فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

غرب ستیزی

جمعه, ۹ شهریور ۱۴۰۳، ۰۱:۲۰ ب.ظ

غرب ستیزی

  جامعه علمی کشور بقدری رقیق و تکیده شده که نای نفس کشیدن ندارد چه رسد پاسخ به توده عظیم شبهات که هر دم بزرگتر میشود.  حدود 45 سال پیش، گفتمان غرب ستیزی مقارن نظام اسلامی در کشور تبلور یافت.  البته در ابتدا برائت از شرق و غرب هردو با هم بود ولی خیلی زود تنها دشمنی با غرب گفتمان اصلی نظام شد.  شاید ریشه های آن به دوره مشروطیت بازگردد که ارباب دیانت، نهضت جدید را تهدیدی برای موجودیت خود تلقی کرده با آن به ضدیت برخاستند.

    امروز این کینه و عداوت در اعمال و رفتار حکومت بیش از پیش نمودار است و خود تبدیل به آئینی جدید شده است.  برای مثال مؤکداً گفته شد از نسخه های منسوخ غربی استفاده نکنید.  معنای این حرف چیست؟  معلوم است که از "منسوخ" چه غربی باشد چه شرقی، هیچ عاقلی استفاده نخواهد کرد آنهم اگر کاربر  ظاهراً کارشناس باشد!  بنابراین تأکید اصلی روی غربی بودن است که کماکان همان کینه تاریخی را تداعی میکند.  توده مردم شگفت زده میپرسند چرا؟  دلیل آن چیست؟

    آیا دلیل این کینه و ترس از غرب ناشی از تکنولوژی است؟  خیر. زیرا شرق هم دارای تکنولوژی است که اتفاقاً نظام به اومتکی است.  آیا بخاطر بی حجابی در غرب است؟  خیر. در شرق هم که مقتدای ماست همین رویه برقرار است.  ناشی از اعتقادات دینی هم بطور کلی نباید باشد زیرا برادران مسلکی در شرق، خود از بیخ و بن از ناباورمندان اند.  شاید بخاطر محدودیت هائی است که مسلمین در جامعه غرب احساس میکنند؟  این نیز نامرتبط است زیرا اقلیت مُسلِم در جامعه برادران مسلکی یا سرکوب یا در اردوگاه های کار اجباری محبوسند و نظام اسلامی هم با واقعیت مزبور کنار آمده است.

    واقعیت این است که هیچ یک از موارد فوق دلیل اصلی غرب ستیزی نیست.  نکته اصلی را باید در فصل مشترک نظام اسلامی با برادران مسلکی شرق جستجو کرد.  چه چیزی مشترک است؟  فقدان آزادی بیان!  البته هرکدام با دلایل خاص خود.  نظام های تمامیت خواه طبعاً میانه ای با پرسشگری و بحث آزاد ندارند.  منتها نظام اسلامی علاوه بر همه نقاط مشترک، خصیصه ای مختص خود دارد که آن دشمنی با "مدرنیته" است!  در شیعه ایرانی این رویه عملاً از آغاز مشروطیت جوانه زد.  امروز طالبانِ سُنی نیز همین رویه را دارند.  اما مگر این مدرنیته همه آن تسهیلاتی که امروز از آن سود میبرند را در اختیارشان قرار نداده؟: ارتباطات جهانی اینترنت، موبایل، ماهواره، رمزارز، اسلحه مدرن و مهمتر از همه بمب اتمی! 

