فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

فیزیک و انرژی

مطالب در رابطه با فیزیک، انرژی، فلسفه علم، و مسائل مرتبط می باشد. برای راحتی مطالعه از تابلت یا PC استفاده شود

محلی برای نقد و گفتگوی علمی در خصوص مسائل مبتلابه با تکیه بر کاربرد آموخته های کلاسیک در تبیین و تشریح این مسائل. در این رابطه خواننده تشویق میشود که از دریچه دیگری به مسائل پیرامونی نگریسته و آنچه را میبیند و میشنود را به بوته نقد و آزمایش گذارد.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

احترام به عقاید تا کجا؟

شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۵۱ ب.ظ

احترام به عقاید تا کجا؟

     در یک سفر اکتشافی برای کشف تمدنی گمشده، هیئتی از باستانشناسان با همراهی یک راهنما آشنا به زبانهای محلی عازم قلب آفریقا شدند.  داستان به سالهای دور مربوط است که یکی از کشورهای نفتی خاورمیانه برای اینکه ثابت کند پیشرفت هایش ربطی به پول بادآورده نداشته بلکه حاصل ایمان عمیق مردمش میباشد، تحقیقات علمی را در صدر برنامه های خود قرار داد.  یکی از این گونه تحقیقات اثبات این امر بود که مردمانش متخلق به نیکوترین آداب در سرتاسر کره ارض میباشند.  طبعاً برای اینکه جای حرف و حدیثی باقی نماند چه بهتر که مقایسه با یکی از قبایل عقب افتاده آفریقا صورت گرفته تعمیم کلی داد.  لذا پس از گزینش افراد متعهد برای این هیئت و تأکید مجدد بر وجود خطوط قرمز، گروه را با سلام و صلوات راهی کردند.  بالاخره بهر زحمتی بود گروه اکتشافی پس از روبرو شدن با خطرات پرشمار و از سر گذراندن آنها، خود را به حوالی دهکده مزبور در آفریقا رساند.  راهنما که قبلاً اطلاعات مختصری از سنت های عجیب و غریب آنها شنیده بود سعی کرد هیئت را از ورود مستقیم به دهکده منع کرده و در عوض پیشنهاد کرد با اقامت در فاصله ای ایمن از دهکده، مدتی خود را با آداب و رسوم آنجا تطبیق داده بعداً اگر صلاح دانستند ورود پیدا کنند.  اما رهبر هیئت با تکبر خاصی پیشنهادش را رد کرده گفت که آداب و رسوم آنها هرچه باشد از سنت های عالیه ما برتر نیست و آنچه برنده است حرف حق است که همواره ملازم ما بوده و هست.  شک نیست که بمحض ملاقات ما و اطلاع از اخلاق حسنه ما، آنها از عقاید بدوی خود دست شسته آرزومند تشرف به عقاید آسمانی ما شوند.  اگر هم، بفرض محال، پذیرا نشوند، راه های خداپسندانه ای وجود دارد که آنها را به راه راست هدایت کرد.  خلاصه پس از بحث های مفصلی که درباره جزئیات کار بین اعضاء هیئت درگرفت، صبح روز بعد را برای ورود به دهکده مقرر کردند.

     صبح روز موعود، گروه مکتشفین وارد میدان اصلی دهکده شدند.  مدتی طول کشید تا بومیانی که اطراف هیئت را گرفته بودند خبر به رئیس قبیله بردند و او را به میدان فراخواندند.  رئیس پس از حضور در میدان، اولین دستوری که داد، خلع سلاح گروه بود و گروه که ترجمه حرفها را از طریق راهنما میشنید با توجه به تعداد کثیر بومیان نیزه بدست و با کمال ناباوری چاره ای جز تسلیم و رضا نداشت.  سپس، رئیس رو به گروه کرده جویای علت ورود آنها شد.  رهبر گروه توضیح داد که غرض ما استفسار از احوالات شما و تشویق شما به پیروی از راه راست است.  رئیس بدون توجه به خواسته وی گفت طبق اطلاع واصله شما در بدو ورود به دهکده به تندیس خدای بزرگ که در مدخل دروازه ورودی نصب است احترام نکردید.  جرم این گناه بزرگ اعدام است.  البته نخواهیم گذارد بیهوده از دنیا بروید بلکه در دیگ های بزرگی که خارج دهکده آماده شده است شما را جوشانده و سپس خواهیم خورد.  بدین ترتیب ثوابی هم نثار روحتان خواهد شد.  رهبر گروه با شجاعت تمام اعتراض کرده گفت ما طبق عقاید خود هیچگاه بت ها را پرستش نکرده و واجد احترام نمیدانیم.  رئیس قبیله نگذاشت ادامه دهد و گفت که اولاً بت ها نداریم و آن یک مجسمه هم که در میدان نصب است فقط یک نماد است.  او نماد خدای بزرگ است که جایگاهش در آسمان است و نادیدنی و یگانه و بی شریک است.  اکنون با این سخن جرم شما بیشتر هم  شد.  رهبر گروه با عصبانیت شدید پاسخ داد که عقاید شما شرک محض است زیرا آن نمادی که گفتید چیزی جز بت نیست و ما از بت پرستی بیزاریم و قرنهاست از این عادت زشت دست شسته ایم.  در اینجا، رئیس قبیله به خنده افتاد و در حالی که دستش را روی شکم گنده اش گذاشته بود بریده بریده گفت که شما هم نمادی دارید گویا خانه همان معبودتان است و سخت آنرا تکریم میکنید.  چه تفاوتی میکند؟  بالاخره نماد، نماد است خواه نماد شخص باشد یا خانه او.  چرا خودتان را نمیبینید؟  گویا اطلاعات رئیس از مکتشفین دیگری بوده که سالها پیشتر بدانجا رفته بودند و البته توسط بومیان خورده شده بودند.  این مطلب را راهنما بعداً از منشی رئیس دستگیرش شده بود.  

      مختصر آنکه بحث های دیالکتیکی رئیس و رهبر بجائی نرسید و از جنبه نظری معلوم نشد حق با کدامست زیرا براهین هردو مشابه هم بود و هردو بر سر یک چیز اما از دو موضع مختلف پافشاری میکردند.  ضمناً بنظر میرسید که رئیس قبیله با وجود بیسوادی و دوری از تمدن، استدلال هایش دقیق و محکم بود.  لیکن از جنبه عملی که نگاه کنیم، هزاران سال است که مشخص است در این مواقع حق با کیست.  حق با اوست که در قدرت است.  حق با قبیله و رئیس کوته فکرش است زیرا با همه عقب افتادگی ها، فعلاً زورش میچربد.  رئیس رو به گروه کرده گفت یک فرصت دیگر میدهم تا توبه کرده و به عقاید ما احترام گذاشته حرف حق را بپذیرید.  در غیر اینصورت آنچه قبلاً گفتم در انتظارتان است.  رهبر گروه گفت هرگز!   هرگز تسلیم دشمنان نمیشویم.  اما اعضای گروه پچ پچ کنان به دست و پا افتاده، درگوشی رهبر را مخاطب قرار داده گفتند که لج بازی بیهوده است. شما مارا به کشتن میدهد، درحالی که در اصل بین عقاید ما و آنها هیچ تفاوتی وجود ندارد.  تفاوت در نمادهاست که چیزیست حاشیه ای و قابل گذشت.  اما در نهایت، رضایتی حاصل نشد که نشد و در حالیکه زمان میگذشت، مترجم نزد رئیس قبیله رفته و گفت چون خودش از دیار دیگری است و تعهدی ندارد، عقاید قبیله را میپذیرد لیکن گروه برسر عقیده خود بوده و میگویند شهادت را انتخاب کرده اند.  

    انتهای این ماجرای دردناک منجر به این شد که گروهی که برای تحقیق در حال وحشی ها و به نیت هدایت آنها به راه راست اعزام شده بود در وضعیتی قرار گرفت تا خود مجبور به راه راست وحشی ها شود.  همانطور که حدس میزنید، با رد درخواست رئیس قبیله، تمامی افراد گروه و رهبرشان خوراک سفره قبیله مزبور شدند.  مترجم رها شد و بخت با او یار شد تا داستان خود را برای ما نقل کند.  ولی سوألی که همچنان مطرح است و هنوز کسی بدان جواب نداده و شاید یارای جواب دادن ندارد اینست که بالاخره حق با کیست؟  در این داستان احترام به عقاید کدامیک از آنها واجب است؟  علاوه بر همه اینها، احترام به عقاید دیگران تا به کجا مجاز است و از چه نقطه ای به بعد عبور از خط قرمزها تلقی شده و باید در قبال آن ایستادگی کرد؟  آیا اصولاً احترام به عقاید، هرچه باشد، الزامی است؟  اگر نه، شرایطش چیست؟  و پرسش نهائی اینکه آیا سرنوشت ما به نمادها گره خورده؟  ما برای نمادیم یا نماد برای ماست؟

     

  • مرتضی قریب

عقاید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی