فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

عقل گرائی یا احساسات

سه شنبه, ۱۱ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۵۶ ب.ظ

عقل گرائی یا احساسات

چکیده

تناسب و تعادل مهمترین هنر زندگی است که باید از پخت و پز آنرا آموخت.  بنظر میرسد با دو نوع متفاوت عقل سروکار داریم. 

 عقل عملی و عقل معنوی.  این دو در تناسب با هم برای جامعه مفید خواهد بود.  در جامعه احساسات زده ما،

عقل عملی باید تشویق و ترویج گردد.  تقلید از آنچه در غرب میگذرد مفید نخواهد بود. 

جامعه ما بیش از پیش به آموزش درست نیازمند است.

 

     در مرور عقاید فلاسفه باستان ناخودآگاه دچار نوعی بهت و حیرت میشویم.  مانند آنست که مردمانی خردمند در آن روزگار زندگی میکردند.  یعنی مثل اینکه نسبت به دوره خودشان صاحب اندیشه ای با سطح بالاتر از معمول بوده اند و یا ما امروز در سطح فروتری هستیم؟  اما حقیقت چیست؟

    حقیقت اینست که ذهنیت انسان در گذر زمان چندان دچار تغییر نشده است.  آنچه پیشرفت داشته ایم در نحوه زندگی و راه یابی تکنولوژی و ابزارهای پیشرفته در زندگی روزمره بوده است.  بویژه آنکه برای بخشی از جهان موسوم به جهان سوم این فن آوری ها جنبه وارداتی داشته و ثمره جوشش ذهنی اهالی آن نبوده است.  

    لذا ممکن است چنین تصور کنیم که انسان در حوزه مقولات فلسفی و فکری پیشرفتی متناسب با پیشرفت در حوزه تجربی نداشته است و چه بسا در برهه هائی از زمان عقب گرد هم داشته است.

    پس اینکه بخود میبالیم که در قرن 21 زندگی میکنیم شاید کمی سوءتفاهم باشد و چه بسا از نظر ذهنی هنوز در قرون ماضی سیر میکنیم.  راستی چه چیز موجب این تصور اشتباه شده؟  شاید غرقه بودن در وسایل مصرفی و محصولات تکنولوژی چنین تصور اشتباهی را بوجود آورده باشد.  گو اینکه شکی نیست که از نظر فیزیکی در قرن 21 زندگی میکنیم.

    پس شاید مشکل در طرز تلقی ما از "زندگی" باشد و اینکه زندگی را چه تعریف کنیم.  اگر وجود جسمی و فیزیکی مطرح باشد، قطعاً همگی ما، چه شرقی چه غربی، در قرن 21 زندگی میکنیم.  اما اگر وجود ذهنی و معنوی مطرح باشد چه بسا هر یک از ما در برهه های متفاوتی از زمان در حال زندگی کردن باشیم.  نمونه مشخص آن، طالبان و فرقه های همسو با آن است.

    کمی که موضوع را بیشتر بشکافیم بنظرمان میرسد که گویا با دوگونه متفاوت از عقل (ذهنیت) روبرو هستیم.  عقلی عملی مبتنی بر واقعیات تجربی، لازمه پیشرفت های ابزاری که به علوم و تکنولوژی منجر میشود و نتیجه مستقیم آن چیزی نیست جز راحتی ها و آسان سازی زندگی (بدون آنکه فعلاً به عوارض جانبی آن کار داشته باشیم).  عقل دیگر موسوم است به عقل معنوی یا عقل فلسفی که در ساحت آن به تفکر در چیستی جهان و سیر در آفاق و انفس پرداخته میشود.  

    جالب است که شبیه این استنباط را نزد یکی دو نفر از فلاسفه مکتب فرانکفورت یافتیم.  تلاش این مکتب متوجه انتقاد از فرهنگ مصرف گرائی غرب در قرن 20 بوده است.  اینان به دو نوع عقل قائل هستند.  یکی عقل ذاتی که ملازم نقد است و دیگری عقل ابزاری که ملازم قوه تسلط بر طبیعت است.  بنظر آنها، پیشرفت عقل ابزاری موجب تضعیف عقل ذاتی شده است.  بطور خلاصه، فحوای سخن آنها این است که غرقه شدن در زندگی ماشینی (عقل ابزاری) ما را از مسائل بنیادی جهان و چند و چون و چرائی آن (عقل ذاتی) باز میدارد.  به عقیده آنان، عقل ذاتی در جامعه مدرن در حوزه های علم، اخلاق، و هنر زیر سلطه عقل ابزاری است.  تأکید میکنیم که دیدگاه آنان معطوف به جامعه پیشرفته و صاحب تکنولوژی غرب است.

    در اینجا لازمست تذکر داد که آنچه برای رفع مشکلات در جامعه غرب اندیشیده میشود لزوماً قابلیت کاربرد در جوامع شرقی ندارد.  لذا فهم این تفاوت ها بسیار مهم است و اینکه آنچه در یک محیط دیگر درست و صحیح است لزوماً قابلیت تسری به محیط ما را ندارد.  

    در اینجا به وجه مهمی از هنر زندگی اشاره میکنیم که همانا رعایت "تناسب" هاست.  پختن آش بهترین مثال برای توضیح این هنر است.  چنانچه به مواد مغذی و جامد آش (نخود، لپه، برنج،..) بیش از اندازه توجه شود و مقدارش زیاد باشد، آش تبدیل به کته خواهد شد و دیگر آش نیست.  از آنسو، چنانچه در هرچه رقیق تر بودن آن تأکید شود، در نهایت آش به آب خالص تبدیل خواهد شد ولی یک آب داغ!  لذا هنر زندگی در رعایت تناسب هاست.  قبلاً از تناسب بین محفوظات و استدلال سخن رفت و امروز پرداختن متناسب به علوم دقیقه و هنر همان اهمیت را داراست.

    با توجه به مثال فوق، در جامعه ما که درباره عقل معنوی زیاده روی شده، لازمست که عقل ابزاری مبتنی بر واقعیات جهان تجربی تشویق و ترویج گردد تا مگر تناسب رعایت شود.  برای آشی که زیادی شور شده باشد چاره ای نیست یا بطریقی نمک محلول خارج شود یا آب بیشتری بر آن بسته شود تا تناسب لحاظ شود.  در فرهنگ غرب که شاید در جنبه های مادّی زندگی زیاده روی شده به مقادیر متنابهی عقل معنوی نیاز است.  میگویند مدتیست که خواندن مثنوی مولانا در غرب، بویژه در آمریکا، با استقبال زیادی مواجه شده که نشانه تشنه بودن آن جوامع به مطالبی از این دست است.  این حاکی از همان تمایل به رسیدن به تعادل در جوامع آزاد است.  اما همواره هستند افرادی سطحی نگر که فوراً هر اتفاقی را به نفع خود و طرز تفکر خود مصادره میکنند. 

   وقتی عقل گرائی و توسل به منطق و استدلال را در جامعه خودمان توصیه و ترغیب میکنیم، این افراد مخالفت کرده میگویند غرب خود روی از عقلانیت برتافته و مگر نمیبینید که آنان تشنه محصولات ما (مثنوی مولانا) هستند!  پس کماکان پای بر همان شیوه دنبال کردن رویه های کهنه میکوبند یعنی در آشی که از قبل شور بوده باز هم نمک بیشتری میریزند.  با این شیوه تفکر، طبیعی است که وضع بد و بدتر میشود.  به زبان دیگر، عقل و احساسات در تعادل و تناسب با یکدیگر مطلوب و کارسازند.  در کشور احساسات زده و مخالف عقلانیت ما، راهکار درست اتفاقاً تشویق و گسترش عقلانیت است و موانع تحقق آن هر طور شده باید از سر راه برداشته شود.   باید یادآور شد که منظور از احساسات در اینجا، آن عواطف رقیق که عرفای ما زیر نام عشق آنرا در مقابل عقلانیت قرار دادند نیست بلکه اعم از هرگونه شیوه های تفکر خارج از رویه های استدلالی است.  خوار شمردن استدلال در این بیت معروف مولانا هویداست: پای استدلالیان چوبین بود/ پای چوبین سخت بی تمکین بود.  

    اغلب از آموزش بعنوان تنها پناهگاه برای برون رفت از عقب ماندگی جوامع عقب افتاده ذکر میشود.  اما بلافاصله باید پرسید کدام آموزش؟  زیرا که پخت و پز جنبه دیگری هم دارد.  با یک سری مواد اولیه مثل گوشت و پیاز و سیب زمینی و .. میتوان یک غذای سالم و نیرو بخش پخت.  متشابهاً با همان مواد و با صرف همان میزان انرژی میتوان یک غذای سمی و سرطان زا پخت.  مثلاً سوخته باشد یا ته گرفته باشد.  در مورد آموزش نیز همینگونه است و با کادر آموزشی یکسان و با صرف وقت یکسان و انرژی یکسان، میتوان بجای دانش، حقایق تحریف شده را تحویل داد.  بعلاوه، اگر از عناصر اولیه مسموم و ناسالم استفاده شده باشد که بد اندر بدتر، اصولاً بجای دانش راستین، جهل و خرافات ترویج خواهد شد.  

    یکی از مهمترین دلایل عقب ماندگی ما نبود آموزش صحیح است که مهمترین بخش آن، آموزش های پیش از مدرسه و در دامان مادران است.  اینجاست که تعلیم و تربیت دختران بمراتب مهمتر از پسران است چرا که آنان مادران آینده اند و اگر جاهل و خرافه پرست باشند جامعه نیز جاهل و نادان خواهد بود.  

    اما درباره احساسات باید گفت که زیاده روی در ابراز آن چه در مورد سوژه های دینی باشد و چه سوژه های ملی در همه حال زیان بار است.  مثلاً این روزها که مقارن یادواره کوروش بزرگ است، احساسات توده درباره منش او و افتخارات مربوط به او بالا گرفته است که صد البته بجاست و قابل درک.  اما در عین حال باید پرسید که تکلیف امروز ما چیست؟  آیا ابراز افتخار کفایت میکند؟ داشته امروز ما چیست؟  آیا بدان نمیماند که کسی در فقر و نکبت زندگی کند و مرتب به جد اعلای خود که پنبه فروشی موفق در عصر قاجار بوده افتخار کند؟!  افتخارات بجای خود محترم است اما مشکل آب و نان امروز را حل نمیکند.  رویه مطلوب اینست که بجای اینکه خودستائی کنیم، دیگران آستین بالا زده و اگر تعریفی داریم آنها از ما تمجید کنند.  مثلاً چه خوب میشد که نهادی مانند یونسکو با اراده و با هزینه خودش مراسم یادواره کوروش هخامنشی را در محل پاسارگاد اجرا میکرد.  بزرگان میگویند باید چنان زندگی کرد که از دید دیگران قابل احترام باشیم.  باید آنگونه زیست که دیگران از شما تمجید کنند.  تبلیغات و مبالغه در هر امری ناپسند است.  اگر شرایط زندگی را چنان تغییر دهیم که زمینه برای تمجید جهان از ما فراهم شده باشد، شک نکنید که در آن روز همه مشکلات ما رفع شده است. 

 

     

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی