فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

پاسخی به ماوراء طبیعت

چهارشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۴۶ ب.ظ

پاسخی به ماوراء طبیعت

     در ذیل مطلب "مابعدالطبیعه"، خواننده ای مطلبی را درباره آن نوشته و نقدی برآن آورده اند.  متأسفانه اینگونه نظریات کمتر خوانده و بدان توجه میشود.  لذا چون اظهاراتی کرده اند که ممکنست نظرات خیلی های دیگر نیز باشد، مناسب دیده شد که عین نوشته ایشان را درج کرده و پاسخ خود را زیر آن قرار دهم.  هرچقدر این چالش ها بیشتر و بیشتر باشد امید به رستگاری بیشتر خواهد بود.  اکنون نظر این خواننده عزیز:

"مطالب بسیار اموزنده بود اما باز مملو از اعتقادات شخصی برای رد دین و دنیای دیگر و وجود روح بود. در مطالب اولیه که دم از فریبکار و فریبگر است و فریبکار باید دلایل خود را ثابت کند نه شنونده درست اما وجود برخی وقایع روی زمین از قبیل سنگهای اهرام ثلاثه که با هیچ ابزار امروزی به دقت آن زمان قادر به تراشیدن نیس یا جابجا شدن سنگ های عظیم الجثه ای که حتی با تجهیزات امروزی قادر به این کار نیستن چه میتوان گفت. شاید گوینده یا همان فریبکار هم به دنبال اثباتی برای رد حرفهای خود است.

شما بحث را تا جایی پیش بردید و در انتها به نتیجه گیری شخصی خود برای وجود دین برای اخلاقیت رسیدید و در انتها همه مذاهب را تکذیب کردید. من خواستار مطالب ماورا طبیعه بدون ورود اعتقادات شخصی شما بودم. منتظر پاسخ هستم

در مورد پیشگویی هایی که ۸۰ الی ۹۰ درصد به حقیقت پیوستن چه می شود گفت." 

 

   اکنون بشرح پاسخ میپردازیم: 

1- درباره اعتقادات شخصی.  همانطور که در پاراگراف دوم مطلب "مابعدالطبیعه" خدمتتان عرض شد، هیچ راهی نیست جز آنکه اگر کسی درباره این حوزه نظری داشته باشد، فقط اظهار نظر شخصی خود را بیان کند.  منظور غرض شخصی یا دشمنی با کسی یا چیزی نیست.  اگر فقط به ذکر تاریخچه این مسائل پرداخته شود که فلان چه گفت و بهمان چه نظری داشت، جائی برای اظهار نظر شخصی باقی نمیماند و میشود تاریخچه و دیگر جائی برای تحلیل درباره این نظرات وجود نخواهد داشت.  اما اگر بخواهیم این افکار را نقد کنیم، خود بخود نظر فرد ناقد پیش کشیده میشود و از آن گریزی نیست.  نام آنرا بگذاریم اظهار نظر شخصی، یا نقد یا هر چیز دیگر.  

2- درباره رد دین.  اتفاقاً در ابتدای پاراگراف آخر از اینکه مردم به معنویات بعنوان تکنیکی یرای رفتار صحیح اجتماعی نگاه کنند تمجید شده و مهمترین کار دین تنظیم روابط اجتماعی برای زندگی دنیویست.  از این دیدگاه، بهترین دین آنست که تابع "تنش" را کمینه سازد.  اگر به آن بمثابه یک معادله نگریسته شود، باید پارامترهای اجتماعی را چنان انتخاب کند که متغیرهای موجود در آن منتهی به کمینه (مینیمم) شدن اندازه تایع تنش در اجتماع مزبور گردد.  از همینجا نتیجه میشود که با تغییر نوع اجتماع یا عوض شدن پارامترها و عوض شدن زمانه، محاسبه باید تجدید شود.  اما چرا ما برخی امور را بد تلقی میکنیم ؟  بد تلقی کردن "دزدی" برای اینست که بشر از ابتدای اجتماعی شدن و در کنار یکدیگر قرار گرفتن متوجه شد که با به رسمیت شناختن عمل دزدی، روز و شب قرار نخواهد داشت و باید مرتب در تب و تاب باشد تا چیزی از وی ربوده نشود، حتی شامل حال شخص دزد نیز میشود!  پس دزدی عملی مذموم تلقی شده در زمره بدی ها قرار گرفت.  متشابهاً، بشر اولیه متوجه منافع معاضدت و کمک به یکدیگر شده و در زمره خوبی ها قرار گرفت.  او بتدریج متوجه منافع تقسیم کار شد و اینکه چگونه بازدهی جامعه را بالا میبرد.  همه اینها بتدریج از زمانهای پیشین و شاید عصر انسان شکارچی و انسان دوره پارینه سنگی شکل گرفت.  پیش از آنکه ادیانی رسماً شکل گیرند، این خوبی ها و بدی ها توسط رؤسای قبایل و بعداً پادشاهان طبقه بندی شده و قوانین اولیه شکل گرفت.  قانون حمورابی (1754 پیش از میلاد) یکی از آنهاست که بصورت مکتوب در دست است.  شک نیست پیش از آن نیز بصورت های دیگری قوانینی وجود داشته است تا روابط اجتماعی را تنظیم کند.  در مطالب پیشین نشان دادیم که شکل اولیه بسیاری از قوانین تورات در قانون حمورابی مندرج است و برخی مجازات های بیرحمانه آن مربوط به عصر حمورابی است.  

3- درباره دنیای دیگر.  باید توجه کرد که ما در بافت فلسفه به موضوع مابعدالطبیه پرداختیم.  نباید بحث ما با "الهیات" خلط شود چه اینکه حوزه دیگری است و در ابتدای فلسفه مشّاء به اختلاف این دو حوزه اشاره شده است.  در حوزه فلسفه که مابعدالطبیعه نیز شامل آنست، کسی از منظر دین وارد نمیشود و از آن حوزه یاری نمیطلبد.  بنابراین اگر قرار بر دنیائی سوای این دنیا باشد، چرا فقط یکی و چرا ده تا نه؟  اتفاقاً در مباحث فیزیک نظری بحثی بنام دنیاهای موازی جریان دارد و نه یکی و دوتا بلکه به تعداد n.  با این تفاوت که همه مادّی اند.  البته این یک حقیقت عینی نیست بلکه در حوزه نظری است ولی حاوی این نکته است که اگر قائل به یک دنیای نادیده ذهنی هستی پس چرا یکی؟  شما هم آنرا متعدد بگیر و بعد اگر توانستی ثابت کن n=1.  بهر حال این موضوعات عینی نیست و از همین رو در حیطه متافیزیک قرار گرفته است.  بار دیگر یادآور میشوم که ارسطو موضوعات عینی را که به حوزه مشاهده و تجربه ربط داشت ابتدا مورد بحث قرار داد و کتاب هائی چند تقریر کرد که تیتر کلی آنها "طبیعت" است.  سپس به موضوعات سخت تر که عینی نیست و در حوزه ذهن است پرداخت و رسالاتی تهیه کرد که حکمای بعدی با توجه باینکه او این کارها را بعد از پرداختن به طبیعت (=فیزیک) انجام داده بود آنها را متافیزیک (=بعد از طبیعت = مابعدالطبیعه) نام نهادند.

4- فریبکار و فریبگر.  عناوین خوبی نیست.  بهتر است اینطور بگوئیم که مدعی همواره باید دلایل خود را عرضه کند و نه اینکه از مخاطبین خود انتظار داشته باشد آنها ثابت کنند که او دروغ میگوید.  اگر غیر این باشد همه میتوانند هر ادعائی بخواهند عرضه کنند.

5- سنگ های اهرام ثلاثه.  نه تنها در مورد اهرام مصر بلکه اضافه میکنیم سنگهائی که قبایل مایا و نیز ماچوپیچو در آمریکای جنوبی بکار بردند، علاوه بر بزرگی، بسیار دقیق تراش خورده و در هم جفت و جور شده اند.  شکل های در ابعاد بسیار وسیع که تنها از هوا قابل فهم است روی زمین در این مناطق هست که بسیار عجیب و قابل تأمل است.  نگارنده این سطور نیز در ایام جوانی به این مسائل علاقمند بوده و تصور میکرد که رازهای فرازمینی دخیل است.  خواندن کتابهای اریک فون دانیکن آلمانی و مقالات مشابه، او را متمایل به پذیرش دیدار فرازمینی ها از کره زمین کرده بود.  اینها همه مطالب جالب و ارزنده ای است ولی همه در قلمرو گمانه زنی است.  در گمانه زنی، برخلاف علم، دریچه ذهن بر پهنه وسیعی از تصورات باز است و هیچ مانعی جلودار نیست.  ضمناً هیچ ربطی هم به دین و غیر دین ندارد و هرکسی از ظن خود میتواند نتیجه گیری کند (برای اطلاع بیشتر ر.ک. به حاشیه ای بر علوم فیزیکی، 1397/2/15).

6- در مورد پاراگراف آخر.  در این زمینه قبلاً بحث های فراوانی در مطالب پیشین شده که میتوان مراجعه کرد.  تنها میتوانم به نقل یک برنده نوبل فیزیک اکتفا کنم که گفت:

با دین یا بدون دین، انسان‌های خوب، کارهای خوب می‌کنند و انسان‌های بد، کارهای بد؛ اما برای اینکه انسان‌های خوب کارهای بد را مرتکب (پذیرا) شوند، دین لازم است (استیون واینبرگ)

اما درباره کسانی که پیشگوئی کرده اند و پیشگوئی آنها درست از آب درآمده و اغلب به حقیقت میپیوندد، باید گفت بسیار عالیست.  منتها برای یک ارزیابی علمی ما از یکی از آنها دعوت میکنیم بطور فیزیکی در جائی حضور یافته و در محیط کنترل شده و با حضور شما و هرکس دیگر پیشگوئی های وی را بررسی و معاینه کنیم.  اگر با ضریب بالای 80% صحیح از آب درآمد قول میدهیم این وبلاگ تخته شود.  البته جایزه ایشان هم محفوظ خواهد بود.  این گوی و این میدان.

  • مرتضی قریب

مابعدالطبیعه

نظرات  (۲)

ممنون بابت پاسخ جالب و زیرکانه تان.بهر حال تمام متافیزیک در شبهه ای از ابهام است و همه گمانه زنی است که نه میشود رد کرد نه میشود قبول کرد.

در مورد پیشگویی ها هم شما در همان لحظه نمیتوانید ۸۰ درصد صحت را تایید یا رد کنید مگر از گذشته و حالتان بگوید و ثابت شود درست میگوید.پیشگو یعنی اینده نگری و گذر زمان و تعدد صحبت با یک پیشگو باعث اعتقاد به یک پیشگو میشود.چه بسا این پیشگو ها هم گمانه زنی هایی میکنند که گاهی بطور حیرت آوری عجیب هستند.

با تشکر از وقت و حرفای جالبتون

پاسخ:
باید دید آیا سایر دنبال کنندگان این وبلاگ به موضوع پیشگو و پیشگوئی علاقه ای دارند یا نه.  اگر علاقه باشد، ما در آینده میتوانیم بسیار در این باره و حواشی آن گفتگو کنیم.  طبعاً ابزار ما استدلال و منطق علمی خواهد بود.  بطور خلاصه بگویم، یک راه برای کشف صحت و سقم گفته های پیشگو نگاه به عرایض یکی از معروفترین آنها در گذشته است.  او نوستر آداموس معروف است که کتاب او را چند بار خوانده ام.  هیچیک از پیش بینی های وی درست از آب درنیامده.  در واقع او اشعاری سروده و حرفهایش حالت ایهام دارد درست شبیه بسیاری از غزل های حافظ که هر کس میتواند به نوعی تعبیر کند و زیبائیش هم یکی همین است.  یک پیشگوی زرنگ طوری آینده و یا حتی گذشته شما را کف دستتان میگذارد که شما راضی باشید و عباراتی عمومی بکار میبرد که قابل تفسیر باشد.  اگر پیشگوی اسم و رسم داری را در اختیار ما بگذارید، میدانیم چگونه سوأل هائی طرح کنیم که چندان جای پس و پیش کردن نداشته باشد.  البته خودش آدم صادقی باشد ار اول خواهد گفت فقط سوال های عمومی را جواب خواهد داد!
  • حبیب ابن علی
  • بکجا چنین شتابان !

    دوست گرامى من در هیچیک از نوشته هاى شما بد زبانى و خوارشمردن و سست گردانیدن دین را مشاهده نکرده ام آن سرور گرامى در سنجه نوشته واپسین شما همه چیز را بهم آمیخته راسل میگوید جایگاه دین و الهیآت نه در فلسفه میباشد ونه دردانش مارا ستیزى با دین نیست هیچ فیلسوف ودانشمند خدا ناباورى نگفته است که همه رازهاواسرارجهان راگشوده است خرده گیرى ما برآنست که سیاست بادین آمیخته شده و هرگونه فساد، دزدى، غارت، …رابه دین میبندند بدون آنکه هیچ پیوندى بین آنها باشد٠بگذارذهنم راازناپاکیهابشویم گوش جان را با کنسرتوپیانوى شماره یک چایکوفسکى نوازش دهم

     

    پاسخ:
    بله.  البته بخشی از موضوعات مابعدالطبیعه حول و حوش همان سوألاتی است که در آخرت شناسی دینی مطرح است.  اما نکته مهمی که هست اینکه حکمائی که در این حوزه کار میکنند با دکان داری دینی کاری ندارند.  متاسفانه چیزی که این دوران خاص مطرح است عمدتاً دکانداری و دین فروشی و تظاهر است و نه جانمایه دین که مدتهاست فراموش شده.  همانطور که در نوشته ما مطرح شده بود، اولین اثر و فوری ترین اثر دین باید در اخلاق جامعه ظاهر شود.  اخباری منتشره را نگاه کنید و خود نتیجه گیری کنید.  حتی با توده مردم هم کاری نداشته باشید که چه اثری داشته، و به اخلاق موعظه گران و ترویج کنندگان دین نگاهی مختصر اندازید.  گویا دین مدار ترین و اخلاقی ترین مردم در این عرصه آمیختگی دین با سیاست، همانها هستند که تبلیغات رایج، بی دین و بیگانه قلمدادشان میکند.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی