فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

ضرباهنگ

چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۴، ۰۹:۵۷ ق.ظ

ضرباهنگ

    پیشتر دیدیم نبود درک درست از مفهوم "نسبت" ها چقدر میتوانست و همچنان میتواند فاجعه بار باشد.  اکنون به یکی دیگر از سوء درک های کلیدی بین کارگزاران حکومت یعنی مفهوم ضرباهنگ یا خلاصه تر "آهنگ" میپردازیم.  برای درک درست آن طبق معمول به پاره ای مثالهای ساده و عملی تکیه میکنیم. 

   فرض کنید کسی میخواهد پیاده از میدان ونک به تجریش برود.  او شروع به پیاده روی کرده بعد مثلاً یکساعت بی هیچ مشکلی به آنجا میرسد.  اما در نوبتی دیگر عجله دارد میخواهد با سرعت بیشتری همین فاصله را طی کند.  شروع به دویدن کرده اما هنوز صد یا دویست متر را طی نکرده که غش کرده بر زمین میافتد.  چرا؟  برای اینکه آهنگ گرمای تولیدی در بدن وی از آهنگ گرمای دفعی به محیط بیشتر بوده مازاد آن در بدن تلنبار شده بزودی او را از پا میاندازد.  در دفعه قبلی آهنگ تولید و دفع حرارت برابر بوده مشکلی ایجاد نکرد.  جالب است همین پدیده عیناً در نیروگاه ها برقرار بوده بویژه هنگام خاموشی نیروگاه های اتمی ممکنست باعث حوادث وخیم شود.  چه حرارت پسمان ناشی از واپاشی همچنان برقرار است ولی فقدان سیستم برداشت حرارت موجب انباشت حرارت شده به ذوب هسته مرکزی میانجامد.

   همین اشتباه محاسبه را در جنگل زدائی مرتکب میشوند.  به غلط تصور میکنند اگر بخشی را پاک تراشی کردند خود بخود بعد مدتی جای زمین برهنه دوباره جنگل می روید.  حال آنکه زمین برهنه بزودی رطوبت خود را از دست داده و نه تنها جنگل احیاء نمیشود بلکه تدریجاً موجب نابودی بخش های دست نخورده نیز میشود.  در مقیاسی بزرگتر، کاری که با ریه زمین، جنگلهای آمازون، میکنند مصداق جنایت علیه بشریت است.  در مثال دیگر، فرض کنید کسی یکماه امساک کرده نیمی از غذای خود را نخورده آنرا صرفه جوئی کند.  اما روز آخر تصمیم بگیرد جبران کرده همه را یکجا میل کند.  چه میشود؟  می میرد!  زیرا آهنگ فراوری غذا در بدن با آهنگ ورود غذا در بدن تناسبی نداشته موجب مرگ او میشود.  این اشتباهات محاسبه در همه زمینه هاست کما اینکه در نیمه اول دهه 50 خورشیدی که درآمد ارزی حاصل از نفت بیکباره ده برابر شد، بجای ذخیره مازاد، تماماً وارد بازار مصرف شد. عدم تعادل مزبور به بحرانی انجامید که بخشی از علل انقلاب 1357 میتوانست از تبعات آن باشد.  بی جهت نیست اقتصاد دانان مرتب از رشد متوازن صحبت میکنند.  یک رشد بزرگ اقتصادی غیر قابل هضم برای جامعه، مصداق همان حجم غذای زیادی است که یکباره وارد بدن شود.  یک رشد نامتوازن علاوه بر سطح ملی برای جهان نیز دردسر آفرین خواهد بود.  دیدیم که عمده ترین تولید کننده گازهای گلخانه ای چین است زیرا به هدف بالاترین رشد اقتصادی و سروری دنیا، پروائی ندارد کره زمین را نابود سازد!  آلودگی هوا ناشی از دود و خاکستر بکنار!  مثال دیگر، رشد مثبت جمعیت دنیاست که مابه التفاوت آهنگ تولید مثل و آهنگ تلفات است.  در ادوار قدیم که تلفات ناشی از جنگ و بیماری های عفونی با تولید مثل برابری میکرد، برخلاف حاضر، جمعیت زمین نسبتاً ثابت بود.

   نقطه عطف بحث حاضر، گرمایش زمین است.  برخی هشدار افزایش دمای کره زمین را جدی نگرفته و بدرستی میگویند گاز کربنیک و سایر گازهای گلخانه ای همواره از آتشفشان ها در حال ورود به جوّ زمین است و مقدار آن دستکمی از بخش صنعتی انسان ندارد.  اما واقعیت این است که گاز کربنیک همواره توسط دریاها و نیز نباتات جذب شده و بطور طبیعی آهنگ تولید و جذب آن کم و بیش در توازن است.  اما آنچه اضافی توسط انسان تولید میشود با آهنگی است که طبیعت مجال جذب و هضم آنرا ندارد.  واقعیت دوم این است که این بخش صنعتی که حاصل سوخت های فسیلی است خود زمانی پوسته حیوانات و نباتاتی بوده که روی زمین زندگی میکرده اند.  نکته اینجاست که آهنگ تولید این گازها بسیار فراتر از قدرت طبیعت در جذب آن و شاید تبدیل دوباره به نبات و حیوان باشد.  فرآیند اخیر بسیار زمان بر است و آهنگ تجسد این گازها بصورت بدن های جامد اولیه بسیار کند تر از ورود این گازها به اتمسفر زمین است.  نتیجه نهائی؟  قطعاً گرمایش مستمر کره زمین.

خلاصه، اکنون که فرزانگان در حصرند و بی هنران بر تخت، بر جوانان نیک خواه فرض است تا آنجا که ممکن است این اصول اولیه را بر دست اندرکاران دیرفهم آموزش دهند بلکه بفهمند که آهنگ نزولات آسمانی ثابت است و آهنگ رو به تزاید جمعیت مصرف کننده آب نمیتواند و نبایستی حتی بدان نزدیک شود چه رسد از آن عبور کند!  هرچند بیفایده بنظر رسد ولی گرچه دانی که نشنوند بگوی، هرچه دانی زنیکخواهی و پند،.. . توگوئی در ایجاد سرزمین سوخته رقابتی بین دو گروه در جریان است: گروهی برای نابودی کشور ما و گروهی برای غیر قابل زیست کردن مابقی کره زمین!

 

نظرات  (۳)

سلام و درود بسیار لذت بردم از مطالعه نوشته‌هایتان (نه تنهااین موضوع دیگر موضوعاتتان را هم مطالعه کردم) و افسوس از اینکه پرسشگر و چالشگری چون شما در زندگی توده اکثریت مردم پیدا نیست.

می‌دانیم که تنها با مطالعه صرف به این دیدگاه نقدبار دست پیدا نکردید ولی محبت می‌کنید راهنمایی کنید و نوشته‌ای در باب روش تحقیق و مطالعه و آثاری که باید امروزه حتماً مطالعه داشت برای آگاهی سیاسی و اعتقادی بیشتر منتشر کنید یا در ذیل همین نظر پاسخ دهید.

باتشکر

جناب قریب سودمندی ومبتنی بودن مقالات شما بردانش وعلم روز بارها در نوشته های خوانندگان شما آمده است من در اینجا نقدی بر شما دارم ازآنجائیکه مردم زمانه ما به نوشته های سطحی وسرگرم کننده وکوتاه رغبت دارند بنابراین لازم دانستم بسیار کوتاه بنویسم البته شاید نارسا ونادرست هم باشد 

این معلول ها هستند که انگیزه ای می‌شود که انسان بدنبال علتها باشد وپیدایش دانش نیز از این نقطه آغاز می‌شود امروزه دزدان ومفسدین وجنایتکاران ...که از دور دستی بر آتش دارند میخواهند برای انسانهائی که درون آتشند تعریف آتش را بکنند روزگار غریبی است تا میخواهد گروهی گامی عملی برای نجات ملت وکشور بردارند همان دزدان... سراز سوراخها بدر میاورند ومبارزه را منحرف می‌کنند اینها طیف بسیار وسیعی از  مواجب بگیران دولتی وایدئولوگ زده ها ومذهبیون وقشریون ومزد بگیران ونوکران خارجی وغیره وغیره هستند که مانع از شکل گیری آزادگان وطن دوست ومبارزان ضد شب زندگان می‌شوند 

دربین اینان ازچپ های مزدور تا راستگرایان مذهبی وثروتمندان غارتگر وروشنفکران وعارفان هپروتی وغیره گرد آمده اند که همه ایشان از یک آبشخور دولت رهبری وتغذیه می‌شوند واین رهبری که دست دردستان بیگانگان دارد

مانع از حبل المتین ملت هستند جناب استاد با جزئیات به اینان وابشخورشان حمله کنید

 

 

درگذشته دور در کتاب درس فارسی و در آخر سیکل دوم مطالبی در باره روان شناسی وفلسفه ومنطق تدریس می‌شد وچقدر نزد دانش آموزان مطرود ومردودوسخت بود واز آنجائیکه خود دبیران نیز چیرگی وفهم درستی از این مطالب نداشتند دانش آموزان هم دلزده میشدند بعدها که از روی آشتیاقودلخواه به آن مطالب که امروزه جزءعلوم انسانی می‌باشدعلاقه مند شدم دانستم که این منطق وفلسفه چه نقش مهمی در جهان بینی مادارد منطق راه اندیشیدن درست را به ما میاموزد باری یکی از مهم‌ترین بخش منطق تعریف است و میگویند تعریف عبارت از معرفی هویت وذات شئی می‌باشد ومعرف بی نیاز از معرف باشد -البته یکی اسم  فاعل ودیگری اسم مفعول-این اضافات را آوردم تا به مطلب اصلی برسیم دوستی میگفت«اگر ایران مورد تجاوز آمریکا وبیگانکان دیگر قرار گیرد وطن از بین می‌رود وتجزیه می‌شود وجه وجه »خوب در این گزاره چندین کلمه مبهم ومفاهیم کلی وجوددارد که محتاج توضیح می‌باشد اولاًهمیشه هجوم خارجی وبیگانگان بد نیست هماطوریکه اعراب در هزاروچهارصد سال پیش به ایران تجاوز کرده وایران را جزءامپرتوری خود کرده واما در نتیجه کشورمان را غرق سعادت وآزادی وبرابری نمودند دودیگر اینکه آیا وطن در نزدثروتمندان وفقراء یک معنی دارد پنج در سدی که هفتاد در صد ثروت ایران را دردست وهمچنان چپاولگری میکنند با آنکه  هیچش بدست نیست برابرند بقیه موضوع همانست که هر  ابجد خوان سیاسی میداند چه میگویم !؟

 

 

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی