فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

نیروها در طبیعت -1

پنجشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۱۵ ب.ظ

نیروها در طبیعت -1

    درگیری ذهن بشر با مفهوم نیرو به قدمت حضور او روی زمین است.  از همان ابتدا "نیرو" برای او معنائی جادویی داشت.  با اینکه دانش امروزی ما راجع به نیرو و انواع آن نسبت به گذشته از زمین تا آسمان فرق کرده است، با این وجود، چیستی آن نزد اهل علم کماکان یک معماست.  نیوتون با نظریه انقلابی خود نیروی گرانش را با ارائه نظریه "میدان" حل و فصل کرده علت حرکت اجرام کیهانی را در حد افتادن یک سیب کاهش داد.  ناگهان آسمان با همه قداست به امری زمینی تقلیل یافت.  با اینکه اینشتین بدیلی هندسی را برای آن عرضه کرد، معهذا قانون عکس مجذور فاصله نیوتون همچنان پاسخگوی بسیاری از مسائل حرکت بوده و هست.  اما برای یک فکر فلسفی و کنجکاو همچنان این شگفتی برجاست که چگونه مادّه، فضا را دگرگون کرده میتواند از راه دور بر جسمی دیگر اثر گذار باشد!

    از حدود 400 سال پیش بدین سو بود که شیوه ای جدید موسوم به شیوه تحقیق علمی بصورت موفقیت آمیزی پدیده های مختلف طبیعی را به هم ربط داده و رمز گشائی ها سرعتی پرشتاب گرفته است.  بدین لحاظ، تاریخ بشر را به دو دوره متمایز میتوان تقسیم کرد.  یک دوره از طلوع بشر تا چند سده پیش، و یک دوره جدید از چند سده پیش تاکنون.  چه اتفاقی افتاده است که این تمایز عظیم بوجود آمده است؟  آیا مغز بشر بزرگتر شده؟  یا سلول های مغزی قوی تر گشته؟  یا بدن او قوی تر شده؟ یا حواس او چند برابر شده؟  یا اصلاً جهشی در ژن اروپائیان بوده؟ پاسخ هرچه باشد میتواند رهنمای ما برای حل معضل عجیبی باشد که ما را در اینسوی کره ارض مبتلا و اسیر کرده است.  گاهی به مطالب حاضر ایراد میگیرند که رنج بیهوده است زیرا مخاطب این مواعظ اندک اند.  آنها هم که میخوانند از سر تفنن است و گوش شنوائی نیست.  مهم شاید همان انگشت شماری باشند که نکات کلیدی را لابلای گفتار سرگردان این و آن کاویده دستمایه میکنند برای شروع یک تغییر ستُرگ.  مصدر کارهای بزرگ همان انگشت شمار کنجکاوانی هستند که تاریخ را میسازند.  فقط نام آنهاست که میماند.  از میلیونها آدمی که دوره نیوتون در جامعه او میزیستند چند نفر را میشناسیم؟!  مگر اثرگذارها چند نفر بودند؟ 

    اما این شیوه جدید چیست؟  اساس این شیوه، تفکر است یعنی بفکر فرو رفتن و غرق در اندیشه شدن.  البته از زمانهای قدیم اندیشه ورزی وجود داشته، چنانکه ارسطو خود نمونه کلاسیک فرد اندیشه ورز در دوران باستان است.  داستان زندگی حکمای باستان حکایت از آن دارد که چندان درگیر معیشت نبودند و بردگان با قبول زحمت معیشت، مجال کافی برای اندیشه ورزی آنان فراهم ساختند.  اولین معما در تاریخ فیزیک که ذهن اغلب فلاسفه باستان را بخود مشغول کرد همانا مسأله حرکت است. چه حرکات جاودانی مثل اجرام در آسمانِ ملکوتی و چه حرکات بر زمینِ دنیوی.  حس شهودی میگفت که برای هر حرکتی نیروئی باید در تماس با آن صرف شود.  ارسطو میدانست برای حرکت گردونه روی سطحی هموار باید آنرا هُل دهد، اما در تعجب بود که چگونه تیری که از کمان رها شده همچنان بدون آنکه نیروئی در تماس با آن باشد ادامه مسیر میدهد!  براستی همین امروز در جمع متفکرین ما مگر چند نفر داریم چنین باریک بین باشند؟!  باری، او به اشتباه تصور میکرد که شاید هوای پشت تیر آنرا به جلو هُل میدهد.  اما درباره اجرام آسمانی چاره ای نبود جز بمیان آوردن تصورات ماورایی و دخالت دادن فرشتگان و الهگان بعنوان نیروی راننده.  طبعاً امکانات زمانه بیش از این اجازه نمیداد.

    اما تفکر بتنهائی راه بجائی نبُرده و نمیبرد.  روش های مشاهده و تحقیق همراه آزمایش، بخش مکمل این شیوه بود که بعد از دوره گالیله رایج گردید.  نه مشاهده به تنهائی راه بجائی میبرد و نه تفکر مطلق!  ادوات و دستگاه های آزمایشگاهی کمکی برای دقت در مشاهدات و گسترش آن به ماوراء حوزه حواس است و ریاضیات و استدلال کمکی به جنبه تفکر.  اما رویکرد ما چیست؟  بزرگترین غفلت ما در اساس یعنی در "تفکر" است.  چه اینکه حاکمیت با تفکر آزاد و اندیشه ورزان مستقل بشدت برخورد کرده و بدرستی آنرا به زیان استمرار حاکمیت خود میداند.  در حقیقت، پیشینه این طرز تلقی بسیار کهن تر از دوره معاصر است.  این میان تکلیف دوره تجدد چه شد؟  در دوره ای که جامعه میخواست همرنگ باقی دنیا شود، تجهیزات و ادوات آزمایشگاهی به میدان آورده شد که ظواهر مادّی همیشه قابل خرید با پول است. آنچه قابل خریداری نیست و مغفول ماند "فکر"است!  حکومت ها چه با پول چه با قاچاق همواره رنگ و لعاب ظاهر را حفظ کرده به شهروندان سطح بالای تمدن را القا میکنند.  اما آنچه نظام های خودکامه تن بدان نمیدهند همانا آزادی "اندیشه" و نشر آن است!

خلاصه آنکه، با وجود امثال "ای بردار تو همه اندیشه ای ..." در ادبیات ما، معهذا اندیشه آزاد و مستقل هرگز پا نگرفته است.  ادامه دارد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی