فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

گفتار بزرگان

يكشنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۲۸ ب.ظ

گفتار بزرگان

    میپرسند این عدم تمایل برای درج تجربیات سایر ملل برای چیست؟  پرهیز این وبلاگ در نشر گفتمان های رایج و گفتار بزرگان بر اساس چه منطقی است؟  چون در مطلب پیشین ذکری از دو فیلسوف بزرگ کرده بودیم، پرسیده اند چرا از آنان یادی نمیکنید؟  حقیقت اینست که از ابتدا خط مشی این وبلاگ را پرهیز از نقل فله ای گفتار فلاسفه و حکما قرار داده بودیم.  با اینکه در بازتاب افکار این بزرگان فواید بیشمار است منتها ضرری بس بزرگتر نیز نهفته است.  چه زیانی بزرگتر از فراموش کردن قوه عاقله خود و اینکه ما نیز خود قدرت درک و تجزیه و تحلیل داریم؟  از اینرو همواره در درجه نخست شایسته است از خِرد و تحلیل خود در بررسی امور استفاده کرده و مراقب بود تا در دام اعتیاد به دنباله روی کورکورانه از گفتار دیگران نیفتاد که باعث تضعیف ابتکار و قوه درک میشود.  هرگونه استناد به گفتار دیگران بهتر است بعد از، یا دستکم همراه، شکل گیری عقیده خود نسبت به موضوعات مطروحه باشد.  اینک، وفق توصیه خوانندگان، به کتاب "نامه ای در باب تساهل" جان لاک مراجعه کرده و بخشی از مقدمه آنرا که مترجم محترم، شیرزاد گلشاهی کریم، درباره آرای جان استوارت میل نقل کرده اند از آن کتاب درج میکنیم.  استوارت میل، رساله ای بنام "درباره آزادی" دارد که خواندن آنرا به هرکه دارای سواد خواندن است توصیه میکنیم.  آنچه در پی میآید اتفاقاً تأییدی بر کلیات مطالب قبلی ما نیز میباشد:

    "مفهوم تساهل در اندیشه میل به کمال خود رسید. او خطوطی را که لاک در باب تساهل ترسیم نموده بود با قوّت بیشتری دنبال کرد و اغلب محدودیت هایی را که جان لاک برای مفهوم تساهل قائل شده بود، کنار گذاشت.  

به نظر میل تنها توجیه برای دخالت در آزادی دیگران و عدم تساهل این است که به واسطه این اعمال آزادی دیگران بخطر افتد.  میل در رساله آزادی خود توضیح میدهد که اگر حکومتی در سرکوب عقیده مخالف از پشتیبانی افکار عمومی برخوردار باشد باز هم مجاز به سرکوب مخالفان فکری خود نیست.  بهترین و بدترین حکومت ها حق ندارند عقیده ای را به زور خاموش کنند.  چنین کاری ذاتاً مخرب است و اگر با موافقت افکار عمومی صورت گیرد زیانش بیشتر خواهد بود.  اگر همه افراد بشر عقیده واحدی داشتند و تنها یکنفر عقیده اش با دیگران مخالف بود، عمل اینان که صدای آن یک نفر را به زور خاموش کنند بسیار زشت و نارواست.  همان طور که اگر آن یک نفر قدرت سرکوب افکار باقی نوع بشر را میداشت و این عمل را انجام میداد، مرتکب عمل ناروائی میگشت.  به نظر او عقیده آدمیان مانند دارایی و اموال شخصی نیست که اگر شخصی را از آن محروم نمایید زیان و ضررش فقط متوجه معدودی گردد، بلکه زیان انهدام یک اندیشه متوجه نوع بشر است و هم آیندگان و هم نسل های معاصر، هردو، از این بابت متضرر خواهند شد.  زیرا اگر عقیده ای که به زور خاموش شده است صحیح باشد در این صورت مخالف آن عقیده امکان برخورداری از حقیقت را از دست داده است و اگر اشتباه باشد، بازهم مخالفان زیان دیده اند؛ چه اینکه در سایه تضارب عقاید، حقانیت عقاید آنان روشن تر میگشت.

میل در نفی و انهدام یک اندیشه 3 فرض را مطرح مینماید و استدلال میکند که در هر سه فرض عدم تساهل نسبت به یک عقیده مردود است.  در همه این فرض ها بنای میل بر آن است که مخالفان یک عقیده، همگی مردانی پاکدامن و درست کارند و صرفاً بر اساس تقوا و ایمان خالص خود میکوشند تا از اشاعه تفکری که مضر تشخیص میدهند جلوگیری نمایند.

فرض نخست اینست که عقیده مورد مخالفت، عقیده ای صحیح است؛ میل با استناد به اصل خطاپذیری همه انسان ها توضیح میدهد که همگان همواره باید آماده گوش دادن به عقاید مخالفان باشند.  اگر کسی حاضر نباشد عقیده ای را بشنود به دلیل اینکه یقین به بطلان آن دارد در واقع اطمینان خود را با اطمینان مطلق یکی دانسته است.  کسانی که نسبت به عقاید مخالفان تساهل روا نمیدارند و میخواهند آنرا به زور از بین ببرند در واقع خطاناپذیری خود را پیشاپیش مُسلّم فرض کرده اند.  اینان با مراجعه به تاریخ به آسانی میتوانند دریابند که چگونه یک حقیقت مُسلّم در طول قرون و اعصار دگرگون شده است و بسیاری از عقاید که در گذشته حقیقت تلقی میشده است امروزه باطل گشته است و همچنین بسیاری از نظراتی که امروزه پذیرفته شده است ممکنست در آینده مردود اعلام شود.  میل استدلال میکند که بسیاری از عقایدی که مُسلّم فرض میشود تابع شرایط محیطی است، بدین معنا که چون در فلان محیط یا کشور بدنیا آمده ایم فلان عقیده را پذیرفته ایم، حال آنکه میتوانست قضیه بصورت دیگری باشد، یعنی اگر در محیط یا کشوری دیگر بدنیا میآمدیم عقاید دیگری را میپذیرفتیم.  همه این شواهد و قرائن دال بر اینست که آدمیان نمیبایست بدلیل اطمینان و یقین به عقاید خود، عقاید دیگران را سرکوب نمایند، چه اینکه ممکنست روزی عقاید خود آنان نیز باطل اعلام شود.

میل توضیح میدهد که مخالفان تساهل و آزادیِ عقاید ممکنست در مخالفت با استدلال او بگویند که وقتی ما از انتشار عقیده باطلی جلوگیری میکنیم، خود را مصون از اشتباه نمیدانیم، اما امکان اشتباه برای همگان وجود دارد و قوه قضاوت را بما داده اند تا از آن استفاده کنیم.  اگر بنا باشد هرکس بدلیل آنکه ممکنست عقایدش اشتباه باشد از عمل مطابق با قوه تشخیصی خود بهراسد، پس هیچ کس نباید در میدان عمل به مسئولیتهایی که در جامعه میپذیرد گردن بنهد.

بنظر میل تنها شرط معتبری که در سایه آن میتوان عقیده ای را صحیح انگاشت این است که آن عقیده از بوته آزمون های مخالفان سربلند بیرون آید و ابطال و نقض نگردد و مادام که ابطال نگشته است صحت آن عقیده معتبر است.  بنابراین همواره میبایست نسبت به عقاید مخالفان تساهل نمود تا بدین وسیله از صحت عقاید خود مطمئن شد.  در واقع عقایدی که امروزه بر محکم ترین پایه ها استوارند، راهی جز این طی نکرده اند که همیشه آماده اند خود را در معرض تنقید و موشکافی عالمیان قرار دهند و از منکران و مخالفان دعوت میکنند که اگر توانستند با دلیل و برهان نقض و بطلان آنان را آشکار سازند.  اگر چنین دعوتی پذیرفته نشد و یا کوشش حریفان بجائی نرسید، گرچه هنوز از قله اطمینان خیلی فاصله داریم، اما لااقل میدانیم، هر آنچه را که تحت شرایط کنونی منطق بشری امکان داشته بجا آورده ایم.

فرض دوم این است که عقیده مورد مخالفت عقیده ای باطل و نادرست است؛ میل معتقد است با فرض اینکه عقیده ما عقیده صحیحی باشد، و عقاید مخالفان باطل و نادرست، باز هم نباید مانع عقاید دیگران شد، زیرا هر عقیده ای هرقدر هم که صحیح و درست باشد اگر همواره مورد تأمل و تعمق قرار نگیرد در میان انسانها به اعتقاد و ایمانی مرده و بی تحرک تبدیل خواهد شد.  تساهل در مقایل عقاید مخالفان، صاحبان عقیده صحیح را وا می دارد تا با تأمل بیشتر در مذهب خویش نظر کنند و مستدل تر به نفی عقاید دیگران بپردازند.

میل در دفاع از تساهل فکری و آزادی اندیشه توضیح میدهد که در طول تاریخ هرگاه مجالی بوجود آمده است که فرقه های دینی نسبت به عقاید یکدیگر تساهل نشان داده اند و هر فرقه ای توانسته است با آزادی کامل عقاید  خود را ابراز کند، نه تنها از قدرت و استحکام اصول و عقاید صحیح و برحق کاسته نشده است بلکه این اصول زنده تر و پر طراوت تر درک شده اند و سرزنده تر به حیات خود ادامه داده اند.  تا زمانی که فضای تساهل و مدارا وجود دارد هر فرقه ای مشغول به دفاع عقلانی از اصول اعتقادی خود است و نتیجه آن این خواهد بود که مفاهیم و معانی دینی در زندگی بشر حضوری فعال خواهد داشت و از این طریق، دین برحق نیز بعنوان عنصری پرتحرک و فعال در زندگی انسانها و راهنمای آنان به سرچشمه حقیقت نقش خود را ایفا خواهد کرد.  

اما آنگاه که این فضا پشت سر گذاشته میشود و سرانجام یک مذهب بر جامعه مسلط میگردد و سیطره خود را بر همه بلاد پهن مینماید و بصورت مذهب رسمی رایج درمیآید، ولو مذهب برحق باشد، از قدرت و نفوذش کاسته میشود.  در این حالت دین وسعت و شمول خود را حفظ میکند اما آرام آرام نقش آفرینی و حضور پرشور خود را از دست میدهد.  بحث ما درباره اصول و معتقدات دینی کم کم ضعیف شده و از بین میرود و اعتقاداتی که برجای میماند از طریق وراثت، و نه تحقیق، بدست پیروانش سپرده میشود.  هنگامی که اصول مذهبی موروثی گردید و انسان دیگر مجبور نشد که نیروی فکر خود را بکار اندازد تا به مسائل ایمانی و عقیدتی خود پاسخ گوید نتیجه این خواهد شد که انسان مبانی عقیده خود را بتدریج از یاد میبرد و فقط تشریفات ظاهری آنرا رعایت میکند تا آنجا که بتدریج پیوند مذهب با زندگی درونی آدمیان بکلی قطع میشود و کاملاً بیرون از حوزه تفکر و زندگانی آدمیان قرار میگیرد.

فرض سومی که میل تصور میکند عبارتست از اینکه دو عقیده متخاصم هریک بهره ای از حقیقت برده باشند، که در اینصورت، بنظر او، میبایست عقیده ثالثی بوجود آید، که در عین تفاوت با هریک از عقاید متخاصم، حقایق هردو را دربر داشته باشدو مجموع آن حقایق را بصورت اندیشه ای جدید در اختیار جامعه بشری قرار دهد.  

بنظر میل در سایه تساهل نسبت به عقاید مخالفان زمینه برای طرح عقاید رقیب مهیا میگردد و بدین ترتیب امکان پیوند پاره های حقیقت که بین رقیبان فکری توزیع شده است بوجود میآید.  او توضیح میدهد که در سایه تساهل عقیدتی و تضارب اندیشه است که تمام جوانب یک موضوع میتواند منصفانه سنجیده شود.  بنظر او حتی اگر اکثریت یک جامعه در باب موضوعی اتفاق نظر داشته باشند، و با فرض اینکه عقیده آنها صحیح هم باشد، باز هم این احتمال وجود دارد که در آرای مخالفان چیزی از حقیقت وجود داشته باشد که اگر حاضر به شنیدن آن نباشیم متضرر خواهیم شد.  بنظر میل حوزه تساهل هرچه بیشتر میبایست بسط یابد، زیرا بنظر او شرافت آدمیان در آزادی و تنوع اندیشه است و تساهل لازمه نیل به این اهداف است.  

تساهل از دیدگاه تئوریک نیز واجد اهمیت است چه اینکه با مباحث معرفت شناختی ارتباط پیدا میکند.  اذعان به این مسأله که انسان خطا پذیر است پشتوانه تئوریک این نوع از تساهل است.  کارل پوپر را میتوان بزرگترین مدافع و نظریه پرداز نظریه تساهلِ تئوریک در دوران معاصر دانست.  حقیقت امر دست یافتنی نیست، بلکه فرض بر اینست که همواره میبایست در باب شناخت مطلقِ یک حقیقت شک روا داشت و در واقع از طریق همین تساهل، تئوری های خود را تا آنجا که ممکنست از قوت و استحکام بیشتری برخوردار نمود."

خلاصه اینکه، با وجودی که حدود 200 سال از بیانات فوق میگذرد با اینحال داستان ما هنوز در گرو این احوالات است. اوضاع  امروز ما بسی وخیمتر از آنچه او میپنداشت است.  در بیانات فوق فرض میل بر این بود که حتی اگر مخالفان یک عقیده همگی افرادی پاکدامن و صادق باشند نتیجه کار چه باید باشد، حال آنکه ممکنست همگی ناپاک و ریاکار باشند.  تکلیف این شق را روشن نفرموده بودند.  اینجاست که باید مراقب بود و هر قضیه ای را در شرایط خاص خود در نظر گرفته و به دستورالعمل کتابها اکتفا نکرد.  یعنی با وجود صحیح بودن نظرات ایشان، معهذا رجوع بفکر خود نیز شرط است. در انتها توصیه میشود اگر گرفتاری ها اجازه مطالعه آزاد بما نمیدهد، دستکم چند پاراگراف مطلب حاضر را با تأمل و دقت خوانده و به دیگران هم توصیه شود.

  • مرتضی قریب

استوارت میل

لاک

نظرات  (۲)

عدم تساهل نسبت به عقیده مخالف نه تنها به یک رویا تبدیل شده بلکه دارندگان عقیده مخالف نسبت به حفظ جان خویش و خانواده شان هم بیم دارند و در چنین شرایطی میل به هر گونه ابراز عقیده به طور کلی خاموش میگردد و من برایم سوال است چه چیزی میتواند اندک تحرکی در ذهن های منجمد ما جوانان عصر حاضر ایجاد کند؟ 

 

پاسخ:
همین اندازه که در نوشتن تساهل با عدم تساهل اشتباه میکنیم حکایت از بیگانه بودن جامعه با این مسائل است!  زیرا هیچگاه در مدارس ما مطرح نشده.  چه چیزی تحرک ایجاد کند؟  در کوتاه مدت، انتقال پیام های مفید و روشنگرانه به دیگران و ترویج تساهل.  اگر هربار فقط به 2 نفر بفرستید و آنها بنوبه خود به 2 نفر دیگر، عجیب است که با 26 یا 27 بار تکرار، مطلب مورد نظر بدست کل اهالی مملکت میرسد! قبلاً در مطلب یخ زدن آب توضیح داده بودم.  اما در بلند مدت باید مجدد از آموزش و پرورش و از سطح کودکستان و دبستان شروع کنید.  برای این مهم، دولت باید در اختیار شما باشد.

در کامنت قبلی منظورم "تساهل" بود و عدم تساهل اشتباه تایپی بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی