مهمترین اختراع بشر
مهمترین اختراع بشر
گاهی برخی پدیده ها برای ما آنقدر پیش پا افتاده است که به اهمیت آن فکر نمیکنیم. اصولاً غرق شدن در روزمره این خطر را بدنبال دارد که راجع به چیزهائی که میبینیم آنگونه که باید و شاید توجه نمیکنیم و اغلب آنها را بدیهی می انگاریم. یکی از این بدیهیات موضوع "زبان" یا محاوره است. بنظر میرسد که مهمترین یا دستکم یکی از مهمترین اختراعات یا ابداعات بشری همین باشد. زبان یکی از راه هائی است که بشر افکار و خواسته ها و امیال خود را به همنوع خود انتقال میدهد. اشکال ابتدائی تر آن بین حیوانات نیز برقرار است ولی یگانه راه ارتباطی نیست. چه بسا برخی با ایما و اشاره و بدون باز کردن دهان ارتباط برقرار میکنند و برخی پرندگان با نوک زدن و تماس بدنی یا امثال آن منظور خود را منتقل میکنند. اما در هر حال ارتباط صوتی شایع ترین نوع ارتباط بین حیوانات و البته انسان است. اینکه چگونه انسان با تولید آواهای مختلف توانسته یک خط ارتباطی با همنوع خود برقرار کند واقعاً شگفت انگیز و قابل تأمل است. برای آنان که موضوع بدیهی مینماید باید عرض کرد که از لحاظ نظری بستر های دیگر نیز همواره موجود بوده و علی الاصول قابل بهره برداری بوده است. مثلاً ارتباط بصری از طریق تکان دادن دستها یا اجزای صورت بهمان اندازه میتوانست و میتواند مؤثر باشد. امروزه برای آنان که مشکلات شنوائی یا آوائی دارند ارتباط بصری کماکان همین کار را میکند. سالهاست که برای این دسته از ناتوانی های جسمی یک قرارداد عمومی وضع شده و برای آنها بصورت یک زبان بین المللی کاربرد دارد و از این مزیت هم برخوردار است که برخلاف "زبان" در همه کشورها به یکسان قابل فهم است. البته برای زبان نیز چنین قراردادی بین المللی امکانپذیر است و در گذشته ها تحت نام "اسپرانتو" ابداع شده بود. اساس این زبان قراردادی بر بنیان زبان لاتین و لذا دارای بیشترین فایده برای گویندگان زبانهای لاتینی بوده است.
با اینکه برد علائم نوری بیشتر از آوای صوتی است (فارغ از سرعت نور که بیشتر از سرعت صوت است)، معهذا در فرآیند تحول پستانداران، ارتباطات صوتی جایگاه ویژه ای یافته است. اتفاقاً بشر تا قبل از دوران ارتباطات جدید، به این موضوع واقف بوده و در بحبوحه جنگ ها و بحران ها برای انتقال پیام از راه دور از علائم بصری مثل ایجاد دود روی تپه ها استفاده میکرده است. ولی بهر حال هنوز این سوأل باقیست که چرا در میان انواع ارتباطات، ارتباط آوائی جایگاه نخست را یافته است. شاید یکی از دلائل آن، تکامل تارهای صوتی بسیار پیشتر از آزاد شدن دستها در اجداد ماقبل تاریخ ما باشد. برای ارتباطات بصری استفاده از دستها بسیار مؤثرتر از اجزای صورت است، زیرا از مسافت های دور بهتر دیده و درک میشود. دلیل دیگر شاید در نحوه انتشار این دو پدیده فیزیکی است. نور به خط مستقیم سیر میکند در حالیکه صوت از منیع خود در همه جهات منتشر میشود. منظور اینست که برای دیدن علامت نوری، شما باید روبروی ناشر آن باشید تا دو چشم شما که در یکطرف بدن است آنرا دریافت کند. این در حالیست که برای شنیدن یک علامت صوتی، گوش های شما آنرا از هرطرف که فرستاده شده باشد دریافت و درک میکند. احتمال دارد در فرایند تکاملی جانوران این نوعی مزیت محسوب میشده که جانور از خطرات پشت سر نیز بسرعت آگاه میشده است. لذا شاید این موارد همه دست در دست هم باعث برتری و تفوق سامانه گفتاری در ارتباط میان آنها شده باشد.
اما از آنجا که تکامل راه خود را رفته و به حرف کسی گوش نمی سپارد، چه بسا در آینده های دور و در پس قرون و اعصار، نوع دیگری از ارتباطات شکل بگیرد که ماوراء هرگونه گمانه زنی باشد. بعید نیست با پدیدار شدن تکنولوژی های جدید ارتباطی، زبان محاوره ای کم کم رو به افول گذاشته و روش مؤثرتر دیگری، که نمیدانیم چیست، جایگزین آن گردد. تکامل منحصر به گذشته های دور نیست بلکه همواره در جریان بوده و اثرات آن تدریجاً در طی زمانهای طولانی آشکار میشود. امروزه شاهدیم که چگونه تلویزیون و سایر وسایل ارتباطی مدرن کم کم جایگزین محاوره سنتی بین والدین و کودکان شده و گاهی نیز منجر به بروز اختلالاتی میگردد. اینکه این روند خوبست یا بد جای بحث بسیار دارد.