلاً ناشناخته است. در حال حاضر حجم وسیعی از کشاورزی صنعتی جهان با کمک مهندسی ژنتیک صورت میگیرد و بنظر نمیرسد بازگشت به عقب میسر باشد. ضمن اینکه تاکنون خبری مستند از آثار سوء آن گزارش نشده است. در حال حاضر مردم بدون آنکه بدانند بخشی بزرگ از مواد غذائی آنان محصولات تراریخته است. در برخی کشورهای غربی رسم براینست که این محصولات نشاندار شوند تا مردم حق انتخاب داشته باشند. با این وجود مواد اولیه ای که در ساخت مواد فراوری شده دیگری استفاده میشود خود از محصولات تراریخته بوده و لذا پرهیز قطعی از آن بسیار مشکل، اگر نگوئیم غیر ممکنست. بگذریم از اینکه این پرهیز در برخی کشورها مضحک جلوه میکند. در جائی که ما با دست خود هزاران الودگی را وارد آب و هوای مورد مصرف روزانه کرده ایم، در جائی که عمداً امواج سرطان زای پارازیت را پخش میکنیم، و ... مبارزه با صنعت تراریخته کمی خنده دار جلوه نمیکند؟