فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آسیب شناسی» ثبت شده است

۳۰
مهر

آسیب شناسی ظواهر

    منظور از عنوان بالا، تأثیر پذیری ما از ظاهر اشیاء، ظاهر آدمها و ظاهر اماکن است.  بعبارت دیگر بخشی از خساراتی که تاکنون متحمل شده ایم ناشی از این خصلت تأثیر پذیری از ظواهر بدون توجه به بطون پدیده هاست.  این یعنی چه؟  یعنی اینکه مثلاً وقتی کسی سخنرانی میکند، صرفنظر از اینکه محتوای صحبت او چیست و چقدر درست یا نادرست است، فرد ناخودآگاه بیشتر تحت تأثیر شکل و قیافه سخنران، لباس او، طرز بیان و میزان گیرائی سخنان او و سایر ظواهر واقع میشود.  عوامل اخیر معمولاً تأثیر بیشتری بر قضاوت شنونده دارد تا محتوای سخنرانی و راست و غلط بودن نتیجه گیری های سخنران.  میزان این تأثیر در بحث های سیاسی و انسانی بمراتب شدیدتر است.  تفاوت رادیو با تلویزیون از همین جاست که شنیدن از طریق رادیو باعث حذف برخی از عوامل یاد شده میشود و مخاطب تمرکز بیشتری بر موضوع بحث پیدا میکند.  در گذشته برای استخدام خواننده یا مجری رادیو، معمولاً صدای آنان را از پشت پرده مورد سنجش قرار میدادند تا فقط طرز بیان سنجیده شود و ناخواسته تحت تأثیر سایر عوامل قرار نگیرند. 

    خوشبختانه در مورد خواندن کتاب هیچ یک از عوامل یاد شده مزاحم نمیشود زیرا کتاب را خواننده صرفاً بخاطر عنوان انتخاب کرده و ممکن است اصلاً با نویسنده یا مترجم آشنائی نداشته باشد.  لذا تنها تأثیری که وجود دارد ناشی از محتوای اثر است و چون مکرر میتوان در متن بالا و پائین رفته آنرا سبک سنگین کرد لذا بخوبی از نقد آن برآمد.  مثلاً آیا شکل ادبی متن زیبا و روان است؟ آیا گزاره های او قرین واقعیت اند؟  اگر ترجمه است خوب انجام شده یا نه؟ و امثال آن.  البته اگر کتاب درباره علوم باشد خیلی راحت تر میتوان داوری کرد زیرا حقایق علمی دلبخواه نیست و تابع احساسات نویسنده نیست.  اما از آنسو، داوری درباره متون فلسفی و علوم انسانی مشکلتر است و مستلزم نظر اهل فن است.  معهذا ممکن است چنان بد نوشته یا ترجمه شده باشد و چنان ثقیل برای فهم متعارف که ناتوانی نویسنده را خواننده بحساب کم سوادی خودش بگذارد!  از این دست در بازار کتاب بسیار است.  کتاب هائی که بدست راقم این سطور میافتد، عادت بر این است که نظر خود را درباره صورت و محتوا در هامش برخی اوراق مینویسد و خلاصه آنرا در برگ اول کتاب درج میکند که بداند بعدها که مراجعه میکند، کتاب ارزش خواندن دارد یا خیر.  بسیاری از کتب از همین دست است که گفتیم. 

    اما نکته مهم اینجاست که نوشته ای را درباره اش داوری کرده مردود قلمداد کرده اید اگر در حضور نویسنده این بررسی را انجام میدادید آیا باز هم همین نظر را میدادید؟  واقعیت اینست که خواه ناخواه تحت تأثیر ملاقات نویسنده باحتمال زیاد نظر ما تغییر میکرد.  این نیست که از ترس باشد بلکه خود بخود تحت تأثیر ظواهر قرار میگیریم.  چه بسا نویسنده فرد شریفی باشد با مو و محاسن سپید که تحت تأثیر حضورش نظر واقعی را تغییر دهیم.  گفتگوی رودررو اثر گذار است و بهمین دلیل آنها که نمیخواهند نظرشان را تغییر دهند از گفتگوی مستقیم و رودررو پرهیز میکنند. 

    این اثر گذاری ظواهر در مورد ابنیه فرهنگی و دینی شدیدتر است.  مردم وقتی وارد یک بنای دینی میشوند خود بخود تحت تأثیر فضا قرار گرفته حال و هوای معنوی پیدا میکنند.  در حالیکه ممکن است بنای مذکور کوچکترین رابطه ای با معنویت نداشته باشد.  گویا در یکی از استانهای کشور مقبره یکی از سرداران عرب هست که هنرش قتل مردمان این سرزمین بوده و با این حال زوار از همه جا بی خبر وارد بنای مزبور شده تحت تأثیر رنگ و لعاب مقبره از جسد دفن شده خیر و برکت میطلبند!  پس بی جهت نبوده که در ادوار کهن، هر شهری معبد خود را داشته که وقف خدای آن ناحیه بوده سعی بلیغ میشد که هرچه با شکوه تر باشد تا اهالی خود و سایر شهرها را تحت تأثیر قرار دهد.  در این رقابت شهر همسایه معبد خود را بزرگتر و با شکوه تر میساخت و اگر جنگی واقع میشد، معبد مغلوب تخریب میشد و اهالی میپذیرفتند که خدای شهر غالب قوی تر و محق تر است.  علاقه به تخریب، رابطه نزدیکی با ایدئولوژی دارد که در بدو انقلاب اسلامی دیدیم که چگونه باورمندان قصد تخریب بقایای تخت جمشید را داشته اند.  بنابراین احترام به عقاید و معابد قوم مغلوب و حتی کمک به بازسازی آن در ادوار کهن رفتاری خلاف عرف محسوب میشده است.  در حوزه ابنیه ملاحظه میشود که چگونه ظواهر اهمیت داشته نقش تعیین کننده در روابط ملل داشته که تا همین امروز دربارها جاه و جلال خود را به رخ دیگران میکشند. 

خلاصه آنکه، ملت ها همواره در معرض خطر فریب ظواهر از هر نوع هستند.  ما ناخودآگاه تحت تأثیر ظواهر قرار میگیریم و از آن گریزی نیست.  اما شیادان و حقه بازان با ظاهری حق بجانب با چند سخنرانی مهیج همواره مترصد فریب مخاطبان قشری خود هستند و بخوبی از این ضعف آگاه اند.  منتها، دوای آن حقیقتاً جز آموزش عمومی هیچ نیست!

  • مرتضی قریب
۲۱
دی

آسیب شناسی نظام های تمامیت خواه

   هرچند این بحث بطور مبسوط توسط دیگران نیز پرداخته شده لیکن اینجا اختصاراً از زاویه علمی و استدلالی بررسی میشود.  مردم در جوامع تحت حاکمیت نظام های تمامیت خواه شگفت زده از خود میپرسند چرا نظام حاکم بجای رسیدگی به رفاه جامعه، منابع آنرا صرف کارهای دیگری میکند که خواست جامعه نبوده بلکه اتفاقاً در جهت ضربه زدن به جامعه و دشمنی با آن است!   اعتلای جامعه پیشکش، کار به جائی میرسد که مردم به حداقل های معیشت و گذران زندگی روزانه رضایت میدهند.  مردم متعجب اند چگونه اموری مانند تأمین انرژی و آب و برق و معاش اولیه که هر فرد کم سوادی میتواند بدرستی مدیریت کند از چشم نظامی که مدعی فتح قله هاست مغفول مانده است.  بویژه آنکه انجام همه آن حداقل ها و بلکه بسی بیشتر از آن در توان او بوده منتها برای انجام وظیفه اش ابداً مسئولیتی قائل نیست!  راستی چرا و علت آن چیست؟

   علت در این واقعیت نهفته است که جامعه تصور میکند منطق او همان منطقی است که نظام بدان مجهز است.  حال آنکه آنچه برای نظام های تمامیت خواه اهمیت تام دارد نه رفاه جامعه بلکه اصل بقای خویشتن است.  ازاینرو اهمیت ندادن نظام به خواست جامعه تدریجاً باعث انباشت اعتراض همگانی شده و لذا نظام هرآنچه را در اختیار دارد صرف دفاع از موجودیت خود میکند.  اما برای این دفاع، چاره ای ندارد جز آنکه بکوشد مستبدانه صحنه قدرت را حفظ کند که در غیر اینصورت با خطر سقوط مواجه میشود.  بی جهت نیست اینگونه نظام ها مردم را دشمن خود دانسته و نیروی نظامی را عمدتاً برای سرکوب داخلی میخواهند.   مگر بر سریر قدرت نباشند چه میشود؟  مگر آنچه از کیسه ملت دزدیده اند تکافوی خود و هزار نسل بعد خود را نمیکند؟  پس از چه میترسند؟  از این میترسند، و بدرستی هم میترسند، که با از دست دادن زمام قدرت، ادامه بهره برداری از آنچه غارت کرده اند را در جامعه نداشته باشند.  بی جهت نیست میبینیم که وقتی با سقوط مواجه میشوند فوراً برای حفظ خود به اربابان پرقدرت خود پناهنده میشوند تا مگر همچنان بهره برداری از آنچه ربوده اند میسر باشد.  نظام های تمامیت خواه برای خود ائتلافی نانوشته دارند که برادر بزرگتری بمنزله امید و عمود خیمه آنان است.

   اما مگر منشاء قدرت و کارآئی نظام های تمامیت خواه مردم نیستند؟  خیر، عنصر اصلی چیزی نیست جز پول!  پول شبیه انرژی در فیزیک است که سیال بوده میتواند به صُور مختلف متجلی شود.  این پول از کجا تأمین میشود؟  از محل مالیات ها و گمرکات و سایر وصولی های قانونی که از مردم اخذ میشود.  این سرمایه متمرکز در دست نظام تمامیت خواه، بجای آنکه صرف رفاه و پرداختن به زیرساخت ها شود، صرف تجهیز نیروی سرکوب میشود.  در بدترین شکل خود، عمده این سرمایه صرف ایجاد و تجهیز گروه های هوادار در خارج مرزها و دادن پاداش و مستمری به آنها میشود تا در همه حال "هوا"ی نظام را داشته باشند.  این بخش اخیر بقدری مهم است که گوئی از دید نظام، مردم یعنی مزدوران برون مرز، و مردم اصلی در کشور یعنی موجوداتی مزاحم که باید در فقر و افلاس نگهداشته شده با اعدام و انواع مضایق در ترس و وحشت دائمی بسر برند.  اما اگر وضع همین باشد، بزودی با گسترش فقر و بحران اقتصادی، این چشمه توان نیز خشکیده خواهد شد.  اینجاست که اگر بخت یاری کند، نفت و معادن زیرزمینی امداد غیبی شده منبع دیرپائی را در اختیار نظام خواهد گذاشت که هرطور بخواهد خرج خود و هواداران خود کند.  با این ثروت یامفت که در اختیار گرفته است او میتواند آدم ها را بخرد، از هرجا بخواهد مزدور استخدام کرده در هرکجا بخواهد نفوذی های خود را کاشته و اقتدار خود را گسترش دهد.  حتی این ثروت کلان مانع از این نیست که آثار فرهنگی کشور را به بهانه های مختلف نفروشد، کوه و درِ و دشت و تالاب ها و هر آنچه از منقول و غیرمنقول کشور است را نقد نکرده به ارزهای خارجی تبدیل و به مصارف مذکور در بالا نرساند. 

  با وجود همه این تمهیدات، فشار از حدی که بالاتر رود منجر به فروپاشی میشود.  برای جلوگیری از فروپاشی زودرس یک ترفند کلی وجود دارد که بین نظام های تمامیت خواه مشترک است.  این ترفند چیزی نیست جز پنهان شدن پشت نقاب "ایدئولوژی"، دینی یا غیر دینی، و بهره بردن از آن!  با اینکه پول همواره بهترین مشوق است، معهذا ایدئولوژی، بویژه نوع دینی آن، پیوندی طبیعی را برای جذب نیروهای فرودست جامعه فراهم میسازد.  منتها این چسب نیز تاریخ مصرف داشته و هواداران فریب خورده بتدریج با افتادن پرتو نور به پشت صحنه، پی به آلت دست شدن خود خواهند برد.

خلاصه آنکه، یکی از راه های تشخیص نظام تمامیت خواه، وفور عکس سران و یاران نظام در خیابانهاست حال آنکه نظام متعارف و سالم نیازی به تبلیغات و دروغ پراکنی ندارد.  علامت دیگر، سیل مهاجرت یا در واقع فرار از کشور است که اتفاقاً یکی از تنبیهات مخالفین ممنوع الخروجی است.  نکته آخر اینکه اینگونه نظامها علیرغم همه تمهیدات و سرکوبها پوشالی و توخالی هستند.

  • مرتضی قریب