بُت های ذهن
هرقدر درباره شبهات و توهماتی که جامعه دچار آن است نوشته شود باز هم کم است. قبلاً شرح داده شد که چگونه جامعه ما از این بیماری رنج برده تاوان سنگینی برای آن پرداخته است. طبعاً مبارزه با یک بیماری بدون شناخت آن میسر نیست. اخیراً در صدا و سیما که تبلیغات رسمی نظام است چنین رسم شده در پایان مصاحبه با کارآفرینان به آنها "کفن" هدیه داده میشود. این نه تنها با واکنش منفی دریافت کنندگان روبرو شده بلکه از سیمایشان چیزی خوانده میشود که از بیان آن واهمه دارند. میخواهند بگویند این کفن باید به آنهائی اعطا شود که در آرزوی شهادت میسوزند ولی بر بالای منابر پیر و جوان را به شهادت دعوت میکنند. اما عجبا که وقتی شهادت به چند قدمی آنان میرسد، حتی اگر احتمال آن باشد، فوراً درها را بسته جلیقه ضد گلوله بر تن میکنند! پس این شهادت و فوز عظیم چگونه باید آنان را دریابد؟ پس این همه محافظ و نگهبان برای چیست؟ و آنان که در پای منابر به این مواعظ گوش سپرده این ریاکاری ها را میبینند چه فکر میکنند؟ طبیعتاً مخاطبین نیز از این ریا کاری ها درس گرفته و جامعه تدریجاً رنگ ریا بخود میگیرد. که از قدیم گفته اند "الناس علی دین ملوکهم". مادام که چنین ملوکی بر سر کار باشند اوضاع چنین خواهد بود.
خوشبختانه در روزگار جدید، اوضاع تغییر کرده با امکانات جدیدی که بوجود آمده و دریچه های تازه ای که گشوده شده، دسترسی به منابع مستقل برای اخذ اطلاعات ممکن شده است. بی جهت نیست که نظام های تمامیت خواه با تمام توان و با وضع انواع قوانین و تضییقات مانع از ارتباطات آزاد میشوند. زیرا این نظام ها فقط به نشر افکار خود اجازه داده و با همسان سازی افکار جامعه میخواهند بقای خویش را تضمین کنند. چنین نظام هائی طبعاً ایدئولوژیک هستند که فقط به ایدئولوژی خود حق حیات میدهند. از همه خطرناکتر ایدئولوژی مذهبی است که در مقام امر و نهی بر علائق مذهبی مردم سوار شده با سوء استفاده از آن زیان کسان از پی سود خویش، بجویند و دین اندر آرند پیش! از همین رو مرتباً با تبلیغات فریبکارانه عامّه را میترسانند مبادا بفکر حکومت مستقل از دین باشند که دنیا را تباه خواهد کرد!
باید دانست هر سیستم دینامیکی تابع زمان نیاز به مکانیزمی دارد که او را در ظرف زمان، متناسب با فراز و فرودها، تنظیم کند. بدون مکانیزم کنترلی، شبیه آن اتوموبیل فرمان بریده و ترمز بریده آرزوی برخی است! حکومت ها نیز بمنزله یک سیستم دینامیک هستند که باید به چنین مکانیزمی مجهز بوده خود را با تغییرات داخلی و خارجی تنظیم کنند. اما حکومت ایدئولوژیک که بنا بر ماهیت خود در ظرف زمان منجمد است فاقد انعطاف بوده قادر به تنظیمات مؤثر نیست. بنابراین سوار شدن مذهب بر نظام حکومتی، آنرا از چنین قابلیتی محروم ساخته و تعامل آن با زمانه از دست میرود. عدم تعامل با زمان یعنی فروریزی. اگر احیاناً خلاف این دیده میشود، ناشی از تصرف یکجانبه منابع ثروت ملی مثل نفت و معادن در دستان نظام تمامیت خواه است. قطع این منابع، واماندگی را موجب میشود. بی جهت نیست که خردمندان دنیا بدین نتیجه رسیده اند که دو نهاد حکومت و دین باید مجزا از هم باشند. اختلاط ایندو موجب تباه شدن هردوست.
حال این پرسش اساسی مطرح است که علت اصلی این رفتار مستبدانه و ریاکارانه نظام تمامیت خواه با مردم خودش چیست؟ آیا سوای احساس دشمنی با مردم، علل دیگیری هم دخیل هست؟ بعقیده فلاسفه و روانشناسان، علت مهم چه بسا خودِ مردم باشند که ناآگاهانه خود نیز مسبب این شرایط هستند. چگونه؟ باعتبار آنچه در ذهن جایگیر است چه بصورت سنن چه عادات اجتماعی و چه پیشینه عمیق تاریخی. در بالا گفته شد که مردم پیرو مذهب سران خود هستند اما اینجا میشود گفت که رئوس جامعه خود برکشیدگان همان مردمند! دایره بسته ای که خروج از آن جز با شهامت و داوری بیطرفانه ممکن نیست. برای دیدن بیماری های ذهن باید دید دیگران در این باب چه گفته اند. یکی از منابع خوب در این باره، بررسی بُت های چهارگانه ذهن که بیکن در کتاب ارغنون نو برشمرده است میباشد. او آنها را بت های قبیله، بت های غار، بت های بازار، و بت های نمایشخانه نامیده است. او میگوید "اصنام و عقاید غلط که بالفعل فاهمه بشر را تسخیر کرده و در آن ریشه عمیق دوانده اند، نه تنها ذهن آدمی را طوری دگرگون میکنند که دخول حقیقت در آن دشوار میگردد، بلکه بعد از دخول هم موقعی که دست به احیای علوم میزنیم آنها باز اسباب زحمت ما خواهند شد مگر شخص بیدار و برحذر شود و در مقابل هجوم آنها مجهز گردد". گوئی این کلماتی که به 400 سال پیش متعلق است برای امروز ما گفته شده است!
خلاصه آنکه، بر نخبگان جامعه ماست که با کوششی گسترده ذهن جامعه را از بت های مزاحم پاکسازی کنند. ادامه دارد.