ماشین و انسان
ماشین و انسان
امروزه تکنولوژی به پایه ای از پیشرفت رسیده است که آدم مصنوعی (روبات) با شکل و شمایلی کاملاً انسانی ساخته میشود. میزان ظرافت و شباهت بقدری زیاد است که صورت روبات همه حالات انسانی را بازتاب میدهد. بعلاوه، پیشرفت در زمینه های هوش مصنوعی به اندازه ای زیاد شده که تلفیق این هوش با روبات از آن انسانی مشابه سایر انسانها و چه بسا در زمینه هائی بسیار برتر از انسان بوجود آورده است. طبعاً پیشرفت در این زمینه ها مرتباً ادامه دارد. اکنون این پرسش مطرح میشود که اگر شخص تنهائی از بیکسی بتنگ آمده باشد و بخواهد همدمی از این نوع در محیط زندگانی خویش داشته باشد، چه خواهد شد؟ آیا حضور یکی از این آدم های مصنوعی در جوار آدمی نظر او را تأمین خواهد کرد؟
فرض کنید این روبات دارای چنان هوش سرشاری باشد که بتواند همه سوألات شما را در همه زمینه ها پاسخ داده و احتیاجات مادی شما را نیز برآورده سازد. مثلاً جلوی تلویزیون نشسته اید و دستور یک چای داغ با نبات میدهید و او نیز با جان و دل اطاعت کرده و فوراً خواسته شما را اجابت کند. و بر همین روال سایر دستورات شما را نیز اجرا نماید. تصور ما بر اینست که این روبات جای انسان حقیقی را نخواهد گرفت، هرچند دارنده صورتی کاملاً طبیعی و زیبا. بهر حال شما خیلی زود متوجه این تفاوت شده و همچنان فقدان موجودی انسانی در کنار خود را احساس خواهید کرد. چرا؟!! و کجای کار اشکال دارد؟ شاید اشکال کار در اینست که انسان واقعی گاهی واکنش های غیر معمول از خود نشان میدهد در حالیکه این روبات چنین نیست و طوری برنامه ریزی شده که خواسته های شما را مو به مو اجرا کند. پس بیائید فرض کنیم برنامه نویسان، نرم افزار آنرا چنان اصلاح کنند که این خاصیت در وی پروگرام شود. اینبار اگر از او چای خواستید، گاهی ممکنست امتناع کند و بگوید از اینهمه دستور شنیدن خسته شده است. پس بهتر است خودتان زحمت کشیده و رنج تهیه را بر خود هموار سازید. چه در غیر اینصورت اگر بیشتر اصرار ورزید ممکنست وقایع پیش بینی نشده دیگری رخ دهد زیرا در برنامه آن همه گونه وقایع تصادفی (randomness) لحاظ شده است. مثلاً در اثر اصرار بیشتر، او به آشپزخانه رفته و با کارد برگشته آنرا تا دسته در شکم شما فرو کند! البته تقصیر آن با خودتان است چون آنرا از یک موجود حرف شنوی ماشینی منحرف کرده اید. این بار، چنانچه از زخم او جان سالم بدر برده باشید، به برنامه نویسان مراجعه میکنید که بخش خشونت بار وقایع تصادفی از برنامه حافظه PROM آن حذف شود و اصولاً از وقوع چنین سناریو هائی جلوگیری شود. این مراحل رفت و برگشت اصلاح نرم افزار ممکنست در چندین مرحله تکرار شود تا در نهایت شکل ایده آلی بخود بگیرد. اما به چه قیمت؟! به قیمت اینکه این روبات کم کم به شخصیت معقول و راسیونال اولیه خود برمیگردد که از اول دلیل خسته کننده بودن آن همین بوده. اینجاست که بنظر میرسد این خوی و منش انسانی ماوراء قدرت برنامه نویسی ما انسانها باشد. نتیجه اینکه روبات مورد علاقه ما هیچگاه جای یک انسان واقعی را به عنوان یک مونس و همدم نخواهد گرفت. ضمن اینکه حرکت در این قلمرو متضمن ریسک هائی نیز هست. باشد که آنچه "هال" بر سر فضانوردان اودیسه فضائی (2001) آورد درس عبرتی باشد. اما این تحلیل مختصر ما را به دو نتیجه اساسی میرساند:
اول اینکه قدر همین همدم انسانی خود را بدانیم زیرا با هیچ بها و ترفندی مشابه سازی نتوان کرد. دوم این پرسش که اساساً خوی و منش انسانی چیست؟ اگر برنامه نویسان از شما کمک بخواهند چه رهنمودی ارائه میدهید که آنها را قادر سازد چنان کنند تا روبات مزبور هیچ تفاوتی با شخصیت انسانی نداشته باشد و کسی متوجه این تفاوت نشود.
پی نوشت: همچنان این پرسش اساسی مطرح است که "هویت " چیست؟ چه چیزی هویت ما را تشکیل میدهد. شاید مثال زیر این مطلب را اندکی بازتر کند. فرض کنید تکنولوژی چنان پیشرفت کرده که موجودی از لحاظ جسمانی عیناً مشابه شما ساخته اند که از لحاظ شباهت با اصل یکیست. اما این کفایت نمیکند چه اینکه ذهنیات بمراتب مهمتر از جسم است. پس بیائید فرض کنیم همه اندوخته های ذهنی شما از بدو تولد تاکنون، را نیز کپی کرده و در مغز خالی این موجود جدید بریزیم. بنظر میرسد اکنون موجودی داریم مصنوعی (یا روباتیک) که عیناً مشابه نوع طبیعی خود است. آیا میتوان رفتار مشابه و یکسان از هردو انتظار داشت؟ آیا واکنش آنها نسبت به عوامل بیرونی یکسان است؟ درمورد عوامل درونی چطور؟ و بالاخره پرسش اساسی اینست که موضوع هویت چگونه تعریف میشود. آیا عنصر مفقوده ای بنام هویت هنوز موجب تشخیص اصل از کپی میگردد؟! یا اینکه این هم صرفاً نوعی نام گذاری و قرارداد است و هویت، همان مجموعه ذهنیات ذخیره شده است.