نیمه تاریک ماه
در یکی دو مطلب پیشین سوء برداشت هائی بوجود آمده که در زیر مختصراً اشاره میشود. واقعیت اینست که در یک نوشته در قطع آ4 مگر چقدر امکان شرح و بسط است که جای برداشت نادرست باز نباشد؟ هدف اصلی که در صفحه اصلی وبگاه نیز آمده عادت دادن ذهن به نقد و دیدن موضوعات از دریچه ای دیگر است. این دریچه دیگر، دیدگاه علمی است! این که دیگران چیزهائی گفته اند بسیار عالیست، ولی نباید مانع شود که فرد استنباط خود را بدون ترس بیان کند. برای این منظور بهترین رویه، تشویق دیگران به تفکر مستقل است که در برخورد با مسائل چه فلسفی چه غیره، ذهن خود را نیز بکار گیرند و اسیر گفتار دیگران چه بزرگان علم و فرهنگ و چه سیاست بازان حقه باز نباشند. گزافه نباشد اگر بگوئیم که بخش عمده ناکامی جامعه ما ناشی از عدم توجه به همین نکته ساده ولی مهم است که قرن هاست چوب آن را میخوریم.
آنچه مهم است مفاهیم است و نه لزوماً الفاظی که صورت بیان آنهاست. مثلاً گفتیم که بودنِ "سایه" از جنس دیگر اعیان نیست بلکه بودن آن بتبع نور است که همانا "وجود" واقعی اوست. پس نمیتوان برای سایه همان اصطلاح وجود را بکار برد که درباره نور و سایر اشیاء بیان میشود، هرچند که در محاورات از وجود سایه سخن میگوئیم. نور را با نور میشناسیم نه با ظلمت (تاریکی)! لذا قیاس نور و ظلمت (فقدان نور) ابداً مشابهتی با خیر و شرّ ندارد، هرچند با تساهل در محاورات بکار میرود. زیرا شرّ، در مفهومی که ما میشناسیم، وجودش واقعی است و به مثابه فقدان خیر تلقی نمیشود! از همین قسم است معنای "هستی" عالم که ربطی به آن نیستی در معنای "عدم حضور" ندارد. اگر میگویند جهان ما رو به "نیستی" است فقط یک اصطلاح زبانی در معنای تغییر صورت است. که هستی همواره هست بوده. گم شدن میان الفاظ و خلط آنها راه بجائی نبرده و قیاسات نباید ما را گمراه کند. بعلاوه، دانش روز را هم نباید از نظر دور داشت کما اینکه قدما، نور را نه مادّه بلکه از جنس دنیای قدسی میپنداشتند! گناهی هم نداشتند زیرا لطافت نور چنین ایجاب میکرد. تازه، از پهنه وسیع و آن بخش نادیدنی الکترومغناطیس و بُرد آن ابداً تصوری نداشتند چه اگر کارکرد وسایل الکترونیک امروزی را در کار میدیدند، به قدسیت آن نیز ایمان میآوردند. در اهمیت تفکر مستقل به چند نمونه بسنده میکنیم:
عده ای به کرویت زمین و هیئت جدید اعتقاد ندارند و زمین را تخت و ثابت میدانند. واقعیت ملموس هم همین احساس را میرساند مگر آنکه خلاف آن ثابت شود. لذا خواننده این سطور، جدا از آموخته های تعبدی، از کجا میداند که اینگونه نیست؟ اگر قرار است موضوعی نقد شود، باید به بخش اصلی پرداخته از اشتغال به حواشی پرهیز کرد. سخن در برخی موضوعات حالت تابو دارد و به گوینده آن انگ میزنند. مثلاً همین پدر معنوی راست افراطی فرانسه زمانی گفت موضوع کوره های آدمسوزی در آلمان نازی مسأله مهمی نبوده که فوراً با برچسب فاشیست روبرو شد. حال آنکه سخن او در این مورد خاص درست بوده زیرا همین امروز کوره های آدمسوزی در اروپا و آمریکا برپاست و مردگان را میسوزانند! پس اگر ایرادی هست باید به اصل موضوع وجود اردوگاه های مرگ و شرایط سخت آن پرداخت. و مهمتر از همه اصلاً چرا باید انسان را به گناه اعتقادات اسیر کرد؟ و چرا هنوز این رویه ستمکارانه ادامه دارد؟ که خاموشی جز همراهی با ستمکار نیست.
بالاخره، موضوع روز، نیمه تاریک یا پنهان ماه است که سفینه چینی برای استخراج نمونه هائی از خاک، رهسپار آنجا شده است. باز هم اینجا الفاظ ایجاد شبهه میکند گوئی یک نیمه ماه تاریک است، حال آنکه هردو نیمه ماه به تناوب توسط خورشید روشن است. منتها فقط یک نیمه ماه بسمت ماست. بعلاوه، مگر جنس دو نیمه ماه متفاوت است؟! البته پیش از چین دیگرانی هم همین راه را رفته بودند، ولی تبلیغات چنان مینماید گوئی نیمه دیگر ماه چیز دیگریست! متعاقباً نمونه برداری ها نشان خواهد داد چنین چیزی نیست حتی اگر تصادفاً در نمونه بازگشتی قطعه ای طلا یافت شود. چه اگر پروژه مزبور فارغ از تبلیغات قرار بود کار جدیدی انجام دهد بهتر میبود یکی از قطبین ماه که بالقوه میتواند حاوی آب یخزده زیر قشر خارجی باشد انتخاب میشد. هندوستان نیز سال گذشته برای ابراز توانائی، فضاپیمای خود را بر قطب جنوب ماه نشاند. فضاپیمای چین میتوانست برای تکمیل پروژه مزبور قطب شمال ماه را در نظر میگرفت. اثبات وجود رگه هائی از آب در کره ماه امری مهم است که برنامه های آتی زیست بر سطح آن کره را میتواند تحت تأثیر قرار دهد.
خلاصه آنکه، افزایش حجم دانسته ها بخودی خود امریست لازم و مطلوب، اما بالاتر از آن قدرت تحلیل موضوعات و پرورش فکر در فهم مستقل موضوعات است که اهمیت دارد. مهم نقد علمی است، حتی اگر خلاف دریافت عمومی باشد.