فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

پایان زمان (آخرالزمان)

چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۹، ۱۲:۰۷ ق.ظ

پایان زمان (آخرالزمان)

      در بحران اخیر شیوع ویروس کرونا در سطح جهانی، بازار داغی برای اظهار نظرهای گوناگون بوجود آمده که مخاطره برخی از آنها و پیامدهایشان کمتر از ویروس کذائی نیست.  مخاطره از این بابت که اگر شیادان کسب و کار دین بار دیگر بر  امواج شایعات سوار شوند آینده ای پر مخاطره تر از آنچه امروز هست انتظار میرود.  لذا بر روشنفکران و ارباب خرد فرض است که با روشنگری و اطلاع رسانی مناسب از شیوع نوع دیگری از ویروس پیشگیری کنند.  ویروس جهل مرکب!  در زیر، به برخی از موضوعاتی که به نوعی با روال آموزش های این وبگاه مرتبط است اشاره میکنیم:

1- جنس خارجی:  در مطلب پیشین انتقاد محکمی از فرهنگ ایرانی کرده بودیم که شیفته اجناس خارجی و ایده خارجی است.  در اینجا باید اعتراف کرد که این عقیده چندان بی ربط هم نیست و اگر منصفانه قضاوت کرده باشیم شاید تا حدودی حق با توده هاست چه اینکه مشاهدات فراوان آنهاست که چنین ذهنیتی را بوجود آورده است.  مثلاً همین روزها شنیده شده که مافیای ایتالیا، مبلغ هنگفتی کمک مالی در جهت کنترل ویروس کرونا به دولت اهدا کرده است.  اما مافیای ایران چه؟  نه تنها هیچ! بلکه حتی جلوی کمکهای خارجی را نیز گرفته و چه بسا اگر هم کمکی وارد شود سر از بازار سیاه در خواهد آورد.  

2- قانون بقای مادّه و انرژی:  بخش عمده سوءتفاهمات ما را میتوان ناشی از درک نادرست ما از این قانون تعبیر کرد.  چگونه؟ مثلاً در همین اخبار مرتبط با درمان بیماری کرونا میشنویم که فردی بدون داشتن هیچگونه تخصصی، یک شبه درمان بسیاری از امراض را کشف و به بیماران توصیه میکند.  یعنی اینکه بدون طی دوران دبستان و دبیرستان و سالهای سال دانشگاه و متعاقباً طی دوره های تخصصی، بدون همه اینها و صرفاً در یک کشف و شهود شبانه، همه آنچه دانشمندان قاصر بودند را میتوان به منصه ظهور رسانید.  بعبارت دیگر از هیچ و پوچ بتوان چیز ارزنده ای خارج کرد.  افراد اختلال مغزی از علاقمندان این شیوه فکری هستند و نمونه قدیمی آن "ماشین جاودانی" است.  ماشینی که بدون صرف انرژی تولید کار و انرژی میکند.  تولید چیزی از هیچ!  همین رویه را نیز در زندگی اجتماعی خود بکار میگیرند.  بدون آنکه هیچ زحمتی کشیده باشند و دارای کمترین سابقه ای باشند خود را شایسته اشغال مناصب بالا میپندارند.  مصادیق آن کم نیست.  

3- اقتصاد پسا کرونا:  نگرانی مهمی چه در سطح ملی و چه بین المللی ایجاد شده که هزینه های در خانه ماندن و قرنطینه را چه کسی باید پرداخت کند.  اقتصاد های شکننده با آینده مبهمی روبرویند بویژه آنها که متکی به درآمدهای خدماتی و گردشگری و امثال آن هستند.  اگر دوره بحران طولانی شود، بسیاری با پی آمدهای وخیم اقتصادی روبرو خواهند شد.   یکی از دلایلی که دولت رفت و آمد ها را چندان سخت گیری نمیکند و دستور قطعی برای قرنطینه نمیدهد شاید همین تبعات اقتصادی است که نمیخواهد بگردن بگیرد.  در شرایط قرنطینه، دولت موظف به تأمین حداقل معیشت مردم است.  با خزانه تهی از پس چنین تعهدی نمیتوان برآمد.  ضمن اینکه در هر حال دست دولت در آینده باز خواهد بود که هر گونه نتایج وخیم ناشی از شیوع را بعهده مردمی که رعایت نکرده اند بگذارد.  

4- تقدس زدائی:  یکی از نتایج فرعی این بحران، باز شدن چشم و گوش توده هاست.  مردم به چشم خود دیدند که اماکن متبرکه و امامزاده ها و امثال آن شفا نمیدهد که هیچ، بلکه مرکز پخش بیماری و شیوع گسترده نیز میتوانند باشند.  این بیماری بقدری وخیم است که روحانیون بلند پایه نیز بالاخره دستور دولت در تعطیل این مراکز را پذیرفتند و خود نیز به گوشه امنی پناه بردند.  زمان آنست که مردم بپذیرند که این اماکن نیز مانند خانه های خودشان است و رمز و رازی در بین نیست.   مردم شفای بیماران خود را از طریق نسخه های پزشکان دریافت کردند و نه کاغذهائی که به چاه مقدس میریختند.  بجای دخیل بستن چاره را در درمانهای پزشکی یافتند. 

5- تبلیغ و القاء:  ارادت به اشیاء و اماکن مقدس چگونه پدید میآید؟  کافیست دو عدد چوب 4 متری را کنار هم در زمین فرو کنید و اکلیل زرد به نیت طلا بر آن بپاشید.  سپس مردم را دعوت کرده و در باب کرامات این دو چوب و اینکه کنار هم عدد مقدس 44 را (به نیت 44 معصوم) تداعی میکند داد سخن دهید.  کافیست مدتی این مراسم را تکرار کرده و سعادت مردم را در گروی زیارت آن بدانید تا سرانجام شاهد وقوع معجزه ای باشید.  معجزه عجیب مغز انسان هموساپین که با تکرار مکررات و القاء مقدس بودن این دو چوب خشکیده، مردم نهایتاً پذیرای گفته های شما خواهند شد.  محتوای گفته ها هیچ مهم نیست بلکه تکرار آن مهم است.  زرنگ باشید، میتوانید مذهب خود را پایه گذاری کنید و چنان خواهد شد که پس از شما نیز مردم خود استمرار آنرا بعهده گیرند.  کسبه دکان مذهب هیچگاه راضی به از دست دادن کار و کسب خود نیستند.  لذا علیرغم شواهدی که موجب آگاهی مردم است، آنها ظهور و شیوع این بیماری را ناشی از تخطی مردم از فرامین الهی نشان داده و راه بازگشت را به آنها نشان میدهند.  منتها فرامین الهی در دست خودشان است و راه توبه را هم آنها باید نشان دهند.  "وعده و وعید"، قاعده طلائی در این داستان است و هردو با "تبلیغ" میسر است.  تبلیغ یعنی کوبیدن مکرر و مستمر بر مغزها طوریکه مجالی برای فکر دیگری نباشد.  مقایسه کره شمالی با کره جنوبی در این رابطه آموزنده است.  ببینید چند دهه تبلیغات همراه با زور و استبداد چه تفاوت عظیمی را بین این دو فرهنگ یکسان بوجود آورده است.  متشابهاً وضع ملل اسلامی پس از تحمیل افزون از هزار سال قالب های فکری خاص بهتر از کره شمالی نمیتواند باشد.  نجات از قالب های فکری منجمد نیازمند زمانی برای اندیشه آزاد است.  شاید تعطیلی گسترده در این دوره، فرصتی کوتاه برای تفکر آزاد مردم باشد.

6- مناسک:  مجدد بهمان نتیجه سابق الذکر در مطالب پیشین میرسیم که مردم اجرای مناسک را دوست دارند و از آن گریزی نیست و نباید آنرا رد کرد.  هر حقیقت جدیدی را هم بخواهیم به توده ها آموزش دهیم، گنجاندن آن لابلای آداب و مناسک مؤثرتر میشود.  سالهای سال روحانیون مسلمان با رسانه سینما و تلویزیون مخالف بودند، اما سرانجام به این نتیجه رسیدند که آنها نیز پیام خود را از این مجاری بهتر میتوانند به مردم عرضه کنند.  با آنچه خوشآیند ذاتی انسان است نمیتوان مخالفت شود بلکه باید راه درست استفاده از آن را نشان داد.  مثلاً هنر از مقولاتی است که هرقدر خشکه مقدسین با آن مبارزه کردند، باز راه خود را یافته به حیات خود ادامه داده.  مناسک بمنزله ملاطی مردم را کنار همدیگر نگاه میدارد.  بهترین آنها نزد ایرانیان باستان جشن های مرتبط با طبیعت بوده که مهمترین آنها نوروز (انقلاب ربیعی) و مهرگان (انقلاب خریفی) هنوز مورد احترام مردم است.  شیادان و کاسبان حوزه دین که همواره با هویت ایرانی و فرهنگ کهن این سرزمین دشمنی ورزیده اند، مدتیست کار را بجائی رسانده اند که علناً در رسانه ها دشمنی خود را با نوروز و جشن های ایرانی ابراز  میدارند.  چرا؟ چون آنها را رقیبی برای بازار مکاره خود میبینند.

7- علت العلل:  بالاخره، علت اصلی بحران اخیر چیست؟  ببینیم سلسله علت و معلول ها را تا کجا میتوان دنبال کرد.  طبعاً ویروس کرونا علت بیماری اخیر است.  منشاء ویروس و اولین ظهور او کجا بوده؟: در چین.  از چه چیزی به انسان منتقل شده؟: از خفاش یا متعاقباً مورچه خوار که جزو غذای چینی هاست.  مگر غذای دیگری نبوده که اینها را میخورند؟: بعلت جمعیت زیاد چین و کمبود منابع، آنها مجبورند هر جنبده ای را بخورند که جانوران یاد شده از بهترینشان و سوسک و عنکبوت معمولی ترین آنهاست.  پس تا اینجا جمعیت نقش اصلی را بازی میکند، گو اینکه نظر دیگری میگوید علت خوردن مورچه خوار برای افزایش قوه باء است که البته آن هم نهایتاً به جمعیت بازمیگردد.  حالا علت جمعیت زیاد در چین چیست؟: طبعاً منظور نسبت جمعیت به منایع غذائی بالفعل و بالقوه است والا عدد مطلق، که البته خیلی زیاد است، بتنهائی کاره ای نیست.  دولت چین از چند دهه پیش سیاست تک فرزندی را با شدت زیاد اعمال کرد و توانست رشد جمعیت را کوچک کند.  اما افسوس و صد افسوس هنگامی این سیاست صحیح آغاز شد که به وسط صفحه شطرنج رسیده بودند و شمار جمعیت از میلیارد گذشته بود!  قبلاً در مطلب "آموزش و اهمیت آن" مندرج در اسفند 1398 به تصاعد هندسی و مثال آن در شطرنج اشاره کردیم که دیگر تکرار نمیکنیم.  

8- جمعیت و محیط زیست:  یکی از دلایل رشد زیاد جمعیت ممکنست مربوط به فرهنگ باشد.  مثلاً در سنت هند، فرزند نعمت و عطیه خداوند است و موجب افزایش روزی.  اما دلیل مهمتر مسأله اقتصادیست و فرزند بیشتر، بویژه پسر، یعنی دستان بیشتر برای کار کشاورزی و کمک به افزایش درآمد خانواده.  این انگیزه تا دوران آغاز کشاورزی مدرن و صنعتی منطقی مینمود زیرا کشاورزی عملی یدی بود و دستان بیشتر بمعنی بهره وری بیشتر بود.  اینکه قبلاً "آموزش" را یکی از محور های مهم توسعه جامعه معرفی کردیم از همین بابت است.  زیرا اگر آموزش درستی وجود میداشت، محاسن تنظیم خانواده را در شهر و روستا توضیح میداد و مردم را به داشتن خانواده جمع و جور تر تشویق میکرد.  بویژه اینکه در دوران کشاورزی صنعتی، بهداشت نیز ترقی کرده و مرگ و میر کودکان کاهش چشمگیری یافته است.  این حقایق میبایست با زبانی ساده و با استفاده از تمام ظرفیت رسانه های جمعی برای مردم تشریح میگردید.  اینجاست که نقش دولت نالایق پررنگ میگردد که با قصور از این وظیفه، مردم را به حال خود رها میکند.  روزی ممکنست بفکر بیفتند که دیگر دیر شده.  شاید ویروس کرونا راه دیگری برای علاج باشد. وقتی جمعیت این سیاره بیش از حد تحمل شود، مادر زمین لابد با ترفندهائی مثل بیماری های لاعلاج در صدد پاکسازی برآمده و تعادل جدیدی را جستجو میکند.  بهرحال مشکل کرونا دیر یا زود تمام میشود اما غول جمعیت مرتب تنوره میکشد و بدتر از بد اینکه حاکمیت نه تنها آنرا رها کرده بلکه به ازدیاد جمعیت نیز میکوشد.  دلسوزان میگویند محیط زیست این کشور در حال تخریب است در حالیکه بضرس قاطع میگوئیم محیط زیست این کشور تخریب شد!  تمام.  فاجعه محیط زیست معلول جمعیت زیاد و نیز اداره غلط است.  آخرین قطعات زمین مناسب کشاورزی بکار گرفته شده و آخرین قطرات آب نایاب نیز استفاده شده و تمام ذخایر همگی استفاده شده.  واقعیت اینست که تأمین خوراک این جمعیت دیگر بتنهائی از منابع داخلی امکان ندارد و خودکفائی بیمعنی شده است.  آیا روزی فرزندان ما مجبور به تغذیه از سوسک و عنکبوت خواهند شد؟  اینگونه مباد.  در این رابطه، مجریان ناقص عقل بعید است کمترین درکی از مفهوم تصاعد و سایر اصول علمی داشته باشند.  بند 2 را یکبار دیگر مرور کنید.  در مطالب گذشته مکرر از "جمعیت" و "محیط زیست" بسیار گفته ایم و تکرار نمیکنیم.

9- تصاعد:  درباره اطلاعات مبتلایان کرونا و جان باختگان، اختلاف نظر های زیادی هست.  برای اینکه تخمین درستی از جانباختگان داشته باشید، دقیق ترین و مورد اعتماد ترین راه نگاه به آمار اداره متوفیات در سطح کشور است.  آمار درگذشتگان طی ماه های مختلف در سال گذشته دارای یک روند (trend) خاص است که بطور معمول قرار است در سال بعدی نیز ادامه یابد.  عدول از این روند قابل مشاهده است که طبعاً مربوط به این بیماری میشود و حتی میتوان تاریخ شروع و شیوع آنرا کشف کرد.  اما درباره آما مبتلایان در مورد هر بیماری مسری باید گفت که آمار ارائه شده از سوی مسئولین بیانگر یک تصاعد حسابی است که کاملاً غیر موجه است.  دستکم در مراحل اولیه این بیماری باید با یک تصاعد هندسی مواجه باشیم درست مانند داستان شطرنج. در مورد درگذشتگان نیز در مراحل اولیه تقریباً همین روند حاکم است.  در مراحل کنترل بیماری البته روند از حالت تصاعدی خارج و یا ضریب تکثیر عفونت کاهش میابد.   بعنوان یک کار تحقیقی به دانشجویان توصیه میشود این مطلب را پیگیری و نتیجه را انتشار دهند.

10- آیا آینده ای هست؟:  در روزگار بحرانها مردم عرفانی میشوند و به گمانه پردازی های مختلف رو میآورند.  گروهی از شیعیان نشانه های آخر زمان را مشاهده میکنند و وظیفه خود را در عدم همکاری در کنترل بیماری دیده و بسا به بدترشدن آن امیدوارند.  در برخی از جوامع کاتولیک غربی نیز چنین حال و هوائی برپاست.  این در حالیست که پزشکان همچنان در مبارزه با بیماری بدون اعتناء به این تفکرات، به سوگند پزشکی خود وفادار و متعهدند.  سوء تفاهماتی در باب نجات دهنده و مسائل آخر زمانی هست که اگر کسانی خواهان توضیح باشند آنرا به آینده وامیگذاریم.  اما در میان همه این تفکرات عرفانی یک پرسش اساسی وجود دارد و آن اینست: نقش ما در کارگاه هستی بعنوان انسان چیست؟  دو رویکرد برای پاسخ وجود دارد.  اگر از نویسنده این سطور سوأل کنید طبعاً پاسخ اینست که وظیفه ما پیشرفت در زندگی جمعی با رعایت اخلاق میباشد.  هدف، پیشرفت و تعالی چه در زندگی شخصی چه خانواده و چه میهنی و چه جهانی است.  در عین حال، مبارزه با دروغ و عواملی که باعث سلب آزادی های طبیعی میشود در دستور کار هر انسان با وجدانی باید قرار داشته باشد.  اما یک رویکرد متفاوتی هم وجود دارد که ممکنست برخورنده باشد.  لذا کسانی که اعصاب قوی ندارند از ادامه مطلب خودداری کنند.  اگر از چشم یک هوش فرازمینی به اوضاع سیاره زمین نگاه کنیم نقش انسان اینگونه دیده میشود: "این موجود دوپا، یک ماشین تولید زباله کامل است، مواد خام را از محیط دریافت و سپس وارد فاضلاب میکند.  غیر مواد خوراکی، سایر مواد سیاره را برای زیست بهتر خود استخراج و پروسس میکند.  تحلیل نهائی آن، افزایش آنتروپی سیاره است؛ یعنی افزایش بینظمی کل."  از این حیث، انسان تفاوت زیادی با سایر جانوران ندارد.  اما در تخریب سیاره هیچکدام به پای انسان نمیرسند.  مثلاً چرندگان علفخوار هیچگاه زمین را پاک چری نمیکنند و به علفها فرصت ترمیم میدهند.  اما انسان اگر چوب میخواهد، تمام جنگل را پاک تراشی میکند و خاک لخت برای همیشه استعداد خود را از دست میدهد. لذا از دیدگاه هوش فرازمینی، نقش انسان یک نقش مخرب در زیستگاه خود است.  او با دست اندازی ناشیانه، به زعم خودش داهیانه،  در زیست بوم خود و افزایش بینظمی نهایتاً باعث انقراض نسل خود خواهد شد.  ولی در هر صورت، طبیعت بهر شکلی که درآمده باشد به بودن خود ادامه خواهد داد.

  • مرتضی قریب

پایان زمان

کرونا

نظرات  (۳)

  • حبیب ابن علی
  • جناب آقاى دکتر غریب آخرین  نوشته شمارا دوبار خواندم بسیار آموزنده بود این روزها نه حالىمانده که کتابهاى فلسفى موردعلاقه ام را بخوانم و نه ذوقى که شعر بخوانم و موسیقى گوش دهم بهکنجى خزیده ام و به رنجى که فوق طاقتم است رسیده به دردها و آلام انسانها مینگرم و به پایانسرنوشت آنها و رمز وراز جهان هستى  میاندیشم ابوالحسن خرقانى عارف بزرگ میگوید اگر ازترکستان تا در شام کسى را قدمى در سنگ آید زیان آن مراست و از آن منست و تادر شام اندوهىدردلیست آن دل از آنمنست حال با این روحیه خودم سخت در عجب مانده ام غم این خفته چند خوابدر چشم ترم میشکند

    این چه استغناست یارب وین چه قادر حکمت است

     این همه درد نهانست ومجال آه نیست

    بارى وقتى کمتراز ده سال داشتم در محله مان موضوعى دهان به دهان میشدکه شخصى که فکرمیکنم بنام حسن زاده بوده هواپیمایی ساخته که با آن به کره ماه برود ونیز اتومبیل بدون رانندهاختراع کرده جالب این بود که ایشان گروهبان ارتش و خودشان  نه سوار هواپیما شده بود و نههواپیما را دیده بود و خود جنابشان اتومبیل هم نداشت البته این موضوع در أواخر سالهاى  بیست بودحال حکایت اختراعات و اکتشافات و کرامات و معجزات این از ما بهتران است هنوز فرق ویروس و  میکروب وباکترى را نمیدانندو از فیزیو لوژى بدن انسان فقط بالا تنه و پایین تنه  ار میشناسندمیگویندداروى کرونا را کشف کرده آن یکى میگوید فلان اوراد و آیات را بخوانید و یا به زیارت فلانامامزاده بروید تا از إدبار و أمراض و ویروسها در أمان بمانید چرا که فقط اینها بدرد این جهان و آنجهان شما میخوردوداروهاى شفا بخشکه علم و دانش آنرا کشف کرده و بیمارستانهاى فوق مدرن وپزشکان بزرک و ییلاقات خوش آب و هوا و غذاها ارگانیک براى ماست

     

    شما باید بر اى رفع هوایج و شفاى دردها به ضرایح و دیوار ندبه بوسه زنید و بر توالت لیس …

     

     

     

    راستى بشریت بکجا میرود سرنوشت او با این افزایش جمعییت و تخریب و دست اندارى به محیطزیست …واز همه مهمتر فقر و جهالت و نظامهاى سرمایه دارى و جنگ طلب چه میشود 

    من شخصاً علاقه اى به سیاست و مسایل علمى ندارم و دوست دارم اینها  از نظر فلسفى و نظرى  

    مورد بحث قرار گیرند وقتى میبینیم ملیونها نَفَر یکصدا  داد میکنند ازادى ، برابرى جمهورىسوسیالیستى یا جمهورى دموکراتیک یا حکومت پادشاهى… انسان در شگفت میماند این جمعنقیضین چگونه جانوریست مگر ازادى و برابرى امکان دارد واین هردو باوجود هر نوع حکومت که خودسالب ازادیست

    غیر ممکن است البته جهالت آدمیزاده را پایانى نیست آقاى دکترى ! میگوید ایران  ظرفیت چهار صدملیون جمعییت را دارد حال اگر بخواهیم با روش سقراطى با ایشان وارد سؤال و جواب شویم آخرشبه چه چیزى اقرارخواهدکرد؛! افلاطون در کتاب جمهورى پس از بر شمردن همه گونه حکومتها میگویدبهترین

    حکومتها آنست که خردمندان حکومت کنند ویا حکومت کنندگان خردمندان باشند ولى امروزه چنیناست که بهترین حکومتها آنست که حاکمان سفیه باشند یا سفیهان حاکم 

    پاسخ:
    در یک کلام:  از کوزه همان برون تراود که در اوست.

    بزودی به مطلب بعدی ما در همین ارتباط و با تیتر بالا توجه فرمائید.

    به نظر من شما صرفا انسان را موجودی پست و مخرب میبینید که فقط طبیعت را پایمال و از بین میبرد.این فراموش نشود که انسان فقط یک نفر یا هزار نفر نیست. انسان های بیشماری نیز برای این زمین تلاش کرده اند و میکنند. همه ما خواهان تجملیم از اجناس چوبی و طلا و .. گرفته از خوراک های پر زرق و برق.همین ما خواهانیم که انسان هم نابود میکند.در ضمن باید دید کسی که انسان را این چنین میبیند آیا زندگی ساده ای دارد یا فقط در نوشتار پایبند طبیعت و زمین است.ایا در عمل این چنین است؟؟

    پاسخ:
    بسیار ممنون از نظر انتقادی و بی پرده شما.  البته از دیدگاه من و شما و سایرین، انسان موجود شریفی است و دارد خوب یا بد زندگی خودش را همچون سایر جانداران سپری میکند.  انتقاد شما به آن هوش فرازمینی است که نگاه بیطرفانه دارد و میبیند عملکرد خالص زندگی این انسان بر سیاره زمین چیزی جز افزایش جمعیت خودش به هزینه تخریب محیط سیاره نیست.  ربطی هم به آدم خوب و بد ندارد همه در این امر شریکند حتی من و جنابعالی!.  عمل خیر ما از دیدگاه آن ناظر فرازمینی چیست؟  دستکم اگر تعادلی رعایت میشد ممکن بود پذیرفت انسان هم مثل سایر جانوران معصومانه زندگی خودش را میکند.  گو خوش باش که خوش جهانی دارد.   منتظر راهنمائی های آموزنده شما هستیم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی