ارتقاء مهارتهای حرفه ای
ارتقاء مهارتهای حرفه ای
مدتی است در نظر داشتم پاسخ مناسبی برای سؤال مهمی با موضوعیت بالا که یکی از خوانندگان مطرح کرده بود بنویسم ولی وقت یاری نکرد. البته بخشی از آن گرفتار شدن در دور باطل گفت و پاسخ های بی پایان با یکی از دوستان است که ویگاه را به آوردگاه خود تبدیل کرده و لذا ازاین به بعد با اجازه ایشان آن را بی پاسخ گذاشته به مطالب شما میپردازیم. به قول آن فیلسوف شهیر بیائید تاکستان خود را آبیاری کنیم. اتفاقاً یکی از همان بن بست هائی که در نامه خود اشاره کرده بودید گرفتار شدن در همین دست اندازهای کوچک و بزرگی است که سر راه سبز شده و غیر از اتلاف وقت باعث فراموش کردن هدف اصلی نیز میشود. لذا مهمترین توصیه ای که میتوانم بکنم اینکه هدف اصلی خود را فراموش نکنید؛ حتی شده روی یک برگه کاغذ نوشته هرروز نگاه کنید. برای شما که این حرفه را انتخاب کرده اید مبرم ترین کار همانا تلاش در راه حل مسائل پیش روست. کدام مسائل؟ طبعاً روشن ترین آنها حل مسائل کتابهای درسی شماست که دو دستآورد مهم در بر دارد. یکی اینکه به بهترین وجه آموخته های تئوریک خود را تمرین میکنید و طبعاً بهترین نمره را هم کسب میکنید. دوم اینکه حین حل همان مسائل، مطالب و مسائل جدید تری احتمالاً نظر شما را جلب کرده و میتواند شما را برای حمله به مسائل جدید تر ترغیب نماید. در ریاضیات همواره میتوان روی مسائلی نظری بی ارتباط با دنیای واقعی کار کرد و موفق هم بود. اما برای رشته های کاربردی انتخاب مسائل عملی و راه گشا بودن برای حل مشکلات دنیای واقعی پسندیده تر است. مهمترین ابزار در این مسیر همانا کنجکاوی واقعی و روحیه پرسشگری است که متأسفانه فعلاً محیط مناسبی برای تبلور آن وجود ندارد. برای دانستن درجه اهمیت آن خوبست از انیشتن یاد کنیم که مورد قبول همه هست. وی از یکی از دانشگاه های نه چندان مشهور دنیا لیسانس فیزیک گرفت و برای امرار معاش هم کاری نه چندان درخور در اداره ثبت اختراعات گرفت. بنابراین تا اینجای کار مثل همه شمایان بوده و میتوانست در همین حد هم بماند و نامی هم از خود بجا نگذارد. منتها در اوقات فراغت به عنوان یک سرگرمی فکری به حل مسائلی پرداخت که از دوران دانشجوئی فکرش را بخود مشغول ساخته بود. نه کارفرمائی وی را وادار ساخت و نه واقعاً برای کسب نام و نشان و درآمد بدین کار پرداخت. حاصل تلاش او در این دوره 3 مقاله مهمی بود که به روشن کردن معضلات فیزیک دوران خود پرداخته و با استقبال آمیخته با شگفتی جامعه علمی روبرو شد. نتایج این مقالات چنان مؤثر بود که دانشگاه قبلی او آنها را برای اخذ درجه دکتری کافی دانسته و بلافاصله مدرک دکتری را بدون آنکه وی خواستار آن باشد به او اعطا کرد. در گذشته ها خود ما نیز افراد شاخصی را در رشته های ادبیات و هنر داشته ایم که بدون داشتن مدرک رسمی دکتری از همتایان آکادمیک خود به مراتب سرتر بوده و در دانشگاه در بالاترین سطوح تدریس میکرده اند. مدرک، صرفاً یک اجازه کار است کما اینکه از معنی "لیسانس" همینگونه استنباط میشود ولی همه چیز نیست. این روزها بازار آکنده از انواع این مدارک، قانونی و غیرقانونی (تقلبی) است و دارندگان نوع اخیر بخوبی از مزایای آن استفاده میکنند. در یک آشفته بازار، آنها که به درستی زحمت کشیده و دارای شایستگی لازم هستند حتی با داشتن مدرک سالم از قافله عقب میمانند. از همین روست که با مهاجرت گسترده درس خوانده ها روبرو بوده و آنها هم که مانده اند در جستجوی فرصت و شرایط مناسب برای پیوستن به آنها هستند. البته اگر جهانی فکر شود نباید خرده ای گرفت چه اینکه از حاصل تلاش آنان در خارج کشور دیر یا زود داخل کشور نیز برخوردار خواهد شد. اما چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام نیست؟ اینجاست که نکته ای که یکی از خوانندگان بطور خصوصی گوشزد کرده بود خودنمائی میکند. ایشان گفتند زمینه رشد فقط به فرد مربوط نیست و از سوی حاکمیت هم باید فراهم شود. در اینجاست که برنامه ریزی حاکمیت میتواند راه گشا باشد. هر چه باشد خروج درس خوانده ها میتواند مشابه خروج قاچاق نفت یارانه ای باشد با این تفاوت که اینبار کاملاً مجانی صادر میشود. با آثار و نشانه هائی که دیده میشود نمیتوان چندان امیدوار بود اما بهر حال بیکار هم نمیتوان نشست. برای کسانی که فقط تشنه یادگیری هستند زمینه های زیادی برای ذوق آزمائی هست. مثلاً یکی از موضوعات علمی جالب توجه بررسی منبع گرمای درونی زمین است. در این باره نظریات مختلفی هست که یکی هم متوجه گرمای ناشی از تلاشی مواد رادیواکتیو در اندرونه زمین است. با داشتن اطلاعاتی از قبیل هدایت حرارتی پوسته زمین، درصد مواد پرتوزا در پوسته زمین، نرخ تابش گرمائی زمین و امثال آن و با نوشتن معادلات حاکم و حل آنها شما هم میتوانید یکی از محققین این موضوع باشید. خودتان کارفرمای خویش باشید. اگر سری به منابع اینترنتی بزنید ایده های زیادی برای سرگرم شدن خواهید یافت. اما برای گذران زندگی برای رشته هائی مثل رشته شما سازمانهای دولتی باید بفکر باشند (معهذا احتیاطاً شما هنری هم یاد گیرید). بد نیست بدانید که در قرون 17 و 18 میلادی که دوران رشد و شکوفائی علم و فلسفه بوده است این ترقی نه توسط دانشگاه ها بلکه عمدتاً به کمک انجمن های پادشاهی در کشورهای اروپائی و پشتیبانی آنها صورت گرفته است. چه اشکال دارد که دولت رأساً با تأسیس باشگاه های علمی فرصت رشد و شکوفائی به استعداد های خارج از محیط دانشگاهی را نیز بدهد. پیش نیاز آن البته تغییر نگرش دولتمداران نسبت به علم و روحیه علمی است. آنچه که عملاً ملاحظه شده حمایت حداقلی از تکنولوژی (واردات یا اصطلاحاً بومی سازی) بوده است. که اگر لازم باشد در آینده بدان خواهیم پرداخت.
- ۹۴/۱۰/۱۴