احیاء آبهای زیرزمینی
بارندگی های اخیر پس از ماه ها خشکی، دلهای زیادی را شاد کرد. هرچند عده ای ابن الوقت آنرا محصول بارور سازی ابرها حاصل تلاش های بی وقفه خود قلمداد کرده و عده ای هم حاصل نماز باران پنداشتند. بهر حال قاطبه مردم نفسی به راحت کشیده پنداشتند که معضل بی آبی و خشکسالی به سر رسیده است. این تصوری به غایت اشتباه و بینهایت خطرناک است که ممکن است دستگاه حاکمه نیز از آن بهره برداری کرده برای فرار از مسئولیت ترویج دهد. آنچه در ادامه میآید اندکی روشنگری در این مقوله است که ای کاش متخصصین آب با زبانی ساده و در سطحی وسیع نشر میدادند تا عموم مردم از حقیقت تلخی که پیش روست آگاه باشند و بیش از این فریب دروغ پردازی ها را نخورند. لذا در غیاب چنین امری، آنچه بررسی اجمالی و نزدیک به واقعیت باشد را نگارنده این سطور در حدی که میداند به نظر میرساند.
بر خلاف آنچه در بادی امر بنظر میرسد، نه تنها بارندگی اخیر بلکه همانطور که قبلاً بکرّات ذکر کرده ایم اگر سیل هم از آسمان ببارد کمکی به حل بحران بی آبی نمیکند! جز اینکه جمع شدن اندکی آب پشت سدهای خالی، مُسکنی موقتی باشد و مشکلی را که حضرات ساخته اند بدین سادگی رفع نخواهد ساخت. آبهای سطحی حکم حساب جاری را دارد، حال آنکه آبهای زیرزمینی حکم حساب سپرده را دارد یعنی پشتوانه زندگی! کودک که بودیم همچون سایر خُردسالان تصور میکردیم زیرزمین آب نامحدود هست و با زدن چاه، هرقدر بخواهیم آب هست. شگفتا که تکیه زنندگان بر مسند مدیریت امروزکشور همین نظر را دارند! تصویری که در انتهای متن آمده و توجه خواننده را بدان جلب مینمائیم به روشن شدن موضوع کمک میکند. برای یک لحظه تصور نمائید که اولین روزهای کره خاک است که ابرهای متراکم میخواهد بر زمین خشک ببارد. اولین قطره باران فاصله کمی در عمق خاک فرو میرود و اطراف خود را نمناک میسازد. فرض کنید این فاصله 10cm بوده باشد. قطره دوم که بلافاصله پشت بند آن وارد همان نقطه شود بعلت رطوبت خاک، علاوه بر طی فاصله قبلی، حدود 7cm نفوذ میکند. قطره سوم پس از طی 17cm، 5cm دیگر فرو میرود و قس علیهذا. هربار عمق نفوذ کمتر و کمتر میشود زیرا قدری از رطوبت خود را در بالا دست از دست داده و ضمناً فشردگی خاک تدریجاً افزایش پیدا کرده و سرجمع، قدرت نفوذ مانند یک تابع لگاریتمی کاهش می یابد. برای دانشجویان، این امر کند شدن نوترون در محیط مادّی را تداعی میکند.
پس اجمالاً نحوه نفوذ قطرات آب بی شباهت به پلکانی نیست که ارتفاع پله ها مرتباً مطابق آنچه در شکل دیده میشود کاهش مییابد. این نفوذ آب، اگر باران همچنان ببارد، راهی اعماق خاک میشود تا آنجا که زمانی به لایه های رُسی نفوذ ناپذیر برسد مثلاً در عمق 100 متر یا بیشتر. از این زمان به بعد حالت "شبه پایدار" برقرار میشود و به ازای هر قطره باران بر سطح زمین، یک قطره در عمق 100 متری پدیدار میشود توگویی خود را فوراً بآنجا رسانده باشد! کم کم سفره های اعماق زمین موسوم به آبخوان ها از آب اشباع شده مدتی صدها هزار بلکه میلیونها سال زمان میبرد! بنابراین هر یک لیتر آب که از آبخوان بر میداریم، اگر بخواهیم حساب سپرده ما پایدار بماند، باید یک لیتر آب از آسمان بر زمین ریخته وارد آن شده باشد. همانطور که تشریح شد رسیدن این آب به آبخوان هزاران و بلکه میلیونها سال بدرازا میکشد ولی ما تصور میکنیم فوری است. مادام که آهنگ برداشت آب با میزان نزولات برابر باشد محتوای آبِ سفره های زیرزمینی نسبتاً پایدار میماند (1404/5/6). والا آن میشود که در 47 سال اخیر شد و با ادعای پوچ "هرکه دندان دهد نان دهد" با حفر چاه های بی حساب سفره های آب زیرزمینی تخلیه شد! این حقایق را مردم عادی متوجه نیستند و آنها که عمق این فاجعه را درک و فهم کرده اند یا در تبعید یا در زندان یا پناهنده به خارج و یا زیر زمین خفته اند اگر روشنگری کرده باشند.
لذا این که گفته شد اگر سیل هم از آسمان ببارد آبخوان های تهی شده احیاء نخواهد شد سخنی به گزاف نیست. تازه اگر فرصت میلیونها ساله را هم ندید بگیریم، با فشردگی فضای خالی بین ذرات خاک چه باید کرد که مصداق آن همین فرونشست دائمی زمین هاست حاکی از آنکه قطرات باران قادر به سفر خود به اعماق خاک و احیاء آبخوانها نیست. در طول تاریخ گذشته قنات بهترین نحوه استفاده پایدار از آب بود. اولین چاه ها عمیق نبود و همانطور که در شکل ملاحظه میشود، فشار جوّ در عمق چاه و فشار زیاد در لایه های خاک باعث نشت آب به درون چاه و بالاآمدن آن تا سطحی میشود که فشار حاصله از ارتفاع آب داخل چاه با فشار درونی آبی که در لایه های خاک است به تعادل رسد. عدم توجه به ثابت بودن نسبی سهمیه نزولات آسمانی و اقلیم و استفاده بی رویه از آب موجب شده برای رسیدن به آب، چاه هربار کف شکنی شده هرچه عمیقتر کنند تا آنجا که با برخورد با لایه های رُسی و عبور از آن ناظر بی ثمری و نابودی کِشته های با ارزش خویش باشیم.
خلاصه آنکه، جامعه نگران ثروت های به غارت رفته و پولهای دزدیده شده است. جامعه نگران افزایش نرخ بنزین و کلاً سختی معیشت و خیلی چیزهای دیگر است. همه اینها بجای خود مسموع است و شاید روزی بتوان آنها را جبران ساخت. اما چیزهایی هم وجود دارد که شوربختانه قابل جبران نیست؛ از آن جمله احیاء آبهای از دست رفته زیرزمینی است که با حیات بلند مدت کشور مربوط است. از مسئولان هم اگر کسی واقعیت را بداند معهذا حاضر نیست با مردم صادقانه در میان نهد. زیرا میترسد که در پاسخ که چرا چنین شده چه بگوید. آیا شهامت آنرا دارد که بگوید فاجعه مزبور حاصل فاجعه افزایش بی رویه جمعیت مافوق تحمل سرزمین است؟! که آن نیز درد دیگری است که قابل جبران نیست، مگر آنکه نظام روند اعدام ها را تسریع کند. میگویند پشت همه این ندانم کاری ها نادانی ذاتی است. اما آنها که همه مشکلات را با هم میبینند معتقدند که چنین نیست و اراده ای برای نابودی مُلک و ملت وجود دارد (1401/7/13). چه احتمال اینکه حکومتی تصمیماتی اخذ کند که در یک یک آنها راه حل غلط و مخالف منافع کشور نادانسته اتخاذ شده باشد چیزی نزدیک صفر است! اندرز میدهند مشکلات یک شبه حل نخواهد شد که البته باید گفت در مورد معضلات یاد شده در بالا شاید سر به هزارها سال بزند. با وجود ادامه چنین دشمنی هائی، نابودی سرزمین بی نیاز از دشمن خارجی خواهد بود! در هر حال با همه ناامیدی ها، هرچه هست چاره ای نیست جز آنکه رویه های مزبور فوراً متوقف شود که عظمت فاجعه بزرگتر از آنچه امروز هست نگردد.






