فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

سیستم دهدهی

سه شنبه, ۱۹ شهریور ۱۴۰۴، ۰۸:۳۹ ق.ظ

سیستم دهدهی

    با اینکه سیستم دهدهی بین اکثر ملل پذیرفته شده و با عقل متعارف همسوئی دارد، معهذا هنوز برخی جوامع انگلیسی زبان در پذیرش کامل آن تردید دارند.  ولی با کمال تعجب برخی موارد هست که کل دنیا سیستم غیراعشاری را در سنجش آن ترجیح میدهند.  آشناترین مورد زمان است.  ما بر مبنای سنت های بسیار قدیم، شبانروز را به 24 واحد مساوی تقسیم کرده هریک را 1 ساعت نامیده ایم.  12 ساعت برای بخش روز و 12 ساعت برای بخش شب.  حالا چرا 12 و نه عددی دیگر، خود داستان مفصلی دارد.  شاید بهترین توجیه آن مربوط به تقسیم سال به 12 دوره مساوی باشد که بروج 12 گانه هم به تبع آن بوجود آمده است.  باز چرا عدد 12؟  زیرا بشر از اوایل ظهور خویش میلیونها سال قبل، متوجه دوره ای بودن شکل های مختلف ماه (اهله قمر) شده بود که حدود 30 شبانروز میشد و در طی 12 فقره از این دوره های 30 روزه که بطور طبیعی "ماه" نامیده میشد، خورشید در سفر کیهانی خود در آسمان، مجدد به همان نقطه عزیمت میرسید.  پس طول سال حاوی 12 ماه تقریباً 30 روزه است با جزئیاتی که پیشتر در جائی دیگر گفته بودیم.  این عدد 12 چنان مهم گردید که وارد اسطوره ها و ادیان شد.  چنانکه 12 روز اول فروردین برای ما ایرانی ها از اعیاد است و تعطیل، پسران 12 گانه یعقوب و لذا اسباط 12 گانه یهود، فرشتگان 12 گانه ایرانی، حواریون 12 گانه مسیح، امامان 12 گانه شیعه اثنی عشری، و البته در عرصه های دیگر مثل فوت برابر 12 اینچ، شیلینگ رایج قدیم انگلیسی برابر 12 پنی، دوجین و امثال آن. 

    همه اینها گفته شد برای اینکه ببینیم چرا شیوه مرضیه سیستم دهدهی نتوانست درباره زمان معمول شود؟  چه اشکالی دارد به روش دهدهی بیائیم شبانروز را به 10 بخش و هر بخش را به 10 بخش کوچکتر و این یکی را هم به 10 برهه بازهم کوچکتر تقسیم کرده هر یک را به نامی موسوم کنیم؟  با اینکه این متعارف ترین شیوه تقسیم بندی است با این حال حتی متجدد ترین افراد هم پذیرای آن نخواهند بود.  چرا؟ چون سنت 12 ساعته روز و شب چنان در اعماق جان ما رسوخ کرده جایگزین شده که حتی تصور تغییر آن نیز در ذهن ما ناممکن است!  از همینجا نتیجه میگیریم که تغییر در ذهنیت جامعه چقدر مشکل است.  بعبارت دیگر، ذهنیت دارای اینرسی است و شدت آن بستگی به مورد آن دارد. 

   مثلاً مورد دیگر، مذهب است.  با اینکه در جوامع آزاد هر فرد در اختیار مذهب آزاد است و هر وقت خواست میتواند آنرا تغییر دهد، معهذا فرزند بر دین والدین میماند حتی اگر تشخیص دهد دین مزبور متضمن فایده ای برای او نیست.  اگر همین فردا قانون تصویب کند که فرزندان در 18 سالگی مختارند دین خود را انتخاب کنند، چند درصد پا پیش خواهند گذاشت؟  البته این به معنای آن نیست که فرزند سخت به دین والدین باورمند است؛ خیر.  این به معنای وجود اینرسی در تغییر سنت هاست.  البته تلقی معدود افراد آزادمنش از دین، تلقی لباس است چه آنچه اصل است اخلاق است که با تغییر لباس عوض نمیشود. متشابهاً تغییر نام و نام فامیلی هم از همین قسم است که هرقدر هم نازیبا باشد در تغییرش مردد خواهند بود. 

  گاهشماری نیز تابع همین خصلت است.  منطق توده ها منطق علمی نیست بلکه ذهنیت توده ها درباره سنت ها بیشتر تابع اینرسی است.  مثلاً زمانی آمدند ابتدای گاهشماری ایرانی را به آغاز پادشاهی هخامنشیان تحویل کردند که پایه ای کاملاً علمی و ملی داشت.  منتها چندین سال بعد مردم به همان رویه مألوف بازگشتند و تغییر را تاب نیاوردند.  این تغییر با اینکه مبنای ملی داشت معهذا حتی ملی گرایان نیز با آن راحت نبودند!  نه لزوماً بخاطر ملاحظات مذهبی بلکه بخاطر اینرسی!  مشابه همین کار قبلاً با تقویم فرانسه شد.  یکی از دستآوردهای انقلاب کبیر، منسوخ کردن سنت سامی هفته بود و ماه 30 روزه حاوی 3 دهه میشد با نامهای روز اول تا روز دهم.  سال، حاوی 12 ماه 30 روزه و 5 روز آخر سال بدون نام و تعطیل بود شبیه گاهشماری قدیم خودمان.  منتها این تقویم انقلابی با همه زیبائی و منطق علمی بیش از 13 سال دوام نیاورد.  شاید یکی از علل آن این بود که "یکشنبه" چه شد و کجا رفت؟!

خلاصه آنکه، در مورد سنجش زمان و گاهشماری تابع سنت هائی هستیم که از بابِل کهن و حتی قدیمتر به ارث رسیده است.  برخی سنت ها چنان با جان مردم عجین گشته که پذیرش تغییر بسیار سخت است حتی اگر سیستم دهدهی با همه مزایا جانشین باشد.  این اکراه و سستی در پذیرش را اگر اینرسی تعبیر کنیم، متشابهاً مماشات مردم با نظام های مستبد و تحمل ظلم آنها طی سالیان متمادی را شاید بتوان در همین رابطه تفسیر کرد.  مگر تا آنجا که اوضاع به نقطه غلیان رسیده باشد.  جوامع ترجیح میدهند محافظه کارانه نظم موجود را ادامه دهند، مگر عواملی از بیرون یا داخل به تغییر دامن زند.

نظرات  (۵)

استاد محترم ازآنجائی که من همه نوشته ها وگفتارهای شما را دنبال می‌کنم میبینم شما تا چه اندازه با باورهای غلط وارزشهای نادرست غیرعلمی وتعصبات بی پایه واساس ستیزداربد واین روش را همچنان پیگیری فرمائید اگرچه نرود میخ آهنین درسنگ ولی در گذشت زمان بسیار کارآمد خواهد بود امروز در روزنامه ای خواندم که اداره آمار اسامی برگزیده برای نوزادن ‌ریال ۱۴۰۴را باگاهی رسانده بود دیگر گزینش نخست محمد وعلی وحسن وحسین ...نبود یعنی چه؟

 

 

 

 

 

 

آنچه درآن تردیدی نیست اینست که اگر دوباره به گزشته برگردیم خواهیمدید پیگیری علمی فیساغورسها وکپرنیکها ونیوتونها...به همانجائی خواهد رسید که پیشتر رسیده بود نمونه وار بگویم جواب‌های مسائل ریاضی ودانستن سرعت نور وگردش سیارات ...همه همان خواهد بود که پیش از آن رسیده بودند.ولی آیا اگر افلاطون وارسطو وغزالی وفلاسفه‌دیگر بار دیر امروز زنده شوند همان سخنهای بی پایه واساس را خواهند گفت همه دانشمندان وفیزیک دانان یکباوردارند که فاصله زمین تا خورشید یکصدوپنجاه ملیون کیلومتر -بااندکی کم وزیاد-می‌باشد یا سرعت نور یا هزاران اکتشافات تجربی وعلمی دیگر اما در مورد مسائل ما بعدالطبیعه هم همین گونه است ؟آیا ما می‌توانیم با استناد به گفته های افلاطون واکویناس وغیره ثابت کنیم که خداوند وجود دارد ویا به استناد باورهای راسل وامثال او نتیجه عکس راثابت کنیم 

جناب استاد گاه شماریهاوسیستم های دهدهی ومتریک وغیره درهرحال پایه های علمی داشته وهم اکنون  نیز استفاده می‌شود اما سنتها‌ورسومات وباورهای مذهبی که برهیچ مدار علمی استوار نیست به این زودیها ازبین نخواهد رفت مبنی این گونه چیزهااگر چه در آغاز ترس از نیروهای ناشناخته ونبود وگسترش دانش‌های تجربی وناتوانی انسان‌ها درشناخت ریشه آنها بوده سپس به امری قدسی وسنتی درآمده راه دور نرویم هم اکنون مقدس داشتن آتش نزد زردشتیان وگاونزد هندوهارا میبینم که نه تنها علمی نیست وفایده ای هم ندارد بلکه زیان هم دارد این امور دارای انگیزه خردگریزی وسوءاستفاده علماءاست.

 

میگویند انسان حیوانیست سیاسی این بدان معنی می‌باشد که شما هرچه بنویسید وبگوئید وبعبارت دیگر کردارورفتاروگفتارشما سیاسی است ای کاش می‌شد سخنی در باب اندیشه ها وباورهای برخی از امروزیان را که پیوندبا باورها واندیشه های دوران باستان وپیش ازآندارد را با اندیشه ها وباورهای اندیشمندان وروشنفکران امروزی را نگارش فرمائید وبه سخنی دیگر مرز بین اندیشه وباورهای انسان مدرن وسنتی وتعارضات ومغالقات رابا بینش منطقی وعلمی بیان داریداگر چه میبایست پاورچین ودرلفافه گفت که محتسب تیز است

جناب دکتر شک وپرسش در امور غیر علمی وتجربی باید اساس وپایه  کشف حقیقت باشد عطف به سیستم دهدهی شما مثلاً اگر یکی بپرسد چرا نماز را باید سه بارویا پنج بار خواند ویا روزه چرا یکماه گرفت چرا برای مردگان مراسم سوم وهفته وچهلم وسال برگذار کرد ونماز میت چرا چهارتکبیر یاپنج تکبیر داشته باشد بدون آنکه در اصول دین شک کنید چه جوابی دارید؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی