فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مغلطه» ثبت شده است

۲۱
بهمن

آثار ذهنیت متوهّم

    نیازی به بازبینی کتاب تاریخ نیست.  مرور رویدادهای هفته اخیر، مشت نمونه خروار است.  خبری که واکنش بسیاری را برانگیخت شرح با آب و تاب افتتاح یک چراغ راهنمائی توسط مسئولین در یکی از شهرها بود!  توگوئی اهمیت چراغ با کشته شدن دانش آموزان در حادثه اتوبوس حامل آنان در کرمان برابر بوده.  روز بعد عیناً همین حادثه اتوبوس حامل عده دیگری دانش آموز در شهر دیگری اتفاق افتاد.  علت را فرسودگی ماشین ها بیان کردند اما سالهای قبل نیز همین اتفاق افتاده است.  عجیب اینکه ماشینهای اسقاطی کماکان ترمز آنها کار میکند یعنی ترمز آخرین بخشی است که از کار میافتد.  سالها پیش کامیون هائی که از چین وارد شده بود دچار این نقیصه بوده مرتباً حادثه آفریدند.  حتی اگر اتوبوس های اخیر چینی نباشند چه بسا قطعات آن، بویژه سیستم ترمز از آن کشور تأمین شده باشد.  چرا؟  چون مجبور به معامله با آنها بوده که بجای پول نفت حراج شده، هر آنچه میدهند با کمترین کیفیت دریافت کنیم.  کاسبان تحریم این وضعیت را باعث سرافرازی دانسته به فتح قلل حتی بلندتری نوید میدهند.  عده ای تحریم را مقصر میدانند، نمیدانیم بالاخره تحریم ها اثر دارد یا ندارد؟!

   اینها و هزاران مورد مشابه همه آثار ذهنیت متوهمی است که در این نزدیک نیم قرن اخیر بر جامعه ایرانی مسلط است.  با اینکه توهمات قرنهاست که در جامعه رایج بوده اما این برای اولین بار است که نبض کار را مستقیماً در دست گرفته است. بطوریکه وقتی خبری نباشد دم از فتح و پیروزی میزنند، اما اگر شکستی حاصل شود خواهند گفت مشیت الهیست.  در موضوع اتوبوس کودکان و موارد مشابه رسم است بگویند قضا و قدر است و همه جا اتفاق افتاده و میافتد!  اولیای دانش آموزان پیش از اورژانس به محل حادثه میرسند!  وقتی رئیس هلال احمرش بجرم اختلاس به 6 سال حبس در همین سیستم محکوم شود، انتظاری بیش از این زیاده خواهی محسوب میشود. در بدترین فجایع اگر نیمی از جمعیت تلف شود خواهند گفت ظاهر مهم نیست، در معنا پیروزیم!  ولی اگر آتشسوزی و سایر حوادث طبیعی برای کشورهای دیگر روی دهد میگویند آه ما دامن کفار را گرفت، اما در پشت صحنه برای بقای خود دست بدامن کافرترین کفار شده تا چند صباحی بیشتر بمانند.  پس موضوع منحصر به توهمات ساده و صادقانه نبوده بلکه به ریا و تزویر نیز آراسته است! 

   اولین دریانوردان اسپانیائی که قدم به قاره جدید گذاشتند متوجه شدند که بومیان ساده دل از تیله های رنگین آنها خوششان آمده و حاضرند طلاهای خود را با خرمهره های آنان معاوضه کنند.  اروپائیان برای اینکه این استفاده یکطرفه ادمه یابد، بومیان را به حفظ ارزش های خود تشویق میکردند زیرا نمیخواستند بومیان از خواب غفلت بیدار شوند.  نیک که نگریسته شود، همان روند را بشکل دیگری در خاورمیانه اجرا میکنند.  آنان مشوق حفظ سنت های دینی هستند و بزبان بی زبانی میگویند در خواب غفلت بمانید مبادا بیداری شما مزاحم منافع ما شود.  طبعاً ظواهر همه بر پایه حفظ احترام متقابل است.

   در محاورات میگویند "خورشید پشت ابرها رفت" یا میتوان گفت "ابرها جلوی نور خورشید را گرفت".  با این که در نتیجه تفاوتی ندارند اما فقط بیان دوم قرین حقیقت است.  متشابهاً یکی از همین حضرات چندی پیش به رسانه ها گفته بود "این آمریکاست که باید از اقتصادش خجالت بکشد که دلار او مرتب گران میشود!".  اما "ارزش ریال مرتباً در برابر ارزهای بین المللی کاسته میشود" همان نتیجه را دارد با این تفاوت که بیان اولی توهم است و نادرست و دومی درست است و واقعی.  با اینکه بومیان ساده دل بالاخره بعد یکی دو قرن از توهم خارج شدند، اما مردم ما قرنهاست در تار و پود مغالطات این حضرات اسیرند و راهی برای نجات نمیبینند.  در نظام های تکنفره داستان کماکان "لباس جدید پادشاه" است.  او اگر امروز بگوید گُل نرگس چه زیبا و چه خوش بوست، وزرا و اطرافیان متفق القول یکصدا آن را تأیید می کنند.  اما فردا اگر گفت نرگس زشت ترین و بدبوترین گُل است، اینبار همانها یکصدا نظر جدید را تأیید میکنند!   صدمات بی آبی همه ناشی از سیاست های تکنفره خودکفائی کشاورزی و سیاست غلط جمعیتی است و با اینحال سیب زمینی یافت نمیشود زیرا برای تأمین ارز صادر میشود.  از یکسو، ماینرها، در کار تولید ارز دیجیتال برای دورزدن تحریمها هستند منتها به بهای قطع برق صنایعی که قرار است رشد 8 درصدی ایجاد کرده شاید ارز واقعی وارد کنند!  ولی از سوی دیگر جوانان مایل به فرار از کشورند و کودکان در اتوبوس های ناکارآمد بقتل میرسند، منتها بودجه 275000 میلیارد تومانی برای وام فرزند آوری سال آتی تخصیص داده میشود!  و این در حالیست که وضع آموزش و پرورش چه برای معلم و چه دانش آموز اسفناک است!

خلاصه آنکه، مادام فردمحوری و توهمات ناشی از آن برقرار باشد پرداختن به حل سایر موضوعات چندان حاصلی ندارد.

 

  • مرتضی قریب
۰۲
بهمن

توهُم

   یکی از بیماری های جامعه بشری "توهُم" است که از قدیم معضلی در جامعه ما بوده است.  بویژه هنگامی که این معضل فرهنگی توسط رأس هرم سیاسی جامعه دامن زده شود، بی تردید عده بیشتری را مبتلای خود میسازد.  جوانان، گروه سنی حساس هستند که اغلب شکار آسانی برای سیاست پیشگان مکار بوده بسادگی تسلیم حرفهای پُر طمطراق سخنران میشوند.  این سیاست بازان، توهم را در اطرافیان خود ترویج میدهند و در کشورهای توسعه نیافته از دو حربه مهم سود میبرند.  آنها از علاقه مفرط جوانان به دین و یا علاقه مفرط به دوستی میهن سوء استفاده کرده با ایجاد و نشر توهُم، آنان را سرسپرده هوی و هوس خود میکنند.  واقعاً معلوم نیست که این توهم را وانمود میکنند یا واقعاً خود نیز مبتلای آن هستند؟! 

    میگویند مهمترین راه برون رفت از بحران فعلی کار سیاسی است.  البته که اولویت با کار سیاسی است اما منحصر است به آنان که از پسِ آن برآیند.  همراه با کار سیاسی کار فرهنگی نیز لازم بلکه واجب است و کار کسانی است که چیزی برای گفتن داشته باشند.  کسانی هم که از پس هیچیک از این دو بر نمی آیند کمترین کارشان میتواند نشر حقایقی باشد که بنظرشان رسیده تا بدین ترتیب سهم خود را برای اعتلای جامعه ادا کرده باشند.  در اهمیت کار فرهنگی همین بس که در روزگار ما، کار در دستان متوهم هائی افتاده است که برای حفظ جایگاه خود دیگران را هم متوهم میکنند.  گویا در افسانه ها بسر برده و با بازی با کلمات، مثلاً با گفتن یک کلمه کوه جابجا شده و یا شکست به فتح مبدل میشود.

   خوانندگان تاریخ معاصر میدانند بلافاصله پس از خاتمه جنگ جهانی دوم و در سالهای 1324 و 1325، قوای نظامی شوروی کشور را ترک نکرده درعوض، موضوع جدائی آذربایجان را ساز کردند.  در ابتدا بحثی از نفت در میان نبوده بلکه در ظاهر خودمختاری بخشی از کشور درمیان بود که حزب توده آن زمان، بدون هیچ استقلال فکری، سر سپرده این خواسته همسایه شمالی شده بود.  با طرح بحث نفت شمال و اعطای امتیاز آن به کشور "برادر"، همفکران چپ مو به مو همان خواسته ها را تکرار کرده به بحران دامن میزدند.  اینان استدلال کرده میگفتند این امتیاز را که به غرب دادید چرا به برادران ما نمیدهید؟  ظاهر حرف در شرایط متعارف معقول مینماید غافل از آنکه خواسته آنان اینک در شرایطیست که بخشی از کشور به گروگان درآمده است.  گویا این موج دوباره برگشته ولی اینبار بجای توده ای های نفتی، حکومتی حامی آن است!

    امروز نیز همین روابط یکطرفه بلای جان کشور شده و اگر کسی انتقادی کند، دقیقاً همان بلائی برسرش میآورند که رفقای چپ در آن دوران کذائی هر آدم پرسشگری را متهم به نوکری امپریالیزم آمریکا و دشمنی با خلق میکردند.  این انگ زنی اغلب اثر گذار بوده و دهانها را از ترس میبست.  البته برخی هم سوء نظری ندارند ولی مبتلا به همین بیماری توهم هستند که تقصیر خودشان هم نبوده تقصیر سیستمی است که مانع از روشنگری است.  روشنگری مانع توهم است و یک نظام تمامیت خواه از توهم و ناآگاهی مردم سود میبرد.  دلواپسان متوهم در پاسخ به این انتقاد که نتیجه صرف میلیاردها دلار ثروت مردم در خارج مرزها چه شد، میگویند شما چرا از آمریکا انتقاد نمیکنید که خیلی بیش از این مبالغ را صرف پروژه های مشابه در خارج کرده و نا موفق بوده!  درست است اما مغلطه ای که توضیحش در نقل خاطره زیر است.

    در برهه ای از زمان که نگارنده پای سخنرانی دکتر کارل ساگان بود، ایشان درباره علم و شبه علم و نتایج آن میگفت و در بخشی به موضوعی مشابه فوق اشاره کرده گفت: "وقتی ما از ریخت و پاش های دولت خود انتقاد میکنیم برخی تندروها ایراد میگیرند که چرا از موارد مشابه در شوروی انتقاد نمیکنید که بمراتب بدتر از ماست؟  پاسخ ما اینست که ما چون آمریکائی هستیم در وهله نخست باید نگران کار خویش باشیم.  پرداختن به اشکالات دیگران موجب بهبود وضع ما نمیشود!..".  ایشان نمونه بارز از یک ذهن علمی پرسشگر زمانه خویش بوده که بازشناسی اتمسفر زهره از مهمترین دستآوردهایش بود و فعالیت های جنبی او چون در "جستجوی هوش فرازمینی" را در رصدخانه 300 متری آرسیبو شخصاً شاهد بوده ام.  لذا انصافاً به این توهمات باید پاسخ مستدل داده شود هرچند بگویند کار ما از استدلال گذشته است.  یادمان نرود که ادعای حمایت از "مستضعفین" چگونه به فقر اکثریت جامعه انجامید!  مسببین آن مانند همان هواداران توده دهه سوم 1300 خورشیدی هستند که از خود رفع اتهام کرده با انگشت اشاره علت بدبختی ها را بجای دیگری حواله میدهند.

خلاصه آنکه، بیکن چهارصد سال پیش در ارغنون نو عقاید غلط را ناشی از بت های چهارگانه مستولی بر ذهن بشر پنداشت که "ذهن بشر را مشوب" میکنند. او پیشگام روش جدید علمی بوده بنظر میرسد لازم باشد جداگانه به آن نیز در آینده پرداخته شود.

  • مرتضی قریب