فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

۱۱ مطلب در فروردين ۱۴۰۳ ثبت شده است

۰۱
فروردين

معماها -9

    در دوران عجیبی بسر میبریم و با معماهای پیچیده و گاه مضحک روبرو میشویم.  در دورانی که خوردن روزه جرم است اما بالا کشیدن هکتارها زمین مرغوب ثروت ملی از مصادیق شکیّات بوده بدان اعتناء نمیشود.  اخیراً گفتگوئی در زمینه مشابه پیش آمد که در زیر نقل میشود.  آن نیز از معماهاست.

  1. همه پُرسی.  چند روز پیش، گزارش کمیته حقیقت یاب سازمان ملل در امور حقوق بشر جمهوری اسلامی  با نتیجه ای قابل انتظار منتشر شد که همه باخبرند.  یکی از شاگردان قدیمی که پس از فراغت از تحصیل، همچنان رشته های الفت را با نگارنده حفظ کرده بود به بهانه خبر،وارد گفتگو شد.  او که رگه هائی از ایمان صادقانه همچنان در دلش زنده و به حفظ نظام دینی علاقمند است، بشدت اظهار بی تابی کرد.  میگفت چگونه شد که دنیا ما را بعنوان تروریست میشناسد؟  هرکجا بخواهیم برویم باید خجل و سرافکنده باشیم و نخواهیم با دیگران حشر و نشر داشته باشیم مبادا مجبور به توضیحاتی باشیم که از حوصله خارج است.  آخر چگونه به دیگران حالی کنیم آنچه میشنوند نه آنگونه است که نشان میدهند؟  چگونه ثابت کنیم که این گزارشات آلوده به اغراض  سیاسی است؟

در ادامه گفت، ما که از متعهدهای قدیمی هستیم خیلی بیش از آنچه مخالفین نظام تظاهر میکنند به "رفراندوم" اعتقاد داریم چرا که میتواند یکبار برای همیشه حساب همه را روشن گرداند.  برخلاف آنچه ناراضیان جلوه میدهند که گویا بیش از 95% مردم از نظام رویگردان هستند، اتفاقاً درست به عکس است و تعجب میکنیم که چرا دستگاه حاکمه کوششی برای بیان حقیقت بخرج نمیدهد؟  این تعلل و از زیر بار وظیفه شانه خالی کردن برای چیست؟ که ناخواسته حق را بجانب مخالفان نشان میدهد.  مگر گذاشتن یک صندوق رأی چه زحمتی دارد؟  چه بار اضافی بر دوش دولت میگذارد؟  آیا تشریفات و خرج یک همه پُرسی بیش از انتخابات عادی ریاست جمهوری یا مجلس است؟  اینجا دیگر نه تبلیغات است و نه بنر و کاغذ است که حرام شود!  ما و یاران همفکر تعهد میکنیم داوطلبانه نگهبان آرا شده نتیجه را هرچه هست پاس داریم.  یگانه راه باطل کردن تبلیغات ناحق سازمان ملل و دشمنان همین صندوق رفراندوم میتواند باشد.  هر صحبت دیگری شود جز شائبه دروغ و تقلب نمیتواند باشد.

اکثریت ملت، همین قشر ساکت و مظلوم هستند که با تمام کمبودها و بی عدالتی ها ساخته اند.  روزی نیست خبر یک اختلاس تازه، یک فساد سازمان داده شده عیان نگردد.  بازتاب این فساد گسترده جز سرشکستی برای ما ندارد.  مگر بازتاب همین اخبار در محافل بین المللی برای نظام و سران آن ایجاد وهن نمیکند؟  آیا روی مسئولین از سنگ پای قزوین هم سخت تر است؟  چه چیز دیگری باید اتفاق افتد تا این اوضاع عوض شود؟  پرسیدم اگر نتیجه رفراندوم باب میل شما در نیآمد چه؟  گفت طبعاً دولت موظف به استعفاست تا در یک شرایط سالم، آنها که معتمد مردم اند جایگزین دولت ضعیف شده افراد سالم بر مسند قرار گیرند.  مگر میزان رأی ملت نبود؟ چه شد؟ 

خوب اگر نظام طفره رفته بگوید این کار قبلاً 45 سال پیش انجام شده مردم نظر خود را یکبار داده اند، آنگاه چه؟! آیا نخواهد گفت کاریست حشو؟ گفت، حقیقت اینست که نظام حاضر یکبار با بیان عبارتی روی کار آمد بخود رسمیت داد که آن عبارت همچنان قابل کاربست است و همان استدلال کماکان صادق است.  " گذشتگان ما چه حقی داشتند برای ما تعیین تکلیف کنند؟"  نسل های تازه که جایگزین نسل قدیمی شده اند کماکان محق هستند این وظیفه را بر دوش حاکمیت گذاشته اجازه ندهند با تعلل بیش از حد خود موجب سرافکندگی بیش از این شود. همین قشر خاموش را که هنوز به آرمانهای دینی خود مهر میورزند چه بسا با بی تدبیری بسمت مخالفین نظام سوق دهند؟ 

  1. دوراهی.  آنچه در بالا رفت درد دل این دوست گرامی و همفکران او بود که این روزها دلش از دست سیستم حاکم خون است.   نظری بود که در این وبگاه سابقه بازتاب نداشت.  آنچه از فحوای سخنان او درک میشود آینده ای تاریک برای کل کشور است که با این خط سیر بنظر میرسد حاکمیت قصد خودکشی دارد.  راه حل این معما، گوش سپردن حاکمیت به دلسوزان نظام است که با برگزاری همه پرسی ثابت کند دروغ نمیگوید و تشنه قدرت نیست! 

خلاصه آنکه، آیا نظام جنایتکار گوش شنوائی دارد یا نه با خودش است، بقول شکسپیر، بودن یا نبودن، مسأله این است.

  • مرتضی قریب