    این مُدرنیسم چه کرده که علیرغم همه خدماتی که عرضه کرده بازهم مورد غضب است؟  بزرگترین گناه مدرنیته قائل بودن به آزادی تفکر است.  چه اگر فکر آزاد باشد دیگر نمیتوان آنرا کنترل و در محدوده ایدئولوژی محبوس ساخت.  مگر با زور!  این بویژه در ایدئولوژی دینی اهمیت تام دارد، چه اگر شیوه تفکر آزاد باشد و شخص در قبول ایده ها مختار باشد آنگاه ممکن است در بازار دین رخوتی ظاهر شود که بیم آن رود سود هنگفت بازار فروش دین یکسره برباد رود.  از همین رو اصطلاحات متعددی مثل ارتداد، کفر، بغی، الحاد، رفض، و امثال آن وضع شده تا مانع وقوع این کابوس شود.  در واقع، کلید واژه اصلی همانا "آزادی" است.  بنابراین نهادهای دینی با انواع روش های سرکوب مانع شکل گیری هرآنچه ذیل آزادی است خواهند شد تا مگر رونق بازار را حفظ کنند.  در پاسخ به فقدان آزادی یک جواب در آستین دارند و آن اینکه اگر آزادی باشد همه لُخت خواهند شد!  از همین منطق به کلیت این ایدئولوژی و عوام زدگی آن میتوان پی برد.

    چنین است که اختیار پوشش سر از زنان سلب و بطور کلی آزادی پوشش که امری پیش پا افتاده است از همگان سلب میشود.  نظام درمی یابد اگر از این امور جزئی کوتاه آید، در مسائل مهمتر خلع سلاح خواهد شد.  چگونه ممکن است پذیرفت راهی که یک عمر طی شده اشتباه بوده!  این اشخاص وقتی زیر تیغ جراحی قلب میروند از جراح متخصص نمی پرسند آیا او مؤمن است یا نه، اما بمحض شفا، پشت تریبون رفته دادِ سخن میدهند که کارشناس باید مؤمن باشد!   

خلاصه آنکه، در شرایط ورشکستگی محیط زیستی، بحران آب و برق و گاز و فساد سازمان یافته و در شرایطی که ارزش سوخت قاچاق سالانه سر به 4 میلیارد دلار میزند، اصرار بر غرب ستیزی، آخرین سنگر برای حفظ موجودیت نظام است.  غرب ستیزیِ شرق بخاطر رقابت است ولی غرب ستیزی نظام اسلامی برای حفظ موجودیت است. هسته مرکزی این غرب ستیزی دشمنی با خردگرائی است و عقل را نه داشته طبیعی هر انسان بلکه محصولی از غرب میپندارد! از اینرو دشمنی با مظاهر مدرنیته و راه اندازی جنگ های نیابتی در منطقه، ابزاری غرب ستیزانه شده که جز بلعیدن ثروت ملی ثمری ندارد.

نظرات  (۳)

استادگرامی من دوستدار تاریخ ‌بویژه فلسفه تاریخ هستم وازاین روی پیگیرعلل تاریخی رویدادهامیباشم و باور دارم پس ماندگی وپس افتاده گی مارا اگربخواهیم علمی بررسی کنیم باید بدانیم این یک امر مونوکازیک نیست بلکه پلی کازیک است وبرمیگردد به روزگار باستان  واین اندیشه که حکومت ‌و قدرت بطور مطلق و مادام العمر در دستان یکنفر باشد یا در دستان جمع وبگونه انتخابی . باظهوراسلام جدائی حاکم ملی و ‌دینی مطرود ومردود گردیدوهمه امور مدنی و دینی وعقبی و دنیادر دستان یکنفرقرار گرفت وبگونه روشن دردوران خلافت اولیه وبعد عباسیان اعمال شدباری از پس ورود اسلام در ایران دیگر کشور یکپارچه ایرانی تا آمدن رضا خان در ابران وجود نداشته است واین علل اوضاعامروز ماراانقلاب مشروطه دانستن چندان موجه نیست اختلاف شمال و جنوب،بروز اسلام ‌و حمله تازیان واتراک،کوشش چند صد ساله شیعگان،پیروزی صفویه،بی لیاقتی ونوکر بودن قجرها وشکستهای پی در  پی آنهااز روسها ،دخالت‌های بی حد و حصرخارجیان بویژه روس و انگلیس ومطامع استعماریشان،جنگ سنت و مدرنیسم ، جنگ حفظ زور وزر،عقب ماندگی فرهنگی،سوق الجیشی ومنابع طبیعی بسیار ،واپس ماندگی وبیسواد بودن باصطلاح روشنفکران و نخبگان وغیره علل روزگار امروز ماست ‌بدانیم که در تاریخ چه کشورها وملتها وفرهنگهانابود شده است فلسفه تاریخ نیز هنوز کاملاً چون دانش فیزیک وریاضی شناخته نشده است

ما در درون پرده شده مفتون صد فریب 

تاخود درون پرده چه تدبیر می‌کنند

جناب استاددکترقریب

مقاله غرب ستیزی بسیار مفید بود متأسفانه بسیار کوتاه ووافی مقصود نبود ایکاش موضوع را فدای خلاصه نویسی نمیکردید چرا که این غرب ستیزی راکتابهای بسیار بایدتا از جنبه های گوناگون بررسی کافی شود 

یکم اینکه معلوم نیست که این ترکیب ناهنجار روشنفکر -ترکیب صفت فارسی روشن و اسم عربی فکروازآن بدتر منورالفکر-ازچه زمان وبوسیله چه کسی ساخته شده درحالیکه میتوانستیم ترکیب فارسی روشن اندیش را بکارببریم 

دوم تاکنون معنی جامع ومانعی برای روشنفکر وروشنفکری وجود نداردالبته میدانیم این واژه ها

ترجمه شده بفارسی ودر اصل برکرفته از زبان لاتین وارد زبانهای انگلسی وفرانسه وغیره شده وباورود مدرنیسم یاتجدد گرائی وارد زبان  فارسی شده 

سوم با آنکه امروزه کتابها ومقالالت بسیار درباب روشن فکری وتاریخ پیدایش آن شده هنوز معنی روشنی که گفتگوئی درباره  آن نباشد من ندیده ام اگر چه مصداقهای آن بدرستی معلوم است 

چهارم نمیشود درباره روشنفکری در ایران حرفی گفت بدون آنکه از جلال آل احمد نامی برد ایشان مرشد و مراد بسیاری از روشنفکران و هنرمندان پیش از انقلاب بوده است بعقیده من یکی از بیسوادنرین اشخاصی بوده که منادی انقلاب اسلامی بوده او نه مارکسیسم ونه سیاست ونه فلسفه ونه دین ونه فرهنگ غرب ونه زبان فرانسه را بدرستی نمیدانست وبا آنکه به تمام آنها سر کشیده واز هر کدام چیزکی میدانست

مسلمان بود وتعصب بسیار به دین اسلام داشت ولی مسلماً حزب اللهی نبود عرق میخورد ونماز میخوانددرابتداء تمایلات سوسیالیستی داشت 

اگرچه در رمان نویسی بسیاربزرگ واثر گذارودارای نثر روان وشیوائی بود شاید آگر عمر کوتاهش نبود ودر جمهوری اسلامی میماند بسیار پخته تر واز مخالفین سرسخت میشد چرا که انسانی درستکار وراست کردار وزبانی برنده داشت بااینهمه فرازی از مقاله سطحی وآبکی اورا درمورد روشنفکری درایران میاورم او نمیدانست که روشنفکر میبایست وجدان بیدارجامعه باشد وتنهانقدونق نزند بلکه راه ارائه دهد

پس از گفتاری بسیار ساده لوحانه درمورد تعریف روشنفکری ومصداقهای آن میگوید روشنفکران ایران داراس سه ویژیگی بوده ۱-بیگانه بودن به محیط بومی۲-گسستن از سنتهاوگذشته ها که بیشتر منظور او پرنسیبهای مذهبی بوده۳-نداشتن جهان بینی علمی امیدوارم فرصتی داسته باشید تا در مورداشتباهات روشنفکران اگر نگوئیم خیانتهای آنها بیشتر بنویسید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی