فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

پیش بینی آینده

دوشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۰۲ ب.ظ

پیش بینی آینده

     اینبار کمی درباره آینده و اینکه اصولاً امکان پیش بینی آن وجود دارد یا نه گفتگو میکنیم.  از واژه "پیشگوئی" استفاده نمیکنیم زیرا متضمن معانی فراطبیعی است که کار پیشگویان و رمالان را تداعی میکند.   با مثالی روشنگرانه آغاز میکنیم.  این روزها بحث داغ سیاست حول و حوش نتیجه انتخابات آمریکاست.  ظاهراً نتیجه اش باید فقط برای اتباع آن کشور مهم باشد حال آنکه برای سایرین نیز اهمیت داشته و حتی مسئولان کشوری که بشدت از آمریکا رویگردان هستند درخفا بیشترین خوف و رجا را به نتیجه آن و اثری که بر آنان خواهد داشت دارند.  در حالیکه نمیتوانیم نتیجه این انتخابات که چند ماه آینده برگزار میشود را پیش بینی کنیم ولی با کمال تعجب وقوع امری در چند میلیارد سال آینده با دقت خوبی قابل پیش بینی است.  

     حدود دو میلیارد سال دیگر، با افزایش دمای خورشید اوضاع کره زمین رو به وخامت خواهد نهاد.  زمین بتدریج گرمتر و گرمتر خواهد شد و ادامه حیات، برای همه جانداران، سخت تر و سخت تر خواهد شد.   بطوریکه بتدریج آب دریاها و اقیانوسها تبخیر شده شرایطی دوزخی شبیه سیاره ناهید را بوجود خواهد آورد.  پس از آن، سه میلیارد سال دیگر به درازا خواهد کشید که سطح خارجی خورشید شروع به انبساط، کرده و نهایتاً زمین را در بر گیرد.  البته بسیار پیشتر از آن، حیات و کلیه آثار زندگی از سیاره ما رخت بر  بسته است.  چه چیزی موجب میشود نتیجه انتخاباتی به این نزدیکی را نتوانیم پیش بینی کنیم حال آنکه وقوع امری در چند میلیارد سال بعد را با قطع و یقین پیش بینی کنیم؟  تفاوت در کجاست؟  تفاوت در سرشت پدیده هاست.  در مسائل انسانی که اختیار در آن حاضر است و بسیاری از اتفاقات ناشی از خوی سرکش انسانی است، پیش بینی قطعی میسر نیست.  حال آنکه در دنیای مادّه، منظور مادّه در بزرگ مقیاس، پیش بینی با قطعیت میسر است.  تیری که از چله کمان رها میشود مسیر محتوم خود را طی کرده و به آنجا که باید برود میرود.  تاریخ، شرح تیراندازان ماهری را میدهد که حتی سواره بر اسب تیرشان به خطا نمیرفت.  سکه ای که به هوا پرتاب میشود معیار خوبی برای تصمیم گیری شانسی است: شیر یا خط؟  اما امروز اگر تمام شرایط پرتاب را بدانیم و اینکه با چه نیروئی به هوا میرود و نیرو به کجای آن وارد میشود و سایر شرایط، با اطمینان از محل فرود و وجهی که رخ میدهد میتوان سخن گفت.  

    از بحث فوق چنین مینماید که آنچه در حوزه مادّه حاکم است همانا جبر است.  آنچه پدیده های جهان جمادات را هدایت میکند قوانین طبیعی است که همواره بر یک سبک و روال عمل میکنند.  دنیای انسانی یک استثناست که در آن اختیار نیز وجود دارد.  در مورد سایر جانداران موضوع کاملاً روشن نیست.  چه بسا در حوزه پستانداران و انواع متکامل تر حیوانات نیز نوعی اختیار حاکم باشد.  در هر حال حوزه جانداران روی زمین نسبت به کل عالم بقدری ناچیز است که قابل صرفنظر کردن بوده و اگر استثنا کنیم، جبر در جهان حکمفرماست.  اما سوألی که مطرح است اینکه آیا جهان مادّی در همه ابعاد خود مشمول جبر است؟ آیا نوعی اختیار در بطن مادّه برقرار نیست؟  مشاهدات علمی حاکی از آنست که در حوزه اتمی و زیر اتمی نوعی از شانس و اقبال وجود دارد که با شانس مذکور درباره سکه بکلی متفاوت است.  در پرتاب سکه دیدیم که تظاهر شانسی بودن، ناشی از نبود اشراف به همه پارامترهای حاکم بر پدیده است.  در صورتیکه این شانس موجود در حوزه بینهایت کوچکها ناشی از سرشت ذاتی آن است و نه کمبود اطلاعات ما.   این سرشت را در حالت های برانگیخته اتم و یا رادیواکتیویته ناشی از هسته اتم و امثال آن مشاهده میکنیم که در بحث های پیشین تا حدودی بدان اشاره کرده ایم.  بنابراین به این اعتبار باید حرف خود را پس گرفته بگوئیم در عالم جمادات اختیار جریان دارد زیرا مادّه در بنیادی ترین شکل خود صاحب اختیار است.  اگر چنین است پس جبری که در عالم ماکروسکوپیک میبینم  چگونه است؟  آیا وهم است؟  آیا نوعی فریب است؟  نکند طبیعت با ما بازی میکند؟  شاید او نمیخواهد پرده از همه اسرار خود برکشد. شاید این دلربائی ها و دلفریبی ها تا ابد ادامه داشته باشد؟  اما اینها همه مهم نیست و هرچه میخواهند باشند، ما کار خود را پی میگیریم و به این طنازی ها وقعی نمیگزاریم.   بنظر میرسد آنچه باعث چنین تفاوت عظیمی است، وجود آمار است.  آمار باعث میشود که توده مادّه رفتار میانگینی را از خود نشان داده و رفتار تکروانه را ماسک کند.  قبلاً در این باره بسیار صحبت کرده ایم و به ذکر مثالی بسنده میکنیم.  در برنامه های تردستی دیده ایم که تردست با اوراد و حرکات عجیب و غریبی، سوژه خود را از روی تخت به بالا صعود میدهد بدون آنکه ظاهراً وسیله ای درکار باشد.  ما البته آنرا واقعی نمیدانیم و به حساب تردستی میگذاریم.  اما یک امکان نظری و آلترناتیو وجود دارد و آن اینکه حرکات ارتعاشی و شانسی مولکول ها در هر سو، که ناشی از حرارت محیط است، در یک لحظه بطور شانسی با هم موازی از آب درآمده و بطرف بالا باشند.  در اینصورت نه تنها سوژه بدبخت خود بخود به هوا میرود بلکه به شدت با سقف تالار برخورد کرده بکلی متلاشی میشود.  البته احتمال چنین امری صفر مطلق نیست ولی چنان کوچک است که ما عملاً صفر تلقی میکنیم.  اولین بار که چنین مسائلی را مطرح کردیم عده ای آنرا چنین تعبیر کردند گویا تأییدی برای وجود معجزه بدست دادیم.  مثل آنست که بگوئیم شما همه هست و نیست خود را نقد کرده یک بلیط لاتاری بخرید.  جایزه برنده تصاحب دنیا و هر آنچه درون آنست میباشد.  منتها شانس برنده شدن 1/101000 است (با 1/1000 اشتباه نکنید!).  چکار میکنید؟  اگر اقدام کنید معلوم میشود یا ایمان قوی دارید یا هنوز درکی از عدد ندارید.  حال برای مثالی که زدیم تصور کنید بجای 1000 عددی بزرگتر از عدد آووگادرو جایگزین کنید و تصوری از کوچکی آن داشته باشید.  بهمین ترتیب در مورد رادیواکتیویته، اگر فقط یک هسته را زیر نظر داشته باشید محال است لحظه تجزیه آنرا پیش بینی کنید زیرا اختیار آن دست خودش است.   اما اگر تعداد زیادی از آنرا داشته باشید یا بعبارتی یک توده داشته باشید، در این صورت با دقت بالائی میتوانید بگوئید پس از چه مدت نیمی از آنها متلاشی میشوند و آینده را پیش بینی کنید.  این مدت به "نیمه عمر" موسوم است.  در اینجا که مادّه توده شده است، "اختیار" زیر پرده ای از "جبر" مخفی شده است و جبر صحنه گردان است.  اینجا همان رفتاری را مشاهده میکنیم که در حوزه ماکروسکوپیک و زندگی روزمره شاهد بوده ایم.  

     مختصر آنکه، موضوعات جبر و اختیار که از مباحث مابعدالطبیعه است کم کم رنگ علمی پیدا میکند و مثل بسیاری از موضوعات فلسفه به حوزه دانش متمایل میشود.  هرطور که بنگریم، دنیای ما بسیار عجیب است.  برای کسی که فرضاً از دنیائی دیگر به دنیای مادی ما پا گذاشته باشد، فهم آنچه میبیند باور نکردنیست (دنیای ناممکن، 99/2/18).  چرا برای ما عجیب نیست؟ فقط یک دلیل دارد: "عادت".  ما از بدو تولد به محرکات بیرونی عادت کرده و لذا اعجابی حس نمیکنیم.  بهر روی، پیش بینی در حوزه بزرگ مقیاس که در آن روابط علت و معلولی شناخته شده است به راحتی صورت میگیرد و اکثر پیشرفت های علمی مدیون همین خاصیت پیش بینی پذیری علم است.  در حوزه کوچک مقیاس، هرچند اطلاعات در خصوص تک تک اتمها یا مولکول ها با قطعیت ناممکنست، اما توده شدن کار را آسان میسازد.  از همین رو پیش بینی هوا با دقت خوبی صورت میگیرد در حالیکه همین امر درباره یک مولکول منفرد نه ممکنست و نه حاوی فایده عملی.  درباره جانداران و بویژه انسان، هنوز نظرات مختلف وجود داشته و بحث پیرامون جبر و اختیار آدمی در جریان است.  واقعاً سهم ما همراه با سایر جانداران بخش فوق العاده ناچیزی نزدیک به صفر در کلیت کیهان بازی میکند.  دیدن آن روزهای سختی در چند میلیارد سال آتی که کره زمین با بحران جدی روبرو شده و تلاش برای بقا نومیدانه به نتیجه نمیرسد بسیار دردناک است.  ما آن روز را نخواهیم دید؟  شاید بله و شاید نه.  اگر تئوری هندوها در چرخه مکرر مرگ و زندگی راست باشد، آنگاه ممکنست آنروزگار را درک کنیم که تصور آن بسیار نومید کننده است.  در هر حال ساکنین آن روزگار، هر که میخواهند باشند، با شرایط دردناکی مواجه خواهند بود.  دستکم نکته مثبتی، اگر این تئوری داشته باشد، کوشش در حفظ محیط زیست امروز است که فردای دهه ها و سده های آتی که مجدد بازمیگردیم با اوضاع وخیمتری مواجه نباشیم.   

  • مرتضی قریب

جبر و اختیار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی