فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

معماها -19

پنجشنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۳، ۱۰:۵۷ ق.ظ

معماها -19

    چنانچه سلسله معماها را همینطور ادامه دهیم شاید قرین سلسله نامتناهی اعداد شود که هرچه جلوتر رویم به انتها نزدیک نخواهد شد!  فقط کافیست نیم نگاهی به اوضاع جاری داشت تا به حجم وسیع معماها پی برد.  کما اینکه خواننده ای به معمای "ربا" اشاره کرده با این مضمون که در کشوری اسلامی با قوانین سفت و سخت حرمت ربا، بانک های متحول شده آن سرآمد ربا در جهان اند هرچند نامش "کارمزد" و امثال آن است.  همچنین است معمای "رشوه" که آن نیز در قانون اسلامی عقوبت سخت برای طرفین دارد.  از همین قسم است، دزدی، اختلاس، خیانت در امانت، قتل، و این رشته سرِ دراز دارد که چون همگان با این مسایل آشنایند، به موردی عجیب تر که فلسفه را به چالش کشیده میپردازیم.

  1. معمای کُپه.  که در کتاب های فلسفه با "پارادوکس کُپه" نیز شناخته میشود از جهاتی با برخی معضلات تولید شده توسط نظام مرتبط است.  توضیح آن چنین است.  فرض کنید توده ای شن روی زمین ریخته شده است.  شما یک دانه از آن را برمیدارید.  آیا آنچه باقیست هنوز یک توده یا کُپه تلقی میشود؟  قطعاً چنین است زیرا با کم و زیاد شدن یک دانه شن، وضعیت کُپه عوض نمیشود.  اما بیائید یکی دیگر را هم بردارید.  چطور؟  چیزی عوض شد؟ خیر.  همینطور این روند را ادامه دهید تا سرانجام فقط چند دانه شن باقی مانده باشد.  آیا هنوز یک کُپه شن دارید؟  واضحاً خیر زیرا یک یا چند دانه شن یک کُپه تلقی نمیشود.  لذا از وضعیت یک کُپه شن میرسیم به وضعیت غیر کُپه.  پرسش اساسی اینجاست دقیقاً کجای کار، نقطه ترانزیشن یا تحول از وضعیت نخست به وضعیت آخر بوده؟

مثال مشابه، در مورد طاس بودن یک فرد است.  اگر از یک فرد مودار یک تار مو کم شود آیا طاس تلقی میشود؟ خیر.  اگر این عمل تکرار شود نهایتاً به یک فرد طاس میانجامد.  در کدام مرحله فرد مو دار به فرد طاس تبدیل میشود؟  از چه تعداد تار مو به بعد، فرد وارد مرحله طاسی میشود؟  ظاهراً موضوع پیش پا افتاده ای بنظر میرسد اما مهم این است که چگونه میتوان مرز برخی پدیده ها را بدرستی تعیین کرد.  مثال اخیر برای ما اهمیت خاصی پیدا کرده که نزدیک نیم قرن بانوان را دچار معضلی کرده اند که پاسخ علمی و دقیق آن در همین معمای کپه است.

نظام، بویژه در این دوساله اخیر، با ایراد صدمات جانی و روحی بر بدنه ملت تلاش بسیار در به کرسی نشاندن حرف خود، که ادعائی بیش نیست، دارد.  اغلب خانم هائی که حجاب روسری دارند، بخشی از موی تارک آنها پیداست.  هرچند پیشتر "بدحجابی" تلقی میشد فعلاً بعنوان حجاب مورد پذیرش نظام است!  اما آنها که موی تمام سر بکلی هویداست مورد عتاب و عذاب اند.  مرز حجاب و بی حجابی کجاست؟  مسأله اینجاست که اگر قرار بر انتشار اشعه باشد همان بخش مشهود تارک، حتی یک تار مو، اثر خود را خواهد کرد.  حال اگر روسری 1 سانتیمتر عقبتر رود چه؟  از نظر نظام مشکلی نخواهد بود هرچند احتمالاً شدت اشعه منتشره بیشتر میشود.  بنابراین سوأل اساسی اینجاست که از چه مرزی روسری پس تر رود گناه کبیره منجّز میشود؟  برای باورمندان باید مهم باشد هرچند از دید عقل متعارف طرح این معضل از اساس مبتذل است.  آیا منطق عُقلای نظام حکمی دارد؟!

اما این منطق هرچه باشد، در خصوص دزدی میبینیم نتیجه عکس میدهد.  آفتابه دزد شدیداً مجازات میشود ولی دزدی هرچه بزرگتر و در مقیاس نجومی مورد حمایت قرار میگیرد.  این و بسیاری موارد مشابه یعنی اینکه علی الاصول منطقی، آنگونه که عقل متعارف انتظار دارد، در کار نیست!  بیهوده دنبال منطق نباید بود.  ولی شاید هیأت حاکمه دارای "برهان قاطعی" باشد که از عُقلا پوشیده است.  آن برهان چه میتواند باشد؟ 

معروف است که امام فخر رازی در جلسات درس خود مرتب از اسماعیلیان انتقاد کرده خواهان برهان قاطعی در اثبات عقاید آنان بود.  تا آنکه یکی از شاگردانش که گویا از اسماعیلیه (طرفداران حسن صباح) بود روزی او را بکناری کشیده کاردی از لای کتاب درآورده بر گلوی امام نهاده گفت این است برهان ما! مبادا زین پس از ما بد گوئی.  از آن روز به بعد، امام مثل سابق از آنان بد نمیگفت و در جواب شاگردان که پرسیدند آیا استاد در عقاید خود تغییری داده، گفت عقیده ام عوض شد چون برهان قاطع آنان را دیدم!  حالیه اسلحه مدرن جایگزین کارد شده.

خلاصه آنکه، تضاد بین وابستگی به نتایج مادّی علم و ذهنیات کهنه دودش فقط به چشم مردمان خسته از خرافات میرود.

  • مرتضی قریب

تضاد

حجاب

خرافات

فلسفه

معما

نظرات  (۱)

بهاى مى چون لعل چیست گوهر عقل.      بیاکه سود کسى برد کاین تجارت کرد

بر حافظ خرده مگیریم که چرا به آئین رازورزى  گروید وبا خرد ودانش میستیزد برهان همان أست که امروز هم چنان أست واى برماکه چندین سده در مرداب زیسته ایم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی