فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

آدمی را بتر از علّت نادانی نیست

سه شنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۰۳ ب.ظ

آدمی را بتر از علّت نادانی نیست

    خواننده عزیزی پیرو مطلب گذشته اشاره داشته اند که بهر حال در شرح مشکلات هزاران صفحه میتوان نوشت در حالی که آب از آب تکان نخواهد خورد.  لذا ارائه درمان مهمتر است و بهتر است در خصوص جنگ و آلودگی محیط زیست که از مهمترین خطرات پیش روست چیزی بعنوان راه حل نوشته شود.  در حقیقت باید گفت نوشته های زیادی در این باره و درباره مشکلات مشابه در منابع چاپی و فضای مجازی وجود دارد که گفتنی ها را گفته اند.  شاید در اینجا بهتر باشد از منظر متفاوتی نگاه کرده و نکاتی که کمتر دیده شده را منعکس کنیم.  اما در خصوص جنگ چیزی اضافی نمیتوانیم بیان کنیم جز اینکه این بیت حافظ به بهترین وجه نظر عقل سلیم را ارائه داده است:

یک حرف صوفیانه بگویم، اجازت است          ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری

     اما درباره آلودگی محیط زیست، آنچه بطور خلاصه میتوان گفت بشرح زیر است.   نکته اول اینکه مهمترین آلودگی کره زمین،  بنظر اینجانب، جمعیت زیاد این بشر دوپاست که قبلاً بدان اشاره کرده ایم.  وجود متکثر این جانور خاص مبدا و منشاء مهمترین مشکلاتی است که این روزها مطرح بوده و در آینده نیز همچنان مطرح خواهد بود.   اگر این نکته اساسی درست فهم نشود، پرداختن به سایر مشکلات و ارائه طریق برای حل یا تخفیف آنها مؤثر و نتیجه بخش نخواهد بود.   نکته دوم اصول بدیهی بقاست.  مثلاً اصل بقای جرم.  در پرتو این اصل باید بپذیریم که علیرغم افزایش جمعیت انسان ( ودر حالت کلی، همه جانداران) بر کره خاک، جرم زمین افزایش نمی یابد.  یک جاندار در پروسه رشد و افزایش جرم خود، از مواد معدنی و آلی زمین تغذیه میکند و لذا افزایش جرم او برابر است با کاهش این مواد در زمین.  تنها چیزی که بسیار اندک جرم فعلی زمین را زیاد میکند، بارش مداوم شهاب سنگ هاست که از ابتدای تولد منظومه خورشیدی همواره در جریان بوده است.    نکته سوم، مسأله تغییرات است.   بعنوان یک اصل بدیهی، تغییر و تبدّل همواره در همه عرصه ها وجود داشته و خواهد داشت.  اما آنچه برای بحث فعلی ما واجد اهمیت است، تغییرات بر بستر زمین است.  در گذشته های دور قبل از آنی که انفجار جمعیت در زمان معاصر روی دهد، آنچه بر وضعیت زمین حاکم بوده است تغییرات طبیعی بوده و البته کماکان همچنان نقش اصلی را بازی میکند.  وقوع آتشفشانها دست ما نیست و با فوران آنها همواره مقادیر زیادی گاز کربنیک و انواع خاکسترها وارد جوّ زمین میشود.  تبخیر آب دریاها و اقیانوس ها نیز از کنترل بشر خارج است و حاصل آن بخار آبی است که بصورت ابر در آسمان میبینیم.  میدانیم که بخار آب و گاز کربنیک دو ماده ای هستند، موسوم به گازهای گلخانه ای، که مهمترین نقش را در تعادل دمای کره زمین بازی میکنند.  مقدار بیش از اندازه آنها موجب بالا رفتن دمای جوّ زمین میگردد.  اتفاقاً در یکی از اعصار زمین شناسی، در گذشته های بسیار دور، چنین وضعیتی بر کره زمین حاکم بوده و دمای زمین بیش از اندازه فعلی بوده است.   اما این تغییرات در بازه های زمانی بسیار طولانی و بصورت تدریجی صورت میگرفته است و ضمناً هنوز هم از بشر دوپا خبری نبوده که دچار ناراحتی شده و یا با دست اندازی های خود مزید بر علّت شود.   نکته چهارم ظهور بشر بر عرصه زمین است که کاوش های علمی قدمت او و اجدادش را به چندین میلیون سال پیش میبرد.  اثر وجودی او بر چهره زمین بعد از انقلاب صنعتی و بویژه دوران معاصر خودنمائی میکند که به او امکان تغییرات بزرگ در سیمای زمین میدهد.  فقط در این دویست یا سیصد سال اخیر است که او به چنان دانش و فن آوری مجهز شده که قادر به تغییرات بزرگ مقیاس قایل رقابت با تغییرات طبیعی گردیده است.   همانطور که گفته شد، جرم مجموع موادی که در کره زمین است مقداریست ثابت که نه زیاد میشود و نه کم.   در آن دوران های بسیار گرم که جوّ زمین مملو از گاز کربنیک بوده، گیاهان و جنگل ها به یمن فراوانی این گاز رشد زیادی کردند و دریاها نیز آکنده شد از جانورانی که گاز کربنیک محلول در آب را در پوسته خود ذخیره کردند.  همانطور که میدانیم، این گیاهان و جانوران که در خود ذخیره عظیمی از کربن را داشته اند طی دوران کربنیفر زیر لایه های سنگین زمین مدفون و تحت دما و فشار زیاد در طی میلیونها سال به چیزی بدل شدند که امروز به آنها سوخت های فسیلی میگوئیم.  بدنه این مواد که عمدتاً از هیدروژن و کربن تشکیل شده بود اکنون به انواع هیدروکربورهای جامد، مایع، و گازی بدل شده است.  اینگونه بود که زمین بطور طبیعی مقدار زیادی از گاز کربنیک خود را از هوا و دریاها خارج ساخت و محیط مناسبی برای رشد سایر جانداران مهیا ساخت.  نکته پنجم اینکه امروزه ما بشدت در حال استفاده از این سوخت های فسیلی هستیم که نه تنها برای سوخت بلکه برای تولید انواع مواد پتروشیمی از انواع پلاستیک و نایلون گرفته تا کودهای مصنوعی و آفت کشها و صدها بلکه هزاران ماده مصنوعی دیگر استفاده میکنیم.   اما این استفاده تبعاتی نیز دارد زیرا هیچ چیزی بدون تبعات نیست.   نکته ششم اینجاست که در این پروسه معکوس که بدست بشر انجام میشود، کربنی که در زیر زمین محفوظ بوده، اینک آزاد شده بجای قبلی خود باز میگردد.  اولین حاصل آن افزایش گازهای گلخانه ای و طبعاً بالا رفتن دمای کره زمین است.  آیا این چیز بدیست؟  احتمالاً همه پاسخ میدهند چیز بدیست!  در حالیکه واقعاً اینطور نیست.  آنچه که بد است مقیاس کوتاه زمانی آنست.   نکته هفتم در خصوص مقیاس زمانی است.  هر پدیده ای در دنیای ما دارای مقیاس زمانی خویش است.  برای پشه ای که در بهار بدنیا آمده و در پائیز میمیرد، روند تغییرات دنیا یکطرفه بوده و به هیچ وجه احساس دوره ای ما را ندارد.  آمد مگسی پدید و ناپیدا شد.  توجه به مقیاس زمانی بسیار مهم است.  بعبارت دیگر مداخلاتی که ما در طبیعت کرده و تغییراتی که بتبع آن بوجود میآید، نمی باید دارای چنان ابعادی باشد که ظرف یک یا چند نسل (مقیاس زمانی ما آدمها) منجر به اثرات وخیم واگرا گونه شود.  مثلاً دریاچه های کشور هزاران، اگر نگوئیم میلیونها، سال دارای آب بوده اند اما ظرف دو یا سه دهه با دخالت نابخردانه ما تبدیل به نمکزار گردیده اند.  شاید در بلند مدت، طبیعت تدریجاً خود باعث و بانی چنین کاری میشد ولی نکته اینجاست که این نباید بدست ما باشد.  خلاصه آنکه بر اثر افزایش گازهای گلخانه ای کره زمین رو به گرمتر شدن است و تاکنون بطور متوسط حدود 2 درجه دمای زمین بالاتر رفته است.  اینکه یخ های قطبین ذوب خواهند شد و الگوی هواشناسی خیلی از مناطق زمین بهم خورده و بسیاری از پهنه های جغرافیائی لم یزرع خواهد شد بخش عادی این سناریوست.  بخش ترسناک این سناریو واگرا بودن این پدیده است که مشابه انفجار جمعیت است.  هرچه دراین باره گفته شود کم است زیرا متأسفانه فقط عده معدودی به درستی از تبعات ویرانگر آن آگاهند.   نکته هشتم، پیرو نکات قبلی، اینکه با استخراج نفت و سوخت های فسیلی بسیاری از بلایای دیگر خود بخود ظاهر میشوند.  مثلاً اینهمه کیسه نایلونی و پلاستیک که در طبیعت رها شده از کجاست؟  این مواد در طبیعت هضم نمیشود و بقدری پخش شده که آثار ان حتی در شیر و محصولات حیوانی نیز پیدا شده.  میدانیم که اینها یکی از بیشمار محصولات پتروشیمی بوده و از نفت ساخته شده اند.  دستکم میتوان با استفاده از پاکت های کاغذی چون گذشته و یا حمل زنبیل هنگام خرید از این یک مشکل جلوگیری کرد.  ماده اولیه برای پیشبرد این مهم استفاده از مغز، این گوهر گرانبها ولی گمشده، است.  خرد انسان همانطور که ناخواسته باعث بروز مشکلاتی شده، متشابهاً میتواند در درمان آنها نیز نقش بازی کند.  اینجاست که به اهمیت عنوان این نوشته پی میبریم.   امروز بیش از هر زمان به یاری خرد در حل مشکلات نیازمندیم.  بنظر میرسد سرمنشاء بسیاری از بحرانها در نادیده انگاشتن خرد و خردمندان است.   مواد پلاستیکی بخشی از یک معضل بزرگتر بنام زباله است که در حال فروبردن کشورهای جهان سوم در خود است.  این نیز یکی از نتایج جمعیت و رشد زیاد است که درمان آن استفاده از خرد است.   نکته نهم یک اصل مهم فیزیک بنام آنتروپی است و بتبع آن افزایش بینظمی.  با کمی دقت معلوم میشود که نقش انسان بمثابه کاتالیزوری است که باعث پراکندگی بیشتر مواد تشکیل دهنده زمین است.  یک نمونه آن استخراج نفت و سوزاندن آن است که گفتیم باعث پراکندگی ئیدروکربورهاست.  استخراج معادن و خارج کردن عناصر از حالت ترکیبات اولیه نوع دیگری از این دست اندازی است.  مثلاً در کوره بلند کارخانه ذوب آهن، اکسیژن را از آهن جدا کرده و وارد بازار میکنند.  در حالیکه آهن در خانه سازی بکار رفته و نظم ایجاد میکند اما در تحلیل نهائی بقیمت افزایش بینظمی کلی است.  البته در بازه زمانی چندین قرن یا هزاره، آهن مجدداً بصورت اکسید به طبیعت برمیگردد ولی نه بصورت رگه های معدنی گذشته خود بلکه پراکنده و تقریباً غیر قابل بازیافت.  اگر جمعیت خیلی زیاد نباشد و به یک تعادلی رسیده باشد، این استفاده ها معقول بوده و طبیعت خود بسیاری از این دست اندازی ها را جذب کرده بدیده اغماض مینگرد و آسیب زیادی وارد نمیشود.  مثل اینست که رودخانه های بزرگ تا حدودی فاضلابهای شهری را در خود تحلیل برده و در پائین دست آب هنوز قابل استفاده است.  اما در برخی شهرهای بزرگ، بزرگترین رودخانه ها به فاضلاب تبدیل شده و قابل استفاده نیست.  برداشت آب از سفره های زیرزمینی با آهنگی بیش از آهنگ نزولات آسمانی قطعاً موجب تهی شدن آنها و کم شدن فشار داخلی در خلل و فرج لایه های زمین و نهایتاً فرونشست زمین و در نهایت غیر قابل استفاده شدن همیشگی آنجا خواهد شد.  در این شرایط اگر سیل نیز از آسمان ببارد قابلیت نفوذ چندانی در فضای مسدود شده زیر زمین را نخواهد داشت.  این نیز مثالی از واگرا بودن و بازگشت ناپذیری این گونه دست اندازی هاست.  رعایت این ملاحظات نیازمند مداخله متخصصین بویژه در حوزه توسعه و محیط زیست و امثال آنست.  و بالاخره نکته نهائی اینست که برای درمان دردها باید در درجه اول به شناخت آنها همت گماشت.  و لازمه این امر بیان حقایق است آنگونه که وجود دارد و در این راستا ملاحظه اینکه کسی خوشش بیاید یا نیاید و فلان کشور چه فکر کند یا نکند اصلاً مطرح نیست و نباید باشد.  تعارف و مجامله گوئی از این و آن ما را بجائی نبرده بلکه در جهل و بیخبری مستمر باقی خواهد گذاشت.  پس باید هشیار بود و آنجا که باید سخن گفته شود گفت شاید مؤثر افتد.

  • مرتضی قریب

محیط زیست

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی