فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

نقد علم

پنجشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۳۷ ب.ظ

نقد علم

    درست خواندید منظور ما " نقد علم " است و نه "نقد علمی" .  چندی پیش در پی یکی از مطالب گذشته که در خصوص ارزش علم و احتیاط و شکاکیت در قبال پدیده های پیرامونی بود، گویا یکی از خواننگان تعریضی داشته اند با این مضمون که " علم پرستی بهمان اندازه علم ستیزی مذموم است".  شاید برداشت ایشان و برخی دیگر این بوده که در اینجا علم پرستی تشویق میشود و احیاناً کار به افراط کشیده شده است.  در حالیکه اینگونه نبوده و هیچگونه پرستشی تشویق و ترغیب نشده و نمیشود.  چرا؟ زیرا چیزی که درست است خود بخود درست است و نیازی به تعریف و تمجید من و شما نداشته چه رسد به پرستش!  واقعیات صرفنظر از منویات ما بکار خود ادامه میدهند و اصولاً نیازی به نظر مثبت و منفی کسی ندارند.  اما از آنجا که شائبه ای بوجود آمده بد نیست نکاتی گفته آید:

   اول اینکه مهمترین ناقد علم اتفاقاً خود دانشمندان هستند و صرفنظر از مخالفت مخالفین و نظر آنها، خود همواره در حال بازنگری و تدقیق در یافته های دیگران میباشند.  و نه تنها این، بلکه دانشمند این شکاکیت و بازنگری را حتی به یافته های خود نیز تسری میدهد و چه بسا نظریات قبلی خود را نیز حک و اصلاح میکند.  این بازنگری و اصلاح یک فرآیند پیوسته و دائمی در روش علمی بوده و به این معنی نیست که یافته های قبلی بکلی غلط بوده و لذا به معنای اعلام درماندگی علم باشد.  بنظر میرسد قبلاً در این باره باندازه کافی صحبت شده  است.  ضمناً نباید از این نکته غافل بود که افراط و تفریط، راست روی و چپ روی مقولاتی نسبی اند.  برای راننده ای که انحراف به چپ کرده و هر لحظه بیم برخورد با اتوموبیل مقابل را دارد لازمست بسرعت راست روی پیشه کند تا در مسیر صحیح قرار گیرد.  متشابهاً برای انحراف به راست جاده نیز همین انتظار است که مدتی چپ روی کند.  پزشگان برای آنها که سردی کرده اند طبعاً برای مدتی گرمی توصیه میکنند تا به تعادل برسند.  اغلب سیستم های کنترلی نیز همین رفتار را دارند.  بنابراین آنچه اهمیت دارد رفتار درست در مسیر درست است.

    دوم اینکه آیا همه اینهائی که زیر عنوان علم بما یاد داده اند، و ما خود به نسل های آتی منتقل میکنیم، آیا خود به تک تک موارد آن وقوف کامل داریم؟   آیا خودمان هریک را به بوته آزمایش گذاشته و درستی و نادرستی آنها را آزموده ایم؟   در ایجاد و تولید کدامیک مشارکت داشته ایم؟  و بالاخره اینکه با چه اطمینانی آنها را پذیرفته ایم؟  پس اگر شک هست چرا اول از همه به آنهائی که فکر میکردیم درست است شک نکنیم؟  چراغی که یه خانه رواست به همسایه حرامست.  در پاسخ باید گفت که طبعاً درباره مواردی که با وسائل دم دستمان میسر باشد چه عیب دارد که خود نیز تحقیق کنیم.  چه عیب دارد که با یک دماسنج نقطه انجماد و جوش آب را در منزل اندازه گرفته و به کودکان خود نیز یاد دهیم.  اتفاقاً برای نقطه جوش تفاوت هائی را با ارقام رسمی میابیم که ما را به واقعیت فشار هوا و ارتفاع از سطح دریا راهنمائی میکند.  خوشبختانه در آزمایشگاه های مجهز دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی مکرر در مکرر این بررسی ها انجام میشود و به محض کوچکترین انحراف همه دنیا با خبر میشوند.  اما برای مردم عادی که کاری به کار دانشگاه و دانشگاهی ندارند، برای آنها چگونه این اطمینان حاصل شود و محملی شود تا رفته رفته از خرافات دست بردارند؟   از آنجا که همه آنچه را که در زندگی روزمره میبینیم در نهایت امر به ساز و کارهای  علمی-فنی منتهی میشود بنابراین با مشاهده مکانیسم های دوروبر مان باید این اطمینان به نحوی جلب شود.  اتوموبیل شما و کارکرد آن، سیستم های سرمایشی و گرمایشی، برقی که در نیروگاه های فسیلی و اتمی تولید و از طریق کابل های فشار قوی به منزل شما رسیده و بدون آن ساعتی نمیتوانید دوام آورید، همه و خیلی موارد دیگر همه تظاهرات علم و درستی کارکرد آن است.  مشاهده این کارکردها طبعاً این فکر را ایجاد میکند که روابط و ضوابطی که پشت آنهاست به قائده باید درست باشد.  مثلاً اگر قوائد الکترومغناطیس هردم بخودی خود عوض شود شما تظاهر آنرا در کارکرد وسایل روزمره خود فوراً مشاهده خواهید کرد.  کار علم کشف شبکه ترتب وقایع است و نه از خود چیزی درآوردن.  در تصویری که علم ارائه میدهد، قطعات مختلف طبیعت در کار هماهنگ با یکدیگرند.  لذا یکی از دلائل اطمینان همین هماهنگی هاست.  مادام که تعارضی بروز نکرده معمولاً کسی در صدد آزمون مجدد یافته های قبلی نیست.  تاریخ علم مشحون است از موارد متعدد چنین تعارضاتی و رفع آنها.  تلاش در رفع این تعارضات معمولاً به کشف وجه دیگری از این شبکه ترتب حوادث می انجامد.  اما در سوی دیگر، خرافات مشحون است از مجموعه پدیده هائی که نه تنها با علم در تضاد است بلکه در داخل خود نیز هریک با دیگری در تعارضی حل ناشدنی است.  

   برای برون رفت از بن بست حاضر، دانشمندان جوان باید بکوشند، بجای اسیر تبلیغات شدن، مرزهای علم را گسترش داده یا دستکم مشارکت مؤثری در این روند داشته باشند.  شاید در این مسیر، خرافات نیز کم کم رقیق شده بلکه به جایگاه خود رجعت کند.  دادن کارت صدآفرین به خود و ستایش اغراق گونه از حکمای گذشته دوای دردهای امروزی نیست.  البته که در حال حاضر دانشمندان بسیار خوبی وجود دارند و همه عزیز و محترمند، لیکن آنچه مورد نیاز است پشتکار و تلاش مستمر است.  حقیقت اینست که جامعه علمی امروز ما عمدتاً شارح علم و فنآوری اند که البته به نوبه خود نیکوست زیرا معلم خوب بودن هنری نادر است.  اما همزمان به کسانی که مرزهای علم را گسترش دهند نیز نیازست.  گفتن اینکه بله تعدادی از این دست داریم و به آنها مینازیم ولی خارج از مرزهای جغرافیائی هستند کافی نیست.  چه اینکه ملیت مهم نیست زیرا بنی آدم اعضای یک پیکرند.  آنچه که مهم است وجود اینان در این جامعه و برای جامعه و به تعداد کافی ولی از هر ملیت که خواه باشند.  

  • مرتضی قریب

نقد علم

نظرات  (۲)

ممنون از نوشته خوبتون
در رابطه با این مطلب که فرمودید حضور داشمندان در جامعه یک نیاز است یک دوگانگی اساسی در جامعه ما وجود دارد و آن اینست که در ظاهر به علم اندوزی و والا بودن جایگاه دانشمندان پرداخته میشود اما در واقع دانشمندان ما و فرهیختگانمان منزوی شده اند که بسیار تلخ است.
پاسخ:
بنظر میرسد این دوگانگی ریشه در درک ما و جامعه ما از "علم"  و "تکنولوژی" دارد.  اگر در جامعه ای از علم و عالم خبری نباشد ولی در عوض تکنولوژی و مظاهر تکنولوژی را از خارج وارد کرده باشد، همچنان اموراتش خواهد گذشت و چه بسا خیلی هم خوب خواهد گذشت.  با این تفاوت که اگر منبع مالی برای اینکار که ممکنست نفت یا معادن و امثال آن باشد ته بکشد آنگاه دیگر چنین نخواهد بود (در مقیاس زمانی مناسب).  اما در جائی که به علم و عالم (به معنای واقعی و نه ظاهری) ارزش گذاشته شود، نه تنها علم و نگاه علمی نهادینه میشود بلکه تکنولوژی نیز بصورت درونزا، و نه لزوماً وارداتی، پا خواهد گرفت.  در این حالت رفتن و آمدن دولت ها و تغییرات روبنائی سیاست و کم و زیاد شدن درآمد نفتی اثر چندانی بر این روند نخواهد داشت.  شاید بشود اصطلاح حالت " تعادل شبه پایدار " رو به پیشرفت را برایش بکار برد.  در اینجا مشکل اینست که مصادیق بهم ریخته است و مثلاً به مدارس "انتفاعی" میگویند "غیر انتفاعی" !

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی