فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

حاکم و فیلسوف

دوشنبه, ۳۰ مهر ۱۴۰۳، ۰۴:۰۶ ب.ظ

حاکم و فیلسوف

    از افلاطون نقل است که حاکم یک سرزمین باید فیلسوف باشد.  یا اگر بخواهند برای جایی حاکمی انتخاب کنند باید از فیلسوفان باشد.  بعبارت دیگر، یا حاکم باید فیلسوف باشد و یا فیلسوف باید حاکم شود.  این توصیه ایست کاملاً بجا زیرا اگر چنین میبود آرمانشهر افلاطون بسیار پیشتر از این به واقعیت میپیوست.  این میتوانست همان بهشت موعود باشد که عده ای آن را در ناکجاآباد جستجو کرده و میکنند.  اگر این خواسته افلاطون به واقعیت میپیوست، زمین بهترین مکان زندگی در گیتی میبود.  اما آیا واقعاً چنین چیزی ممکن است؟

    احتمالاً همه، دستکم در حرف، با نتیجه گیری بالا موافقند.  اما باید گفت گزاره فوق با یک اما و اگری همراه است که شاید از دید افلاطون پنهان مانده است.  خواسته آرمانی و شریف افلاطون محقق نخواهد شد مگر با نکته ای که در پی میآید همراه شود.  تبصره ای که باید به گزاره حکیم پیوست شود بدین شرح است: آرمان فوق در شرایطی محقق خواهد شد که تمام سرزمین ها بدان عمل کنند!

   بارها و بارها به تجربه دیده شده که اگر سرزمینی خوشبخت با حاکمیتی مردمی و قانون مدار، در محاصره سرزمین هائی با حاکمیت های خونریز و ستمگر باشد در اینصورت قانون مداری و خوشبختی آن چندان دوامی نخواهد یافت و توسط همسایگان وحشی بلعیده میشود.  مهربانی و نرم خویی در همسایگی کارگزارانِ ستیزه جو و فاقد مدنیت کارگر نیست و هر جزیره ای از مدنیت که در میان دریای توحش شکل گرفته باشد شانس چندانی برای بقا نخواهد داشت.  مگر اینکه در فرصتی که دارد خود را از نظر تدافعی چنان ارتقا دهد که غلبه همسایگانِ ستیزه جو بسادگی میسر نگردد.

   رویه عکس نیز همان نتایج را دارد.  اگر دنیا همگی کم و بیش حاکمیت هائی نظام مند و قانون مدار شده باشد بطوریکه هر سرزمینی با هر نوع رویه سیاسی که دارا باشد خود را مقید به نظاماتی بداند، صرفنظر از اینکه بطور آرمانی فیلسوف حاکم باشد یا نباشد، در این صورت وجود یک سرزمین و تنها یک سرزمین فاقد نظم و قانون که حاکمیتی ستیزه جو داشته باشد کافیست تا باقی سرزمین ها را دچار بحران سازد.  سرچشمه حاکمیت های ستیزه جو، یا ناشی از حس برتری جوئی و کسب قدرتِ بیشتر و انضمام سایر سرزمین هاست و یا ناشی از ایدئولوژی و اغلب زیر لوای ایدئولوژی است.

   پیشتر با ذکر مثالی از بازی فوتبال نشان دادیم که چگونه حاکمیتی یاغی میتواند بحرانی فراگیر ایجاد کرده و در کار خود موفق هم باشد.  اگر همه مقید به قوانین بازی باشند ولی یک تیم تمام قوانین را زیر پا گذاشته و به اعتراض ها وقعی ننهد، طبعاً این تیم حتی با کمترین آشنائی با بازی فوتبال قادر است قوی ترین تیم های حرفه ای را مغلوب سازد، بویژه اگر مربی آن دچار توهم قدرت ماوراءالطبیعه تیم خود شده باشد!

   پس اگر قرار باشد حالت تعادلی بر جهان مستولی باشد یا باید همه سرزمین ها متشابهاً در حالت تنش و آماده باش باشند تا از خود در صورت تهاجم همسایگان دفاع کرده و شاید در موقع مقتضی، خود نیز به دیگران حمله کنند.  یا باید به میثاق های بین المللی گردن نهاده و مقید به اصول شناخته شده ای باشند و در جهانی عاری از تنش در همزیستی مسالمت آمیز باشند.  طبعاً شق اول مستلزم حالت برانگیخته ای است که انرژی زیادی را برای دوام این حالت مطالبه میکند.  پیشتر نمونه هائی از این قسم حاکمیت های ستیزه جو ارائه شد که بمثابه هرمی اند که وارونه بر زمین مستقر است و بوروکراسی عظیمی باید مرتب در تب و تاب برای افراشته نگاهداشتن آن باشد.  شق دوم حالت طبیعی و کم هزینه است که عقل متعارف به همان تمایل دارد.  کما اینکه فرایند های طبیعی در دنیای بیجان همه از مسیری انجام میشود موسوم به "اصل اقل انرژی".  لذا پرسش برانگیز و بسیار شگفت آور است که چگونه گاهی انسان اشرف مخلوقات چنین به بیراهه میرود.

خلاصه آنکه، توهم قدرتِ لایتناهی حتی اگر در کوتاه مدت با نتایج درخشانی همراه باشد زود باشد که به شکست منتهی شود.  این توهمات معمولاً زائیده ذهن های ایدئولوژیک است که بارها و بارها به نتایج فاجعه بار ختم شده است.  امروزه با وجود ارتباطات ساده بین المللی در دنیای مدرن، باطل السحر چنین فجایعی میتواند "شورای ملل متحد" باشد. آنچه در بالا گذشت نکته مهمتری را هم بما یادآور میشود.  و آن اینکه افلاطون و سایر بزرگان اگر مطلبی گفته اند معلوم نیست کاربردی ابدی داشته باشد کما اینکه متوجه شدیم که حکومت آرمانی ایشان وقتی میسر است که فراگیر و سراسری باشد.

نظرات  (۵)

  • شبکه اجتماعی ویترین
  • سلام
    ایام به کام
    دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده اخبار، یادداشت ها و ارتباط سریع با مخاطبین وبلاگ از شبکه اجتماعی ویترین استفاده نمایید

    + اکنون نام کاربریتان ازاد است

    دانلود از کافه بازار
    https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app

    برای دیده شدن مطالب در ویترین نیازی به دنبال کننده یا عضو گیری ندارید.
    با سپاس

    جناب استاد قریب اززمانهای باستان تا امروز بیشترین فلاسفه ونخبگان وآنهائی که بدنبال اتوپیاهایا نیک شهرهای آرمانی بوده‌اند خوب میدانسته اند که هرگونه دگرگونی یا انقلاب که به زور وبا خشونت وجنگ وکشتار پای گیرد پس آیند بسیار ناهنجار و بسیار بدتری خواهد داشت ونگه‌داشت آن تنها با زور خواهد بود واین اندیشه در همه شورشها ودگرگونیهادیده می‌شود چرا که انقلابات در آغاز در ذهن مردان  خردمند وراستکار شکل می‌گیرد وسپس با زور وجنگ و کشتار بدست مردمان عوام و فرودست نا آگاه بوقوع می پیوند درروزگارماهمه انقلابات به نا کجا آباد استبداد وسیه روزی بدتر از روزگار پیش از انقلاب انجامیده است امروزه خیر و شر هر دو پا به پای هم ویا به سخن دیگرمدینه فاضله های دروغیومدینه فاسده وجاهله هاپا به پای هم برای هستی ومبارزه بایکدیگر از تمامی دستآوردهای نوین علمی استفاده میکنندواینگونه دیده می‌شود که شر بر خیر پیشی گرفته جهان سرمایه داری از یکسو وجهان هردمبیل دیگر از سوی دیگر بیشترین مردم روزگاررا زیرتیغ خود گرفته اند ودوبازوی توانای این هردو اختاپوسهاتوانائیهای علمی ورسانه ای ونظامیشان می‌باشد وانچیزیکه بی ارزش وکالای بی خریدار است  اندیشه خردمندان وفقر ودرماندگی توده ها می‌باشد

     

     

     

     

    استاد گرامی حاکم وفیلسوف بسیارآموزنده بود ونشان از آن دارد که شما در اندیشه ها وباورهاتان دچاردوروئی وکجروی واعوجاج وسود شخصی نیستید وتنها به اشتباه ونامردمیهای وفساد حاکم وبهبود زیست مردم می اندیشید بنابراین باید بدانید اینگونه رهنمودها بزودی بار خواهد نشست ؟! 

    جناب دکتر قریب

    تا آنجا که من بیاد دارم اولین بار در دوران پس از انقلاب فرانسه این نوع دوگانگی بین سردمداران رزیم کمونیستی روسیه یعنی از یک سوی لنین ‌و یاران او وارطرف دیگر تروتسکی و هواداران او بوجود آمد تروتسکی‌مبگفت استقرار کمونیسم در یک کشور حاصلی نخواهدداشت ‌باید انقلاب به سراسر جهان گسترش پیدا کندواگر شده با زورو جنگ کونیسم رادر همه جهان مستقر کنیم وبهشت موعود پیامبران را در همین جهان بوجود بیاوریم البته من مضمون را شاید با کمی اختلاف گفته باشم بقیه داستان را همه میدانند امروزه چین و ‌روسیه بهشت ثروتمندان شده ‌اختلاف طبقاتی در آنها بیدادمیکند پمپی برابر اصل جهان سرمایه داری

    بدی ایدئولوژی ها بویژه کمونیسم آنست که فکر میکنند انسان شیئ است وغیر قابل تغیر-اگر چه امروزه میدانیم که حتی اشیاهم وکل جهان هستی درحال حرکت هستند-بنابراین ثبات در جهان هستی ناممکن است حال اگر کسی برای ایندگان تکلیف تعین کند خیال خامی است با این وجود در این روزگار بهترین حکومت دموکراسی میباشد البته نه آن دموکراسی که در دنیای کهن افلاطون وارسطو وغیره تعریف کرده اند امروزه دموکراسی میبایست بر اصول آزادی اندیشه وبیان آن وآزادی احزاب ورسانه ها ومساوات و لغو مناسب وثروت موروثی وآن هم در عمل نه بطور تشریفاتی 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی