فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

دنباله روی

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۲۲ ب.ظ

دنباله روی

   دنباله روی چیست؟!  به مثال های زیر توجه کنید:

مثال 1.  با دوستی قرار گذاشته اید به جائی بروید و قرار است هریک با اتوموبیل خود عازم شوید.  چون با محل مورد نظر آشنا نیستید،  هردونفرتان آدرس دقیق را پرسیده اید.  منتها دوست شما اول حرکت میکند و بلافاصله شما او را تعقیب میکنید.  به گمان اینکه دوست شما مطابق نقشه راه حرکت میکند، شما که از پشت اتوموبیل وی را تعقیب میکنید دیگر چندان به آدرس مکتوب توجهی ندارید و آنرا نگاه نمیکنید.  حتی ممکنست دیگر به علائم راهنمائی و تابلو های مسیر هم توجه نکنید و حواس خود را صرفاً وقف دنبال کردن ماشین او کنید، به گمان اینکه او راه را بهتر بلد است.  بعد طی مسافتی، ماشین جلوئی متوقف میشود و دوست شما با اظهار تأسف پیاده شده میگوید راه را اشتباه آمده ایم.  در اینجاست که متوجه میشوید دنباله روی چه عواقبی میتواند در پی داشته باشد.

    سناریوی فوق که ممکنست برای هرکسی اتفاق افتاده باشد، چندان چیز عجیبی نیست و اغلب ممکنست نتایج وخیمی نداشته باشد.  اما چه بسا ممکنست به جاهای باریک نیز کشیده شود.  حتی ممکنست به جهنم ختم شود.  اگر دنباله روی برای یافتن آدرس محلی ما را به مقصد نرساند، باری، خود بخود بزودی آشکار میشود و پی به اشتباه خود میبریم.  اما مشکل اصلی در دنباله روی های فکریست که اغلب متوجه اشتباه خود نمیشویم.  چه بسا در مسیر اشتباهی باشیم و هیچگاه بدان واقف نشویم. یکی از مشکلات مردم، دنباله روی از رهنمودهای سیاست بازان است.

   علت دنباله روی چیست؟  همانطور که از مثال بالا میتوان متوجه شد، شاید علت اصلی یا مهمترین علت همانا راحت طلبی باشد.  از جنبه بدنی و فیزیکی بخوبی قابل درک است چه اینکه اصلی تحت عنوان " اصل اقل انرژی" در فیزیک وجود دارد که طبق آن، پروسه های طبیعت راهی را انتخاب میکند که مستلزم صرف حداقل انرژی یا کار باشد.  اما راحت طلبی فکری مقوله دیگری است که گو اینکه با اصل فیزیکی یاد شده همخوانی دارد اما نتایج وخیم تری برای فرد و جامعه در بر دارد.  باید دانست که فکر کردن نیز عمل انرژی بری است و کارهای فکری  انسان را خسته میکند.  برای راننده ای که دنبال آدرسی میگردد راحت تر اینست که از نرم افزارهای راه یابی که روی گوشی های موبایل نصب است استفاده کند تا بخواهد مدام مغزش را درگیر پیدا کردن آدرس کند.  بنابراین تعجبی ندارد که مغز انسان مایل است در پائین ترین تراز انرژی یعنی در سطح پایه فعال باشد. گاهی این، متضمن هزینه های دیگریست.

   نوع دیگری از دنباله روی، الگوبرداری بدون تفکر از کارهای دیگران است که نام دیگرش "تقلید" است.   بار معنائی آن منفی است کما اینکه از قدیم گفته اند "خلق را تقلیدشان بر باد داد".  الگو برداری از دیگران اگر با دخل و تصرفاتی همراه باشد که کارکرد آن کار را بهتر کند ایرادی ندارد، اما تقلید کورکورانه واقعاً نابخردانه و مشکل آفرین است.  در کارهای جاری ما این نوع دنباله روی بشدت رایج است و انواع مفاسد را تاکنون ببار آورده است.  یک نمونه آن در مسائل سیاسی است.  فحوای آن در مثال زیر روشن تر دیده میشود.

مثال 2.  از میان هزاران داروئی که برای درمان سرطان ساخته شده و در بازار موجود است، وزارت بهداشت 7 عدد از بهترین ها و مؤثرترین ها را برای درمان بیماران انتخاب کرده است.  از میان آنها قرار است یکی بهترین باشد و بعنوان درمان نهائی معرفی شود.  اما وزارت بهداشت تعیین آنرا بعهده توده ها واگذار کرده که با اکثریت آرا یکی از میان آن 7 دارو را انتخاب کنند.  مردم کوچه و بازار میپرسند شما که خبره پزشکی و داروشناسی هستید و با استفاده از تمام ظرفیت کارشناسی خود آن 7 دارو را از میان خیل هزاران انتخاب کرده اید، چرا این یک گام آخرا را هم خود بر نمیدارید؟  درمان، موضوع پیش پا افتاده ای نیست و مسأله حیات و ممات مردم است.  چرا باید زندگی مردم را به قضا و قدر واگذار کرد؟  اگر اصلح انتخاب نشد جوابگو کیست؟  منطق این موضوع بقدری روشن و آشکار است که حتی یک کودک دبستانی نیز به بداهت عقل آنرا درمی یابد.  کودک میگوید شما که بخش اعظم زحمت را کشیده اید، چه شده که از تشخیص این بخش نهائی عاجزید!  یا شاید موضوع دیگری در میانست که همگان نباید بدانند.  دنباله روی از الگوی انتخاباتی سیستم های دموکراتیک بقصد تظاهر و نمایش شباهت با آنها جز فریب معنائی ندارد.

    دنباله روی های نوع دیگری در مقوله فرهنگ و آداب اجتماعی وجود دارند که ممکن است ذاتاً خوب باشند ولی چون بدون پشتیبانی آموزشی میباشد، عملاً  مقصود حاصل نمیشود.  الگوبرداری از شیوه های غربی اگر با فرهنگ استفاده از آنها همراه نباشد بیحاصل و گاه زیانبار خواهد بود.  چه بسا ما خود قادر به ارائه ابتکاراتی حتی مؤثرتر از آنان باشیم که نیازمند ترویج حس اعتماد به خود میباشد. مثال زیر از آن دست است.

مثال 3.  یکی از جاهائی که سطح فرهنگ یک ملت از آن نمایان میشود، پارک هاست.  در پارک های شهری که قدم میزنید، با اینکه هر چند قدم یک سطل برای آشغال گذاشته اند اما انبوه ته سیگار را ملاحظه میکنید که بر زمین و چمن ریخته اند.  گهگاه قوطی خالی نوشابه و پلاستیک و امثال آنرا میبینید که در چند قدمی سطل زباله بر زمین افتاده است.  متشابهاً همین طرز برخورد را در پارک های جنگلی میبینید که ضایعات و انبوه کیسه های پلاستیکی در طبیعت سرگردان است.  گردشگران بخود زحمت نمیدهند که حتی در غیاب سطل زباله، ضایعات خود را در کیسه ای جمع آوری کرده و با خود تا اولین محل دفع زباله حمل کنند.  اصولاً استفاده ما از طبیعت دقیقاً در راستای دشمنی با آن است. آیا شهرداری مقصر است؟  خیر، آنها زحمت خود را کشیده اند.  آیا مردم مقصرند؟  از جهاتی بله و از جهاتی خیر.  در روستا های ما رسم بوده و شاید هنوز هست که زباله خود را در جوی روستا یا رودخانه محل می ریخته اند.  این تفکر را چه کسی باید اصلاح کند؟ آموزش و پرورش با ارائه آموزش رفتار درست در مدارس.  طبعاً وزیر صاحب اختیار آموزش و پرورش باید این شیوه را رایج کند.  وزیر با دانش و فرهنگ را چه کسی انتخاب میکند؟ دولت برآمده از مردم.  مجدد میرسیم به ابتدای مسأله و سطح فرهنگ مردم.  در مطالب پیشین درباره خروج از این دور باطل بسیار گفته ایم.  مشکلات ما مردم، برآمده از آموزه های کهنه و اشتباه فرد فرد آدمهاست.  سیه روزی چهل ساله اخیر عمدتاً بازتاب همین عقاید است.  شاید اگر معجزه آسا ممکن میبود که یکشبه این عقاید از ذهن تک تک آدمها پالایش میشد، طبعاً اوضاع و روال زندگانی مردم نیز یکشبه بهبود می یافت.  اما چه میتوان کرد که معجزه ای در کار نیست و این تغییر مستلزم آموزش است.  آموزش درست توسط دولت درست و باز هم دور تسلسلی که راه حل ساده ندارد.

نتیجه آنکه الگوبرداری بخودی خود امر بدی نیست ولی اگر با یک زمینه فکری و خردورز همراه نباشد میتواند بیحاصل و حتی زیانبار باشد.  ترویج این شیوه مستلزم استقرار یک نظام ملی و خردمند است.  دنباله روی و تقلید کورکورانه همواره به نتایج وخیمی منتهی شده و تجربه نشان داده دستکم هیچگاه بار مثبتی نداشته است.

  

  • مرتضی قریب

تقلید

دنباله روی

راحت طلبی

نظرات  (۱)

در رابطه با دنباله روی،  اکنون شخصی به نام ایلان ماسک در صدر توجه افراد است ، و میشه گفت دنباله رو زیادی دارد ، چه در تجارت ، چه در دنبال کردن ایده ها، مثلا اگر توییت کند دوج کوین خوب است (یک رمز ارز) همگان بی درنگ خریداری کرده و قیمتش را به عرش میرسانند و لذا یک مثال عینی دنباله روی این روزها شخص ایلان ماسک است و حتی تمام تفکرات او به نوعی مدام در حال کپی شدن در بین عده زیادی است ، 

حال  پیشنهادم این است در رابطه با ایده های ایلان ماسک برای هزینه های هنگفتی که در رابطه با آزمایشات انجام میدهد که انسان را به مریخ بفرستد چیزی بنویسید واقعا این همه هزینه یک رویای شخصی است ؟ یا واقعا در آینده به پایگاهی در مریخ نیاز داریم و آیندگان از ایلان ماسک متشکر خواهند بود الان موضوع در صدر توجه ایلان ماسک و برنامه هایش است

پاسخ:
بنظرم نفس دنباله روی همواره قابل انتقاد است مگر اینکه با تأمل و عقل او که پیروی میکند همراه باشد.  ایلان ماسک جوانی نابغه و خود ساخته است که موفقیت هایش بی شک علاقمندان و دنباله رو هائی برایش دست و پا میکند.  لابد آنها هم با چشم باز او را دنبال میکنند.  فردا اگر ایلان ماسک دیوانه شد آیا بازهم دنباله رو ها دنبالش میکنند؟  یا 20 سال دیگر که پیر شد و آلزایمر گرفت چطور؟  پس بستگی به شرایط دارد.  دنباله روی از یک فکر درست و معقول اگر با چشم و گوش باز باشد دیگر دنباله روی کور نیست.  اتفاقاً ارزش دموکراسی و اینکه دوره زمامداری رؤسای جمهور 4 سال باشد همین است.  با مستبدی که مادام العمر باشد، حتی اگر ابتدای کارش آدم معقولی باشد، ولی اگر پیر و خرفت شد یا بر اثر جنون تبهکار شد چه باید کرد.  اینگونه اشخاص هرچه دوره حکومت ایشان طولانی تر شود، بیرحم تر و کم عقل تر میشوند.  لذا آنها که سیستم حکومتی را محدود به 4 یا 8 سال  کرده اند احمق نیستند و بر اثر سعی و خطا بدین نتیجه رسیده اند.  آدم های عاقل باید از اشتباهات و تجارب دیگران درس بگیرند.  این را نباید با الگو برداری کور اشتباه گرفت.  
نکته دیگری که در نوشته شما هست این حقیقت که در زمانی که دغدغه دنیای آزاد فتح مریخ و ساکن شدن روی آن و بهره برداری از منایع آنست بسی جای تأسف است که دغدغه کشور ما دوچرخه سواری جنس مخالف یا تصویب روغن بنفشه برای بیماری کروناست.  البته ما هم با سرعت در حرکتیم، منتها در سقوط به اعماق زمان!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی